شاعران این شماره:
واهه آرسن، سینا بهمنش، آذر خواجوی، حسین مدل، علیرضا مکوندی و مهدی وزیربانی
مادرم رفت وُ
نان
در تنور خاموشِ خانه
هر روز
می سوزد
نمیدانم چندمِ اردیبهشت بود
حتی شاید بهار هم نبود
ما نشستیم
روبهروی هم
آنقدر روبهرو که به لبخند رسیدم
و از لبخند تا خنده
خندههای بیدلیل
نمیدانم چه روزی بود که ما دلیلِ هم شدیم
از مجموعه شعر: و آفتاب نمیدانست
حوّا
حوّا منم، منم زن، پُربار دامنِ من
تهمینه و تهمتن، برگی ز گلشنِ من
بیتالغزل تنِ من، در شعرِ آفرینش
در پرده چون پسندی، زیبایِ پر فنِ من
تا قلبِ کهکشان دود، خاکستری، غم آلود
زندانیِ گِل اندود، خورشیدِ روشنِ من
از من به بینهایت، دوری ورایِ طاقت
ای جذبه یِ سرابت، گرم ربودنِ من
بادی و بانگِ هوهو، هیچی و بس هیاهو
بدبار و سخت و کج خو، با خسته توسنِ من
دشتِ حریرِ من بین، پاییز پیرهن بین
غمبوتهی تنم را، در چنگِ دشمنِ من
مشکن حریمِ من را، مهرابهی کهن را
این مادر این وطن را، ای زاده از منِ من
من، زن، بزرگ مادر، زرتشتهام در بر
مَهدِ بس ایزد آذر، برگینه دامنِ من
یک شعر از: محمدحسین مدل
«گلی كه تويي تنهاست»
نگاه كن!
به شكل فروتن ِاشياء
و پروانهای كه رنگ انهدام دارد
نگاه كن!
به برج كهنهی دل
تنهاييات پرندهایست
كه بال نمیگشايد.
یک شعر از علیرضا مکوندی
کارون
جغرافیا نیست
تاریخ نیست کارون
کارون سیاست است
چیزی شبیه درد
چیزی شبیه کارون
برنج هندی را
با قاشق انگیسی
و رفتاری روسی
زیر چادر عزای سیاه عربی
و سفرهی چینی