یادداشت اول
ششمین سالگرد
علی سرهنگی
.
………………….. به یاد”غلامحسین نصیری پور “که در سکوت درگذشت!
.
کجاییام را
از چگونگی چه خبری
پرس و جو میکنم
سرشارم از مرگی که رگم را
به ریشههای غلیظ خوابت
وصله میزند….
نصیری پور
.
باورکردنی نیست!! اشک در چشمانم جمع شده و مجال نوشتن نمیدهد…شش سال پیش در خواب بودم که “حسین صفاری دوست “شاعرم زنگ زد و گفت ….از خواب پریدم و شوکه شدم و هنوز هم مبهوتم!!…گویا به او هم خبر را “عظیم زرینکوب “دوست مشترک ما گفته بود :سرطان پروستات داشت و بیماری دیابت و یک روز در تنهایی قند خونش میافتد و چشمانش را برای همیشه میبندد …نصیری پور نوزده تیر ماه بر اثر سکتهی قلبی درگذشت و پیکرش روز بیست و یکم همین ماه در گورستان بهشت زهرا قطعهی ۲۵۵ نامآوران ردیف ۳۴ / شمارهی ۲ به خاک سپرد شد… چشمانی که شیرینترین نگاهها را به جهان داشت..!
.
فکر شو بکنید ۵ روزه شاعر صمیمی کشورمان فوت کرده و کسی نفهمیده …! برادرانش هم بیسر و صدا بردند دفنش کردند…با مراسمی ساده …فقط چند خط کج و معوج در گوشهای از “روزنامه همشهری ” مثل یک آگهی درج شد که :”غلامحسین نصیری پور” درگذشت !؟!؟ ….آن هم شاعری با ۱۸ کتاب شعر و نقد هم چون: چلچله لال، تشنگی واژهها، کبوتر کال، رودی به نام اسم، ریل، تو را تاریکتر از بادم، باد اسم باران نیست، صبح بنفش، سنگفرش، درد را ببار، موزههای برهوت، توطئهی آب، در ازدحام شمایلها و پریشانیها، سین، صدای زنیست، لی خانمِ ما و شهری به شعاع باد ـ بلندترین شعر مدرن جهان ….
.
چندی پیش در شب شعری با جمعی از دوستان یادش کردیم در جمع عزیزانی چون حسین صفاری دوست طناز ،، کاظم سادات اشکوری نازنین ، بهزاد شیشهگران عزیز، عظیم زرینکوب بزرگوار و چند هنرمند خطاط و موسیقی …کسی اصلا خبردار نشد…کسی متوجه نشد که شاعری نوگرا از این دنیای عجیب و غریب کهنه و فرتوت رفت … این قدر دنیا و رسانههایش را خبر جنگ و کودتا و ترور و داعش و اتم و طالبان و نامردی و دلالی و خیانت و آدمفروشی و گرسنگی و تجاوز و قتل و بیفرهنگی و کتابسوزی و مغزشویی و پوچی و دروغ و بیشرفی و دزدی و اختلاس و کثافت و هزار و یک کوفت و زهرمار دیگر گرفته …انگاری درچنین دنیائی جائی کوچک به اندازه یک شعر یا سیب یا مشتی حاک برای زندگی یک شاعر عاشق نمانده بود! چشمانم هنوز خیسه …دلم برای شعرهایش و کتابهایش تنگ شده برای معرفت و زلالی روح و ادبش …برای گرمی و رفاقتش وقتی که خودش باصدای گرم شعرش را میخواند:
” پشت ساکت هر برگ
بهاریست که در ازدحام خزان
سبز میشود. ”
.
نصیری پور دوست بود …یک انسان نازنین و آقا به تمام …مهربان و صمیمی و بسیار مودب و آدابدان …دكتراي ادبيات فارسياش را در سال هاي تعطيلي دانشگاهها نيمهكاره رها كرد… اولين مجموعه شعرش «موزههاي برهوت» در سال ۴۷ چاپ شد… بازنشسته بانک کشاورزی بود و همکارهوشنگ طاهری مترجم ……یک معلم و استاد ادبیات و دانشگاه و آموزش که به درد همه و کار همه میرسید..شاعری که تنهای تنها زندگی میکرد و درآمدش از راه تدریس بود …دخترش ایران نبود و تنها پسرش هم در کاشان درس میخواند….شاعری که بدون خداحافظی با دوستان و فرزندانش رفت! سفری آرام و بدون هیاهو پس از ۷۰ سال …مظلوم و تنها …
.
اهل قلم و مطبوعات و شعر و ادبیات و نقد دوستش داشتند و قلمش حرمت و اعتبار و قدرت داشت …همیشه در نشریاتی که بودم با شعرهایش حضور داشت …شاعری توانا و قدرتمند و آزاداندیش با چندین کتاب مطرح شعر و نقد….همکاری پرتلاش در نشریات ادبی چون آدینه، دنیای سخن، گردون، مفید، فلکالافلاک و … از کارهای اخیرش در مطبوعات: مناطق آزاد و گزارش روز بود و آینده روشن با محمد آقازاده و من … او یار همیشگی شبهای شعر و کانون و ناشران بود…دوست مشترک شاملو و دولت آبادی و مجابی و براهنی و محمدعلی و عمران صلاحی و سپانلو و دوست فرامرز سلیمانی و اشکوری و خلیلی و بهبهانی و باباچاهی و حقوقی و زرینکوب ومحمد شاکریکتا و رها و خیل نویسندگان و اهل قلم و کتاب …این چشمهی زلال مثل چشمهی طاق بستان یک شبه خشک شد …
هنوز باور نکردهام!.
یک توضیح از رسانه: مطمئن هستم که نصیریپور عزیز پسر دیگری هم دارد که در آمریکا مشغول به کار طبابت میباشد. اینرا خودش چندین بار در تماسهای تلفنیای که با او داشتم گفت که بهخوبی بهیاد دارم.
درباره Habib
متولد سال ۱۳۳۰ رشت استان گیلان- کسب لیسانس از دانشگاه ملی ایران- کوچ به ینگه دنیا سال ۱۳۶۵ و اقامت در کالیفرنیا-چاپ اولین کتاب شعر بنام (الف مثل باران) در سال ۱۳۸۴ در ایران توسط انتشارات شاعر امروز.
__لل______________________..._________________.....................................................................................دفتر هنر شمارههای گذشته را میتوانید از طریق رسانه ابتیاع کنید.ntjv ikv_..._________________..**************
*دوستان گرامی
از شما که علاقهمندید با درج کارهای ادبی و هنریتان و نیز اخبار و اطلاعات تازه در رسانه شرکت کنید آنها را با فرمتwordبه نشانیی
habib@rasaaneh.comبرایمان ارسال کنید تا در صورت امکان در اینجا منتشر کنیم.
____________________________
....
.............«الف مثل باران» را ازرسانه بخواهید...............
....دو گفتار کتاب جدید محسن صبا چاپ انتشاراتیی آوانوشت منتشر شد. ......_____________________________________________________________________________________________
کتابهای رسیده
.با تشکر از دوستانی که کتابهای خود را برای رسانه ارسال داشتهاند.