فصل اول:
از: هلن شوکتی
آهنگسازى كه در اين دوره با مرضيه كار كرده اميرهمايون خرم در كنار ترانه سرايانى مانند اسماعيل نواب صفا و بيژن ترقى و معينى كرمانشاهى، اما سهم تورج نگهبانبيشتر است.
تورج نگهبان و همايون خرم از اوان جوانى در راديو ارتش كار مىكردند ،اولى آهنگ مىساخت و دومى شعر ميگفت و قوامى و رشيدى و شهيدى مى خواندند،همان اندازه كه پرويز ياحقى و بيژن ترقى با هم جفت و جور بودند ، همايون خرم و تورج نگهبان با يكديگر اخت و عياق بودند و حلقه وصلشان كسى نبود مگر بانو مرضيه.
اين يكى از طلايىترين مثلث موسيقى ايران با خلق چندين شاهكار بياد ماندنى بود.
همزمان با سرودن ترانههاى بيژن ترقى (مى زده ، آواى دل و سراب) كه شور و حالى در دل و جان شيفتگان موسيقى بپا كرده بودند در يك روز پاييزى و در حال رانندگى در مسيرى كه برگهاى زرد خزان ازآسمان فرو ميريخت در حالى كه دوست هنرمندش پرويز ياحقى مشغول زمزمه آهنگ جديدش بود و برف پاكن ماشين دانههاى باران را به يك سو مىزد، ناگاه يكى از برگهاى خزان زده بر شيشه ماشين نشست ، طبع حساس و چشمان جستجوگرى كه در زمين و آسمان بدنبال مضمونى فراخور آهنگ پرويز بود چشم از آن برگ خزان ديده برنگرفت و انديشيد كه سر نوشت برگ، درست به زندگى انسانها مىماند. اى برگ ستمديده پاييزى- آخر تو ز گلشن ز چه بگريزى
روزى تو هماغوش گلى بودى- دلداده و مدهوش گلى بودى وچنين شد كه اثرى چنان ماندگار در تاريخ موسيقى ايران خلق شد.
و اكنون گريزى از حال و هواى خارج از محدوده موسيقىی بانو مرضيه:
مرضيه در اين سالهاى اوج گرچه اصولأ كارى به كار سياست نداشت اما با بسيارى از مقامات و رجال سياسى رفت و آمد و نشست و برخاست داشت. در روايات گوناگون از عاشقان سينه چاك او هم نام برده شده ،از جمله دو سناتور وقت على دشتى و جمال امامى و حتا رييس مجلس سنا آقاى حكيمالملك يا حاج آقا حسين ملك سرمايه دار معروف كه گفته شده شيداوار شيفته صدا و خود مرضيه بود و داستان دل و دلدادگى سپهبد زاهدى با مرضيه سر زبانها بود.
احمد احرار روزنامه نگار در خاطراتش از اين سالها از مرضيه بعنوان پاى ثابت محافل سياسى و ادبى و از جمله در مجلس انس على دشتى يكى از برجستهترين و با نفوذترين رجال وقت نوشت.
احمد احرار نوشت: آقاى على دشتى در آن سالها يكشنبه شب ها يك نشست ادبى براى دوستان و آشنايان در منزل شخصى خود در قلهك برگزار ميكرد كه بعد ازشام ١٠-٨ نفرى از دوستان خصوصى تر مى مانديم و جلسه اى دوستانه و تقريبأ هنرى ادبى داشتيم كه خانم مرضيه پاى ثابت اين شب ها بود .
احمد احرار به يك شكل ديگر هم از شخصيت مرضيه پرداخت و نوشته است:
مرضيه اهل سياست نبود و تمايلات سياسى هم نداشت اما بيشتر نشست و برخاستهايش با رجال دربارى بود و شايد در آن موقع كمتر كسى مىدانست كه او بيشتر از سياست، اعتقادات و گرايشهاى مذهبى داشت و موقع خداحافظى ميگفت: دست شاه به همراهت كه منظورش نه محمد رضا شاه بلكه شاه نعمتاله ولى بود.
وسرانجام اين اسطوره بزرگ موسيقى در چهارشنبه ٢١ مهرماه ١٣٨٩ در سن ٨٦ سالگى بر اثر بيمارى سرطان در بيمارستانى در پاريس درگذشت.
مرضيه در طول زندگى خود دوبار ازدواج كرد كه حاصل ازدواج اول دخترى بنام هنگامه و از ازدواج دوم پسرى بنام محمود ملكاحمدى مىباشد.
Show quoted te