سرفصل‌هاى موسيقى ايران «نامه‌ی ششم»

هلن شوکتی در هر شماره به معرفی یکی از بزرگان موسیقی‌ی ایران می‌پردازد که به‌نظر می‌رسد.

ابتدا با ياد و نام ايران درودى ،،،،،،يك هنرمند چند بعدى “هم نقاش هم نويسنده هم نوازنده موسيقى و مدرس تاريخ هنر این شماره را آغاز می‎‌کنیم. 

 

ايران درودى: نخستين بار كه عشق به سراغم آمد ادعاى مالكيت جهان را كردم.

همه‌كس و همه‌چيز را متعلق بخود دانستم. امروز -تهى از خودخواهى و تصاحب‌ها- تنها مالك تنهايي خويشم

نگاهى عاشقانه به زندگى دارم. عدم حضورم را اعلام مى‌كنم .اين است نظام عشق……….هيچكس نبودن

 

اگر مرگ را تولدى ديگر بدانيم، خواهم گفت كه دست‌هايم دوباره نقاشى خواهند كرد و بار ديگر سرنوشتى را كه حماسه عشق را به تلخى و سختى، اما پرشكوه زيسته است به دوش خواهند كشيد.

ايران درودى كه به گفته خودش از روياهايش طناب مى‌بافت و نقاشى مى‌كرد، روز جمعه هفتم آبان به طبيعت پيوست.

 

روح اله خالقى، علينقى وزيرى، حسين گلٍ‌گلاب


استاد روح‌اله خالقی

 

فصل پنجم:


هلن شوکتی

از اوايل سال‌هاى ١٣٢٠ تا پايان دهه بيست كلنل علينقى وزيرى و يار وفادارش روح‌اله خالقى علاوه بر قطعات و تصنيف‌هاى بسيار مجموعأ تعداد بيشمارى هم مارش و سرود ساختند.

بگفته آقاى وزيرى در سال‌هايى كه هنرستان و مدرسه موسيقى داير بود ،٣٧ صفحه ى دو رو بر روى گرامافون ضبط شده با مقاديرى مارش و سرود.

روح‌اله خالقى در اين باب نوشته است: اين سبك از موسيقى را آقاى وزيرى ابداع كرد و ساخت تا نشان دهد كه علاوه بر احساسات ملى و سياسى مي‌توان از طريق اين نوع سرود موجبات شادى و نشاط مردم را نيز فراهم ساخت. در سرودهاى وزيرى بر خلاف صاحب منصبان موسيقى و ارتش كه معمولأ در تمجيد اين و آن است، هيچ اسم خاصى بكار نرفته مگر وطن و ايران …….

در اين سال‌ها شاعرانى مانند عبدالعظيم قريب و وحيدعلى كمالى بر روى آهنگ‌هاى كلنل وزيرى شعر گذاشتند، اما شاعر اختصاصى و ثابت قدم حلقه او كسى نيست جز ،،حسين گلٍ‌گلاب،، 

حسين گل گلاب شاگرد عبدالعظيم قريب در مدرسه علميه تهران و همكلاس روح‌اله خالقى در مدرسه عالى موسيقى و مريد حلقه به گوش كلنل در تمام آن سال‌ها.

حسين گلٍ‌گلاب در مرداد ماه سال ١٢٧٤ بدنيا آمد در دارالخلافه تهران. پدرش ابوتراب‌خان از نقاشان و عكاسان صاحب نام دربار قاجار و ملقب به مهدى مصورالملك كه با موسيقي‌دانان دوران خود دوستى و معاشرت داشت و فرزندش را هم به همان راه كشاند . حسين از ايام نو جوانى در محضر دو استاد بزرگ وقت آقاحسين قلى‌خان و غلامحسين درويش‌خان مشق تار و سه تار كرد و پس از تاسيس مدرسه‌ى موسيقى وزيرى از اولين شاگردان آن‌جا شد و بعدها در همان جا بتدريس پرداخت.

 

حسين گل گلاب در شرح حوال خود مختصر و مفيد گفته است:

بطور رسمى موسيقى را از نو جوانى با كلنل علينقى‌خان وزيرى شروع كردم .اوايل تار مي‌زدم ولى بعدأ شروع كردم به شعر گفتن.بيشتر سروده‌هاى حماسى و ميهنى سال‌هاى ١٣٢٠-١٣٠٤ را من ساخته‌ام كه بعضى‌ها را خانم روح اتگيز خوانده است.

