- [wikiwordpress]
جستجو
دفتر هنر وبژهی «نشریات فکاهی ایران» را میتوانید با فشار روی نشانیی زیر بخوانید و داشته باشید:
daftar-honar.com
__لل_____________________ _..._________________ ..................................................................................... دفتر هنر شمارههای گذشته را میتوانید از طریق رسانه ابتیاع کنید. ntjv ikv _..._________________ .. ***************دوستان گرامی
از شما که علاقهمندید با درج کارهای ادبی و هنریتان و نیز اخبار و اطلاعات تازه در رسانه شرکت کنید آنها را با فرمتword به نشانیی
habib@rasaaneh.com برایمان ارسال کنید تا در صورت امکان در اینجا منتشر کنیم.
____________________________
....
...... .....
.. «الف مثل باران» را از رسانه بخواهید. .............. .. ..دو گفتار کتاب جدید محسن صبا چاپ انتشاراتیی آوانوشت منتشر شد. ......_______________________________________________ ______________________________________________کتابهای رسیده
.با تشکر از دوستانی که کتابهای خود را برای رسانه ارسال داشتهاند.
این کتاب را میتوانید در نشانیی زیر بخوانید.
http://asre-nou.net/php/view.
php?objnr=31357 پیوندها
دستهها
- دیدار 18586
-
فروغ فرخزاد، به روایت فرزانه میلانی
نوشتهی احمد افرادی
آنجا که با زندگی پر ماجرا و شخصیت پیچیده و متناقض فروغ طرفیم، داوری نه تنها دشواراست، بلکه، گاه خلاف خِرَد و مصلحت نمود میکند و افزودم، که خانم میلانی (برخلاف آنچه که وعده میدهد) در هیئت فمینیستی تمام عیار، همواره در متن روایتاش از فروغ، حضوری جانبدار و حتی (گاه) مُخلّ دارد. به عبارت دیگر، خانم میلانی، در مقام وکیل مدافع فروغ، به محاکمه روزگار او و اهالیاش نشسته است.درحالی که وظیفهی ایشان در مقام پژوهشگر، باز سازی زندگی فروغ و، به عبارت دیگر، پیش رو نهادن روایتی است که ( درحد امکان) فروغ واقعی را نشان دهد و داوری را( چنانچه ضرورتی در کار باشد) به خواننده واگذارد.
خانم میلانی معترض است که «چرا شاعری صریح را، کماکان در لایههای تو در توی سکوتی مرموز… پنهان میکنیم؟ چرا آن چه را که او، بیش از نیم قرن پیش، با شهامتی شگفتانگیز تا آنجا که میتوانست برملا کرد، ما امروز پنهان میکنیم؟»، در حالی که خود ِ ایشان، درعمل همان میکند که به آن معترض است.
خانم میلانی ، در تداوم همین بزرگنماییها ، ویژگیهایی را به فروغ نوجوان نسبت میدهد، که من ِ خواننده مانده و درماندهام که چه بگویم:
میپرسم: فروغ نوجوان، چه درکی از «انسان»، « تحصیل آزادی» و « گزینههای فردی» داشت، که «در کانون توجهش قرار» گیرد؟!
« چند وقت پیش، یکشب رفته بودم منزل تو، مثل همیشه پیچ رادیو را باز کردم، باز هم صدای او.
این «عشق شمارهی یک»، که فروغ با شنیدن صدای او «خودش را مییابد» و «شکل خودش میشود» و هر روز با دیدنش «توی شیشهی عطر میغلتد و حل میشود»، همان ناصر خدایار است.
این ادعا که فروغ، در آغاز کار شاعریاش میکوشید از شخصیتهای ادبی مطرح آن سالها استفاده ابزاری کند، چندان بیراه به نظـر نمیآید.
فروغ، از نادر نادرپور میخواهد که برای کتاب « اسیر» (نخستین مجموعهی شعرش) مقدمه بنویسد.
فروغ (ظـاهراً ) به توصیهی دیگران، به سراغ شجاعالدین شفا، شخصیت ادبیِ شناخته شده میرود که در ان سالها، کتاب «ترانههای بیلیتس»، به ترجمهی او، «در تهران سر و صدای زیادی کرده بود».
اینها همه درست، اما، فراموش نکنیم که «ورود معشوق مرد به ادبیات»، «سر پوش گرفتن ازاحساسات و امیال زنانه»، بیپروایی در بیان تجربههای جنسی و… اولاَ- فی نفسه، ربطی به شعر ندارد. ثانیاً – تاریخ مصرف دارد. آنجه که مهم است، خود شعر است.
فروغ ِ ماندگار درادب معاصر ایران، با شعرهای کتاب « تولدی دیگر» شناخته می شود،نه شعرهایی ازسنخ « گناه » و یا آنچه که در آن سه دفتر آمده است.
پیشتر گفتم، «تابو شکنی» در شعر و عیانگویی در« بیان حس و حال زنانه»، فینفسه، برای شاعر اعتبار نمیآورد.
«” اگر شعر من یک مقدار حالت زنانه دارد، خُب، این طبیعی است که به علت زن بودنم است” … ولی بلافاصله میافزاید “، اما اگر پای سنجش ارزشهای هنری پیش بیاید، فکر میکنم دیگر جنسیت نمیتواند مطرح باشد…» (3)
در بالا گفتم که پژوهش خانم میلانی، حاوی نو یافته های بسیاری در مورد فروغ است. به گمان من، هر پژوهشگری که از این پس بخواهد در زندگی فروغ فرخزاد کنجکاوی کند ، ناگزیر از مطالعه ی این کتاب و همین طور، بهرهبردن ازمنابعی است که خانم میلانی معرفی کرده است.
گلستان: « رستم هم که در شکار اسبش را، اسب افسانهای بیمانندش را گم کرده بود، هر چه در بیابان دوید ، نیافتش …». پایان نقل قول
آقای گلستان،اگر «شاهنامه» را به درستی خوانده بود و مدعیات «فردوسی ستیز»ها و «ردیهنویس»ها را ملاک نمیگرفت، مرتکب چنین خطایی نمیشد. «رخش» ( بر خلاف ادعای ایشان) گم نمیشود، بلکه دزدیده میشود، تا ترکان از آن برای جفت گیری و اصلاح نژاد اسبهاشان، بهره بَرَند:
—————————–
** عاطفه: « استاد! با فروغ از کِی آشنا شدید؟
** چرا فروغ با نادرپور دشمن شد ؟
۳ـ در متن کتاب، نام ایرج گرگین ، به عنوان مصاحبهگر آمده است.اما، در پانویس همین فصل کتاب، به مصاحبهای از م. آزاد ارجاع داده میشود.
این نوشته در مقاله ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقهمندیها.