نوشتهی زیر را از صورتکتاب دوست فرهیختهام منوچهر برومند با اجازهی ایشان در زیر برایتان میآورم:
**
مطلب زیر را که آقای علی دهباشی از طریق واتساپ فرستادهاند عینا نقل میکنم و عین زنده یاد سید صمصام اصفهانی میگویم:
«خدایا به لطف و کرم الهی وحکمت بالغه پروردگاریات چهل سال از عمر فرج کم کن و بر عمر علی آقا و آقا مصطفی بیفزای، به قول آقای منتظری بر فرض که سه من برنج دیگهام خورد چار تا برهام چند سال دیگه لومبوند، آخرش که چی؟ به چه درد میخوره؟ پیری و خرفتی!»
منوچهر برومند
دو نکته با آقای فرج سرکوهی/ مصطفی نصیری
✍️ مقدمه:
میدانیم که دولت باکوه (نامی که مَقدِسی در قرن چهارم برای باکو ثبت کرده) سال جاری را در آن کشور، سال نظامیگنجوی نامیده و همین چند روز پیش بود که شنیدیم وزیر معارف این حکومت با تاکید گفت که با تمام قدرت در برابر “ایرانی و فارسیکردن نظامی خواهند ایستاد!”. بدیهی است که تصورات مختلفی از اقدامات احتمالی حکومت باکوه داشتم، اما هرگز گمان نمیبردم که امثال فرج سرکوهی را به عنوان مقدورات خود در راه ترکیزه کردن نظامیگنجوی بکار گیرند!! داستان از این قرار است که آقای سرکوهی که از نویسندگان ادبی دست چندم هستند، در بازار مکاره کلابهاوس، نظامی گنجوی را ترکتبار دانسته است که گویا به اجبار به فارسی شعر میگفته است!!!
واقعا جای تعجب دارد که چگونه میتوان یکی از پرکارترین شاعران ایرانی را که بیتی به زبان ترکی نسروده است، و مهمتر از آن، سراینده: “همه عالم تن است و ایران دل” را ترکیزه کرد؟!! اینکه نظامی ترکزبان بوده یا نه، امروز از این جهت اهمیت دارد که کشوری با انگیزههای مشخص در زمینه ایرانستیزی، و با پولهای گزافی که در حوزه لابیگری در جهان هزینه میکند، عزم خود را جزم کرده است تا نظامیگنجوی را مصادره کرده و او را در تقابل با ایران معرفی کند.
و اما آن دو نکته:
✍️ نکته اول:
میدانیم که هر شاعری بازگو کننده فرهنگ، اسطورهها، امیال، آرزوها و …، جامعهای بود که در آن زندگی میکرد. از این حیث نگاهی به سرودههای نظامی نشان میدهد که منابع، الهامات و اِلمانهای شعری او، شامل: اسطورهها، فرهنگ، نمادهای ادبی، پشتوانه و دیرینه تاریخی، جغرافی، موسیقی، قهرمانان و شخصیتهای سیاسی و اجتماعی و علمی و ….، اعتقادات، اعیاد و مناسبات دینی و ملی، نظامهای ارزشی و اخلاقی، اطعمه و اشربه، زیورها و آرایههای مادی و معنوی و ….، همگی از دنیای ایرانی اقتباس شده و برای انسان ایرانی سروده شده است. در سراسر ابیات پرشمار نظامی، هیچ چیزی وجود ندارد که متعلق به جهان ترکی و انسان ترکی باشد. چطور ممکن است که نظامی در جامعهای ترکتبار (یا حتی ترکزبان) زیسته باشد، ولی برای آنها و به زبان آنها شعر نسروده باشد؟!!!
شاید شاعری را برای سرودن مدحیه برای شاهان و امیران تحت فشار قرار داد و اکراه کرد، اما اشعار عاشقانه و عارفانه و … را نمیتوان تحت اکراه و اجبار و در اوج زیبایی و فصاحت و بلاغت سرود.
✍️ و اما نکته دوم:
مقدسی در قرن چهارم هجری، در کتاب جغرافیایی خود بهنام “احسنالتقاسیم” که از کتابهای اولیه و بسیار معتبر جغرافی در صدر اسلام است، در بخش زبان از کلیات مربوط به سه منطقه: ارّان، ارمنیه و آذربایجان از اقلیم “رحاب” از سرزمین ایران مینویسد: “و لیس لسانهم بحسن و بارمینیه یتکلمون بالارمینیه، و بالران بالرانیه، و فارسیتهم مفهومه، تقارب الخراسانیه – نسخه عربی، ص ۳۷۹” ارزیابی مقدسی این است که زبان اهالی این اقلیم مناسب نیست. در ارمنستان به زبان ارمنی و در ارّان به زبان ارّانی سخن میگویند. او سپس میگوید که فارسی آنان شبیه فارسی خراسانی است. با توجه به اینکه مقدسی، زبان مردمان اران و ارمنستان را نام برده است، بنابراین جمله؛ و فارسی آنان شبیه فارسی خراسان میباشد، بالضروره ناظر به زبان اهالی آذربایجان است. مقدسی در مورد زبان آذربایجان نیز باید مینوشت که: “و بالاذربیجان بالآذریه و فارسیتهم مفهومه و تقارب الخراسانیه”. اما اشتهار زبان آذری در آذربایجان که اشعار بسیاری در آن به ما رسیده است، به مقدسی اجازه میدهد که ذکر نوع زبان را حذف و فقط کیفیت آن را ثبت کند. این شیوه از نویسندگی در منابع اولیه، سبک مختار است زیرا صعوبت کتابت و کمبود کاغذ، این نوع از ایجاز را ضروری میکرد.
آنچه مقدسی در باره ترک نبودن قفقاز جنوبی آورده، در همه کتابهای تاریخی و جغرافیایی تکرار شده و هیچ تردیدی نیست که پایگیری زبان ترکی در آذربایجان و ارّان، امری متاخر و مربوط به بعد از نظامیگنجوی در قرن ششم است که تاریخ روشن خود را دارد.
ایران دوستان
درباره Habib
متولد سال ۱۳۳۰ رشت استان گیلان- کسب لیسانس از دانشگاه ملی ایران- کوچ به ینگه دنیا سال ۱۳۶۵ و اقامت در کالیفرنیا-چاپ اولین کتاب شعر بنام (الف مثل باران) در سال ۱۳۸۴ در ایران توسط انتشارات شاعر امروز.