شاعران این شماره:
نجیب آگاه، حکیم علیپور، نصرت رحمانی، یانیس رتسوس، حافظ موسوی و پابلو نروادو
یک شعر از: شاعر افغان نجیب آگاه
گنجشکها کوچیدند.
درخت باور کرد،
تنهایی خود را.
یک شعر از: شاعر افغان حکیم علیپور
به من ببین!
جمعیتی هستم سرگردان
که هر روز یکییکی از خودم دور میشوم
حلزونی خانهبدوشم
از برگی به برگی میلغزم
و جهانم را بر شانههایم بالا و پایین میبرم
دیگر حوصلهام سرمیرود
از لبهای این رود
و از هیچ مرزی کاری ساخته نیست
تو اقلأ کاری کن
مثلأ چادر سفیدت را
بر بلندترین برج کابل ببند
تا صلح در وطن برقرار شود
یک شعر از: نصرت رحمانی
بگذار هرچه نمیخواهند بگوِئیم
بگذار هرچه نمیخواهیم بگویند
باران که بیاید
از دست چتر
کاری برنمیآید
ما اتفاقی هستیم
که افتادهایم.
یک شعر از: یانیس ریتسوس
مرد در انتهاي خيابان گم شد.
ماه بالا بود.
پرنده اي لاي درختان صيحه كشيد.
داستاني معمولي و ساده.
كسي توجهي نكرد.
ميان دو تير چراغ برق در خيابان،
لكه بزرگي از خون.
یک شعر از: حافظ موسوی
گنجشکها با تو دوستاند
گربهها از صدای پایت فرار نمیکنند
سوسکها
_اگر تو بخواهی _
کنار دمپاییها دراز میکشند
جانور درونم آرام شده است
تو با کدام زبان حرف میزنی؟!
.
یک شعر از: پابلو نروادو
تمام اصلهای حقوق بشر را خواندم
و جای یک اصل را خالی یافتم
و اصل دیگری بهآن افزودم
عزیز من اصل سیو یکم
هر انسانی حق دارد
هرکسی را میخواهد دوست داشته باشد
یک شعر از: یانیس ریتسوس