اشعار سانسور شده

 
…………..علی‌رضا نوری


از مجموعه شعرِ “از گردن به بالا سنگم” سروده‌های علی‌رضا نوری که
قرار بود نشر ثالث در سال ۹۱ در بیاورد که البته هیچگاه مجوز نگرفتا.

 

من و تو باید دو قلو می‌شدیم
در شکم یک زن
چسبیده به هم دنیا می‌آمدیم
چسبیده به هم می‌رفتیم دانشگاه
می‌رفتیم سینما
می‌رفتیم پشت مسجد شیخ لطف ا…
نه اینطور نمی‌شود
شاید تو خواستی بروی دستشویی
بروی یکی از کلیه‌هایت را بفروشی
شاید من خواستم
به بهانه‌ی تولد
کسی را به خانه دعوت کنم
من و تو باید دو قلو می‌شدیم
جدا از هم
تو می‌رفتی دانشگاه
می‌رفتی سینما
همراه یکی از دوستانت به خانه‌ام می آمدی
چای می‌خوردیم
حرف های سیاسی می‌زدیم
بعد مثل فیلم‌های هندی عاشق هم می‌شدیم
نه اینطور نمی‌شود
دنبال بهانه‌ای می‌گردم از شرّت خلاص شوم
من و تو باید
به فاصله‌ی چند سال از هم به دنیا می‌آمدیم
تو در ازواج اول شکست می‌خوردی
من زن اوّلم
در یک تصادف می‌مُرد
آن وقت
اتفاقی
در مطب یک روانپزشک
با هم آشنا می‌شدیم.

درباره Habib

متولد سال ۱۳۳۰ رشت استان گیلان- کسب لیسانس از دانشگاه ملی ایران- کوچ به ینگه دنیا سال ۱۳۶۵ و اقامت در کالیفرنیا-چاپ اولین کتاب شعر بنام (الف مثل باران) در سال ۱۳۸۴ در ایران توسط انتشارات شاعر امروز.
این نوشته در شعر دیگران, فایل ممیزی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

دیدگاه‌ها غیرفعال هستند.