شاعران این شماره:
کتایون ریزخراتی، اردلان سرفراز، حبیب شوکتی، گروس عبدالملکیان، شمس لنگرودی و رسول یونان.
یک شعر از کتایون ریزخراتی
برایت
دلتنگی عصر پاییز را میفرستم
مثل کلاغهای دم غروب
هیچ جا نیستم
فقط گاهی
یکی از پرهایم میافتد
یک شعر از: اردلان سرفراز
وقتی که پیر شدم،
اگر آلزایمر گرفتم،
روبهرویم بنشین، لبخند بزن!
دوباره عاشقت میشوم!
یک شعر از حبیب شوکتی
خیلیها فوتبال دوست دارند
بعضیها فوتبال بازی میکنند
نه فوتبالیست هستم
نه مفسر فوتبال
من توپ فوتبالی هستم
که سیاستمدارها
بههم پاس میدهند
یک شعر از: شمس لنگرودی
در مرگ عِمران صلاحی
خب
ما ماندهایم و کمی مرگ
که قطره چکانی، هر روزه، نصیبمان میشود
آخر برادرم عمران!
ارزش داشت زندگی
که بهخاطر آن بمیری؟
…
نه، عمران
این روزگار در خور آدمی نیست
در خور آدمی نیست
که بگوئیم جای تو خالی
یک شعر از گروس عبدالملکیان
غریبگی نکن پسرم
نکن غریبگی پسرم
اینجا خاورمیانه است
هرکجای خاک را بکنی
دوستی، عزیز، برادری
بیرون میزند
یک شعر از: رسول یونان