كشور ما كشور ايران بود مسكن شيران و دليران بود 

رستم دستان جهان پهلوان مظهر عشق و آزادى در جهان

اى وطن مهر تو آيين من دوستى‌ات كيش من و دين من

دولت و اقبال تو پاينده باد نام بلندت به جهان زنده باد

 

روح‌اله خالقى، حسين گل‌ٍگلاب را معجونى از فضل و ادب و علم ناميده كه از هر انگشتش هزار هنر مى‌باريد و اين گفته هم پر بي‌راه نيست چرا كه مقام و منزلت گلٍ‌گلاب محدود به موسيقى نبوده و كارنامه‌اش پر از عناوين ممتاز و منحصر بفرد بود.

اديب، دانشمند، نويسنده، شاعر، مترجم، مولف كتب درسى‌، عكاس، گياه‌شناس، تدوين و تاليف ١٢ جلد كتاب در رشته‌هاى علوم طبيعى، استاد دانشگاه عضو برجسته و پيوسته فرهنگستان ايران، مسلط به پنج زبان دنيا و البته موسيقي‌دان و نوازنده چيره دست تار و سه تار، ترانه‌ساز و مهم‌تر از همه سراينده سرود جاودانه (((اى ايران ))).

از دهه ٢٠ به‌بعد روح‌اله خالقى و گلٍ‌گلاب دو بال پرواز كلنل علينقى خان وزيرى بودند.

در اين سال‌ها اما يك سرود بر كل جريان موسيقى ايران سايه افكنده بود با عنوان (اى ايران) آغازگر و پايان بخش تمام كنسرت‌هاى انجمن موسيقى ملى از سال ١٣٢٣ به بعد.

 

اى ايران اى مرز پرگهر_ اى خاكت سر چشمه ى هنر  

دور از تو انديشه بدان_ پاينده مانى و جاودان

اى دشمن!ار تو_ سنگ خاره‌اى من آهنم 

جان من فداى_ خاك پاك ميهنم……………….

 انگيزه سرودن اى ايران احاديث گوناگون وجود دارد از جمله اسماعيل نواب صفا در روايتى به نقل از گلٍ‌گلاب:

سال ١٣٢٣ بود و خالقى تازه انجمن موسيقى ملى را با خواست كلنل وزيرى تاسيس كرده بود، بعد از ظهر يكى از روزها هنگامى كه كشور در اشغال قواى بيگانه بود من از خانه بطرف انجمن مي‌رفتم كه بين راه شاهد مزاحمت‌هاى سربازان اشغالگر امريكايى به زنان و دختران ايرانى بودم. اين صحنه مرا بسیار به درد آورد، وقتى كه به انجمن رسيدم خالقى پرسيد چرا اينقدر آشفته‌اى؟ بى‌اختيار با عصبانيت گفتم نمي‌دانم چه بر سر مملكت امده،،، ريختند سر مملكت و هر بى‌بند و بارى و بى‌نزاكتى كه مى‌خواهند انجام مى‌دهند.آقاى خالقى گفت عصبانيت و تأثر چه فايده! بايد كارى كرد .گفتم از دست ما چه كارى ساخته است ؟؟؟!!و همان‌جا بى‌اختيار شعرى سرودم و خالقى بر روى ان آهنگ گذاشت…….و به اين ترتيب بود كه سرود جاودانى «اى ايران» سروده شد. 

مهرت از دل كى برون كنم

بر گو بى‌مهر تو چون كنم 

تا گردش جهان و دور آسمان به‌پاست 

شور ايزدى هميشه رهنماى ماست ……………..

 

آهنك سرود «اى ايران» در مايه شور و دشتى بر گرفته از نغمه‌هاى بختيارى و آوازهاى محلى، نمادى از همبستگى ملى است.(((ويژگى اصلى شعر اين سرود واژگان فارسى بى‌هيچ تجاوز از واژه‌هاى بيگانه)))است.

 

روح‌اله خالقى در كتاب سرگذشت موسيقى ايران نوشته است كه سرود «اى ايران» كه براى اولين بار شنيده شد ،آنقدر در حاضران مجلس اثر كرد كه تكرار ان را خواستار شدند و سرود سه بار تكرار شد چرا كه در آن زمان كشور در اشغال قواى روسيه و انگلستان و آمريكايى بود .

واين شد كه سرود «اى ايران» سرود ملى تمام فصول تاريخ معاصر ايران نامگذارى شد…….

 

درباره Habib

متولد سال ۱۳۳۰ رشت استان گیلان- کسب لیسانس از دانشگاه ملی ایران- کوچ به ینگه دنیا سال ۱۳۶۵ و اقامت در کالیفرنیا-چاپ اولین کتاب شعر بنام (الف مثل باران) در سال ۱۳۸۴ در ایران توسط انتشارات شاعر امروز.
این نوشته در سرفصل ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

نظرتان را ابراز کنید