برگرفته از: کانال تلگرام ایرج شفیعی
عطا ملک جوينی در تاريخ جهانگشای اعترافی کرده است که میتواند لکهی ننگی درفرهنگ سرزمين ما باشد. او که پس از سقوط اسماييليان نزاری (شاخهی حسن صباح ) به عنوان عامل هلاکو به قلاع اسماعيليه رفته بود میايستد و تماشا میکند هزاران جلد کتاب را به بهانهی ملحدانه بودنشان در آتش میسوزانند. و آن وقت ما پس از تماشای فيلم فارنهايت ۴۵۱ بهت زده از سينما بيرون میآييم و خوشحاليم که آن چه ديدهايم فقط يک فيلم بوده است. اين سخن که ثروت ملی ما را هميشه بيگانگان به يغما بردهاند حقا که جز کوسه شعر و پرت و پلا نبوده است. از خود نمیپرسيم چرا هندیها که وداها را داشتهاند نه فقط آنها را چون چشم خود حفظ کردهاند که حافظ مکتوبات ما هم بودهاند.
دکتر علیاکبرفياض که به احتساب دانش و نوانديشی مردی در اندازههای دکتر خانلری بوده است دربارهی نسخههای خطی تاريخ بيهقی که در نثر فارسی همان مقام ديوان حافظ را در شعر دارد مینويسد: ” من در باب گروهبندیی نسخههای بيهقی فرض دو گروهی هندی و ايرانی را داده بودم که بعد ها مورد قبول ديگران هم واقع شد. در اين فرض گفته شده بود که نسخههای هندی اين کتاب اصلیتر از نسخههای ايرانی و قديمترند و در نتيجه به اصل اولی کتاب نزديکتر .” (تارخ بيهقی / دکتر علی اکبر فياض / ص بيست و چهار).
حالا بد نيست اين مقايسه را در مورد نسخههای ديوان حافظ که عزيزترين متن فارسی ايرانيان بوده نيز انجام دهيم. معمولاً ميزان قدمت نسخههای ديوان را نسخهی خلخالی (۸۲۷) که مبنای چاپ علامه محمد قزوينی پيش آهنگ خانلری و بقيه بوده است قرار میدهند که سی و پنج سال پس از مرگ حافظ کتابت شده .نسخههای قديمتر که بعد از آن پيدا شده به ترتيب چنين است :
۱- بادليان انگلستان (علا مرندی ) / اواخر قرن هشتم
۲- آکادمی علوم تاجيکستان / ۸۰۷
۳- کوپرولو استانبول (ترکيه ) /۸۱۱
۴- سليمانيه استانبول (ترکيه ) /۸۱۳
۵- موزهی بريتانيا (انگلستان ) /۸۱۳
۶- موزهی حيدر آباد (هندوستان) /۸۱۳
۷- کتابخانهی اياصوفيه (ترکيه ) /۸۱۶
۸- کتابخانهی آصفيه ی حيدر آباد (هندوستان ) /۸۱۸
۹- دانشگاه ميشيگان ( آمريکا) / ۸۲۳
۱۰- طوپقاسرای (ترکيه ) /۸۲۲
۱۱- کتانخانهی دکتر اصغر مهدوی (ايران ! ) /۸۲۱
۱۲- کتابخانه ی سبز پوش (هندوستان ) / ۸۲۴
۱۳- کتابخانهی نور عثمانيه (ترکيه ) /۸۲۵
۱۴- کتابخانهی کمبريج (انگلستان ) / ۸۲۷
۱۵- (نسخهی شخصی عبدالرحيم خلخالی / ۸۲۷ )
آيا به راستی باور کردنیست که کشورهای انگلستان، آمريکا، شوروی سابق، هندوستان و ترکيه دست جمعی برای ربودن مکتوبات شاعر نازنين ما توطئه کرده باشند؟
علامهی قزوينی در مجلهی يادگار نوشته است وقتی از اروپا باز گشته بود روزی به ديدار آقای ضياءالدين نوری پسر شيخ فضلاله میرود و در آنجا نسخههای بینظيری میبيند که از پدر زن شيخ به نوهی دختری او رسيده بود. قزوينی بعد اضافه میکند پس از مرگ آقا ضياء ديگر هرگز نشانی از آن کتابها در کشور نديده بود .
*محسن صبا، مارس ۲۰۱۰
** عنوان مطلب از رسانه