کاظم سادات اشوری- کار: اردشیر محصص
بعد از سالها دیدم که دوست قدیم و ندیم از من نام برده است، آنهم چه نام بردنی! وحالا من هم پس از سالها نامهای مینویسم سرشار از گلایه!
بیژن عزیزم: آیا تاکنون از خود پرسیدهای که چرا به برخی از آدمهای هیچ کارهی پر مدعا پر و بال میدهیم؟ برای مثال همین فرهنگ فرهی. .اگر نظر من را بخواهی میگویم، آدمی بود میان مایه با قیافهی غلطاندازی که برای خود تدارک دیده بود(!) و صدایی کمی شبیه برخی از «عملیها». راستی ایشان در چه زمینهای صاحب نظر بود؟ تریبونی داشت و متوقع بود که دیگران به دستبوسی او بروند و نمیدانست سادات اشکوری فرزند کوهستان است و برای هر برنامهساز و روزنامه نگار قیل و قالپرستی تره هم خرد نمیکند.
آنروزها که او دربارۀ شعرم به اصطلاح اظهار نظر کرده بود، حتی پیشتر از آن شاید قریب سه سال قبل از آن شعرهایم درمجلۀ خوشه به سردبیری احمد شاملو چاپ میشد. لابد احمد شاملو تتشخیص نمیداد که شعرهایم ارزش چاپشدن ندارد! یعنی فرهنگ فرهی بیشتر از احمد شاملو از شعر سر در میآورد! من در جای دیگر هم دربارۀ این شخص اظهار نظر کردهام:«….فرهی که در دهۀ سی و چهل مدعی است که مدافع شعر و نثر است، به تدریج در نقش مامور رژیم در تلویزیون ظاهر میشود وبا جوانان تندرو و مبارز وسرانجام نادم آن سالها به مصاحبه مینشیند، و در تحکیم رژیم سلطنتی داد سخن میدهد….»
گمان میکنم هر کس باید از خود بپرسد که، چه کرده است. من اکنون بیهیچ تواضع و با ادعای تمام میگویم که چه کردهام. ۳۴ عنوان کتاب از من منتشر شده است که برخی از آنها درحد پایاننامه ممتاز دکتری است ازجمله « جلوههای هنر وادبیات در روزنامهها» که در سال ۱۳۹۸ منتشر شده است.
دو مجموعه افسانه حاصل تحقیق میدانی من است در دهستان اشکور و دهستان برزرود و دهها مقاله کوتاه و بلند مردمشناسی بهویژه پژوهش ناب و یگانهام در دامداری در روستای سنبلآباد رودبار الموت. از دیگر کارهایم تحقیق در دهستان اشکور است به مدت پانزده سال که در حال تنظیم آخرین مقالههای آن هستم. گمان میکنم هیچ مشابهی ندارد وهیچ کس در ایران چنین تحقیقی به شیوه علمی انجام نداده است و شاید بیش از هفتصد صفحه به قطع وزیری بشود. ده عنوان کتاب منتشر نشده هم دارم در کنگرههای تحقیقات ایرانی سخنرانی کردهام مردم شناسی وفرهنگ عامه وشعر امروز ایزان را در مدارس عالی و دانشگاهها تدریس کردهام و…اینهمه از حاصل عمرم رضایت چندانی ندارم و میگویم کاش بیش از این کار میکردم. با آدمهایی کهخودشان را سر دست گرفتهاند وخود را در هرجا عرضه میکنند میانهای ندارم. همینم که هستم و هرگز نمیخواهم مرا سردست بلند کنند و هورا بکشند. پر گفتم ببخشید. اما راستی بفرمایید فرهنگ فرهی چه کرده استکه لیلی به للالایش میگذارید.
قربانت:کاظم سادات اشکوری
______________________