سیاستمدار و کله‌اش!

(به مناسبت ۲۰تیر زادروز محمدعلی فروغی)

امیر ناظمی 

 


محمدعلی فروقی

احتمالا باورتان نمی‌شود که بگویم یک معلم و یک مترجم ایران را از خطر تکه‌تکه شدن و مستعمره شدن نجات داد! آن هم کی؟ زمانی که ایران توسط خارجی‌ها اشغال شده بود.

 

نامش فروغی بود و کتاب ترجمه و تالیف زیاد داشت. اما فروغی تنها روشنفکر و نویسنده نبود؛ فروغی تنها سخنران زبردستی نبود که سخنرانی‌های بزرگی ایراد کرد؛ فروغی در دو برهه‌ تاریخی، به ایران خدمت کرد. فروغی اصلی‌ترین کسی بود که ایده‌های توسعه‌گرایانه ابتدای دوره رضاخان را در سر او انداخت؛ تا حدی که به او «عقل منفصل رضاخان» می‌گفتند. هرچند رضاخان تا انتها تحمل‌اش نکرد و وقتی کله‌اش باد کرد، فروغی را دیگر تاب نیاورد.

 

جالب است بدانید که او هم اولین نخست‌وزیر رضاخان بود و هم آخرین نخست‌وزیرش! رضاخان اولین بار او را از سر هم‌راهی پذیرفت و آخرین بار را از سر ناچاری!

فروغی با آن‌که ۵ سال آخر دوره رضاخان مغضوب او بود و با فاصله از حکومت زیست، اما در شهریور ۱۳۲۰ که کشورهای بیگانه ایران را به تسخیر درآوردند، تنها شخص وجیه‌المله‌ای بود که واسط میان مردم، رضاخان و نیروهای اشغالگر خارجی شد.

 

او در این نقش هم خارجی‌های اشغالگر را راضی به ترک و عدم تفکیک ایران کرد، هم رضاخان را راضی به استعفا کرد و حتی استعفای او را نوشت و هم توانست اوضاع نابه‌سامان ایران را اندکی سامان ببخشد. 

او حتی علی‌رغم تمامی نارضایتی‌هایش از دیکتاتوری رضاخان و خانه‌نشینی‌اش، اما زمانی ایران را در خطر تکه‌تکه شدن دید از دلخوری شخصی‌اش دست کشید!

 

‏حالا بگذارید اطلاعات جالبی در مورد فروغی را با هم مرور کنیم:

🔹 او زبان‌های فرانسه و انگلیسی را در حد عالی می‌دانست و دو زبان دیگر (روسی و عربی) هم بلد بود.

 

🔹 او در دوران کاری‌اش وزیر مالیه (اقتصاد)، وزیر عدلیه (دادگستری)، رییس مجلس و … بود.

 

🔹 نخستین کتاب حقوق اساسی در ایران (کتاب «حقوق اساسی یعنی آداب مشروطیت دول») را او ترجمه کرده است.

 

🔹 جالب نیست کسی که وزیر عدلیه یا مالیه بوده باشد، اشعار سعدی را هم تصحیح کرده باشد یا اینکه کتاب‌ «سیر حکمت در اروپا» را به عنوان نخستین کتاب‌ فلسفه غرب تدوین کرده باشد؟

 

🔹 او همچنین «اصول علم ثروت ملل یعنی اکونومی پلتیک» (از نخستین کتاب‌های اقتصادی ایران) و «تاریخ ملل مشرق زمین» (از نخستین کتاب‌های تاریخی ایران) را ترجمه کرده است.

 

🔹 و اما تیر خلاص، او هم‌چنین شاگرد کمال‌الملک در نقاشی بود و در برابر به وی زبان فرانسه می‌آموخت!

 

☑️ تحلیل و تجویز راهبردی

خیلی تلاش می‌شود تا نشان داده شود، روشنفکری و سیاستمداری در تعارض‌اند، برخلاف تمام حمله‌هایی که به روشنفکران می‌شود، که آن‌ها اجرایی نیستند، که آن‌ها فقط شعار می‌دهند، اما همواره درخشان‌ترین دوره‌های تاریخی ایران همزمان با حضور روشنفکرترین سیاستمداران در پست‌های مدیریتی عالی‌رتبه بوده است.

 

بیشترین رشدهای اقتصادی و توسعه‌های صنعتی این کشور و بزرگترین نجات‌های ایران در زمان همین روشنفکران کتاب‌خوان روی داده است.

 

در تمامی ۱۰۰ سال اخیر بدون استثناء رشدهای بزرگ در زمان همان سیاستمداران کتابخوان که عقل به کله‌شان بوده است روی داده! همان کتابخوان‌هایی که حرف‌های بزرگ هم می‌زنند! همان کسانی که کله‌شان کار می‌کند به جای باد داشتن!

 

همین فروغی را مقایسه کنید با برخی سیاستمدارانی که به لطف نظام آموزشی ایران، مدارک ارشد و دکترا دارند، اما آخرین کتابی که خوانده‌اند برمی‌گردد به ۱۰سال پیش در چنین روزی!

 

فروغی را مقایسه کنید با سیاستمدارانی که بیشتر پوپولیست، هوچی‌گر، شعبده‌باز، موج‌سوار و رانت‌خوارند. فروغی را مقایسه کنید با سیاست‌مدارانی که درک‌شان از جهان فقط به سفرهای تفریحی خارجی‌شان محدود شده است.

 

فروغی را مقایسه کنید با سیاستمدارانی که مغزشان زنگ زده و کله‌شان پر باد است، چون فقط اندکی بلدند، فقط همان‌ها را در شعارها نشخوار می‌کنند. آن‌ها که فقط بحران درست می‌کنند، چرا که حیات‌شان به ایجاد بحران و شلوغ‌کاری وابسته است.

 

ایران نیازمند سیاستمداران با دیسیپلین، جهان‌آگاه، حسابگر، درس‌خوانده، اهل مطالعه و گفتگو، مودب، مسلط به فهم تحولات جهانی هست، همان کسی می‌شود گفت «ما سیاستمدار روشنفکر می‌خواهیم که عقل به کله‌اش باشد، نه باد!»

 

فروغی عقل به کله‌اش بود و به همین خاطر بسیار به پیشرفت این کشور کمک کرد. پس هم خودمان کتاب بخوانیم و تحولات جهانی را درک کنیم تا فریب سیاستمداران پوپولیست را نخوریم، هم نسل بعدی و فرزندان‌مان را درست تربیت کنیم، شاید فروغی بعدی اکنون در خانه من و تو در حال رشد باشد. چه اینکه یکی از مهم ترین دلایل شکل‌گیری شخصیت محمدعلی فروغی، خانواده و به طور خاص پدرش بود، و وقتی او فوت کرد، فروغی گفت هر خوبی که دارم از اوست و هر بدی که در من می‌بینید از نقصان من است.

درباره Habib

متولد سال ۱۳۳۰ رشت استان گیلان- کسب لیسانس از دانشگاه ملی ایران- کوچ به ینگه دنیا سال ۱۳۶۵ و اقامت در کالیفرنیا-چاپ اولین کتاب شعر بنام (الف مثل باران) در سال ۱۳۸۴ در ایران توسط انتشارات شاعر امروز.
این نوشته در مقاله ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

نظرتان را ابراز کنید