یادداشتی از علی یاری منتشرشده در روزنامهی اعتماد. سهشنبه.۲۰ اسفند ۱۳۹۸. ص۹.
۱. خواندن شعر شاعرانی همچون هوشنگ بادیهنشین برای نسلی که با دگرگونیها و ذهن و زبان شعر و شاعران امروز خو گرفته است، شاید اندکی ملالانگیز باشد، چون شکل تراشخوردهی شعر او را اینجا و آنجا در شعر شاعران نامدارتر چند دههی گذشته دیده و خوانده است؛ اما برای کسانی که سویههای تبارشناسیک دگرگونیهای شعر معاصر ایران را پیگیری میکنند، لایههای عمیقتر جریانهای شعری معاصر را میکاوند، در بند نامداری یا گمنانی شاعران نیستند، خواندن شعر هوشنگ بادیهنشین و شاعرانی همچون او کاری بایسته و سودمند است. سودمند است از آن رو، که برخی نوآوریهای او در روزگار خودش که جوانسال هم بوده و بیادعا، به چشم میآمده است و به رغم مدعیان «تاریخ آنها را به یاد خواهد داشت.»
۲. وقتی برای نوشتن این یادداشت مختصر و خواندن آرای پژوهشگران شعر معاصر در بارهی هوشنگ بادیهنشین کتابهای دم دست (بیشتر دانشگاهی و چند مورد هم غیر دانشگاهی) را ورق میزدم، اعمّ اغلب این کتابها که از مراجع پرکاربرد تحقیق دانشگاهی هستند و محل رجوع همگان، دربارهی او سکوت مطلق کرده بودند. آنجا هم که به او اشارهای شده است، محصول حشر و نشر نویسندگان با هوشنگ بادیهنشین بوده است، وگرنه آنها هم احتمالا چیزی دربارهی شعر او نمینوشتند. آنچه دربارهی شعر او به تفصیل نوشته شده است بیشتر پیامد کتابی است (آتش تلخ) که سال ۱۳۸۰ به سعیِ احمدرضا احمدی و کاظم سادات اشکوری در نشر نیمنگاه منتشر شد و چند یادداشتهایی خوب و خواندنی در مجلات و روزنامهها دربارهی این شاعر نوشته شده است. خود این کتاب هم با هم یادداشتی خوب و مرغوب از سادات اشکوری دربارهی شعر بادیهنشین آراسته است.