———————————
در میانههایی فوریهی امسال در آلمان نمایشگاهی در فواید ختنهی مردان توسط یهودیان برگزار شد که یک مرد برهنه را که بیشباهتبه یک فراریی گشتاپو نبود در سه شکل مختلف نشان میداد که عورت او با پرچمهای اسرائیل، ترکیه و آلمان پوشانده شده بود. بازدیدکنندگانکه طبق آنچه بیبیسی نشان داد بیشتر زنان بودند که در این نمایشگاه حاضر شده وبا رد یا قبول چنین کاری که با تصاویر دیگری از جمله ختنهی عیسی درروزهشتم تولد ( طبق آیین یهود ) و مطالبی چون ختنهی پسران ترک در لباس سربازان عثمانی همراه بود، به مباحثه میپرداختند . انگیزهی برپاکردن این نمایشگاه نیز اعلام ممنوعیت ختنهی پسران قبل از سن قانونی توسط قاضیی شهر کلن در سال ۲۰۱۲ بوده که به شدت مورد اعتراض یهودیها ومسلمانهای آلمان شده بود که ختنهی پسران را جزو رسوم کهن و در حقیقت آن را مخالفت با یک فریضهی آیینی میدانستهاند. کما اینکه یهودیان ایران هنگام ختنه جایی خالی و عصایی برای الیاس نبی میگذاشتند که نامش در قرآن هم آمده است ( انعام ۸۵ / صافات ۱۳۰) .
نام الیاس معمولا با خضر میآید که هر دو را جاودانه دانستهاند و شواهد زیادی از مناسبت این دو در مقام کسانی که یکی در خشکی و دیگری در دریا راه گمشدگان را راهنمایی میکنند در ادبیات فارسی وجود دارد. سنائی میگوید
سکندر جست، لیکن یافت بهره
ز آب زندگانی خضر و الیاس
ولی یکی از ماجراهای مربوط به ختنه در ادبیات مدرن آلمان در اثریست که نویسندهاش را صاحب جایزهی نوبل کرد. هاینریش بل در رمانی که قهرمان زن استثناییی خود ” لنی ” را از کودکی تا چهل و هشت سالگی به روایت آدمهای دیگر داستان دنبال میکند وقتی به روزهای جنگ دوم جهانی میرسد نشان میدهد که لنی در آن روزگار در یک مرکز تهیهی گل برای آلمانیهایی که در جنگ کشته میشدند کار میکرده. روزییک اسیر روس را به نام بوریس برای کمکهای بیگاری چون نظافت به آن مرکز میبرند. به تدریج لنی به این اسیر یهودیی روس علاقمند میشود و رفته رفته کار این عشق بالا میگیرد و لنی ترتیبی میدهد که به بوریس زیاده سخت گرفته نشود و به کمک همکاران دیگرش آن دو موفق میشوند در
گورستان مقبرهای را هم برای بوس و کنار شبانه پیدا کنند . وقتی کار برای اسیران یهودی – به خصوص روسها که آلمان حرکت به سوی شکست را از آنها می دید – بالا میگیرد لنی و دوستان در فکر چاره میافتند و تصمیم میگیرند با چسباندن پوستی ختنه بودن بوریس را رفع و رجوع کنند، ابتدا در صورت بازبینیی گشتاپو شاید حل شده به نظر میرسیده ولی رفته رفته به دلیل تحریکهای جنسیی بوریس پوست تاب نمیآرد و میافتد. چندی بعد بوریس را دستگیر کرده و میبرند. لنی تمام مسیر انتقال بوریس را با پرس و جو از مردم طی روزهای متمادی میپیماید تا سرانجام از کشته شدن او در آخرین ساعات جنگ و پس از تسلیم آلمان مطمئن میشود، و از آن زمان سکوت میکند و حاضرنمیشود پیرامون روزهایی که در زندگی بر او گذشته حرفی بزند. البته هنوز ازآن روزها دوستان و عاشقانی ماندهاند که از فاصله حاضر به هر کاری برای لنی باشند، حتی اگر او نخواهد و یا حتی نداند، چنان که در پایان مهیج رمان در حالی که راوی هم به جمع آنها پیوسته، با ایجاد راه بندان در خیابانهای یک شهر شلوغ کاری میکنند که ماشین مامور حراج اسباب و اساس او، به خصوص پیانوی دلبندش، زمینگیرشود تا آنها شبانه برای پرداخت بدهی فکری بکنند. همان شب وقتی در خانهای جمع شدهاند که در نزدیکی خانهی لنیست و در حالی که همگی برای شیرین کاری ی خود جشن گرفتهاند یکی از آنها همه را به سکوت میخواند . صدای آواز زنی به گوش میرسد که از عشق مفهوم دیگری را شناخته بود که از سالهای فریبندگیاش در خانهی پدری دشمنان ریز و درشتی برای امروز او فراهم آورده بود که در نزدیک شدن به او شانسی نداشته بودند ، که یکی پسری از ابواب جمعیهای پدرش بود که اول خانه را با دغلبازی از دست لنی در آورده بود و امروز میخواست با ضبط پیانوی او تلافیی آن دست ردی را بکند که از لنیی جوان به سینهاش خورده بود. این رمان شاید جزو شاهکارهای ادبیات قرن بیستم نباشد، اما زندگیی یک زن متفاوت را از منظری در گفتگو با شاهدان عینی روایت میکند که درکشورهای دیگر زیر و رو شده در تاریخ نمونههای متعدد یکسانی دارد.
نام این رمان ” عکس گروهی با بانو “ست که در سال ۱۹۷۱ به خاطر آن جایزهی نوبل ادبیات به هاینریش بل اهدا شد
group portrait with lady
*
اقرار میکنم که اصلا بنا نبود دربارهی نمایشگاه ختنه در آلمان چیزی بنویسم و یاد آوری آن نخست به خاطر مطلب دیگری بود که دو هفته بعد در همان بیبیسی چنان مورد توجه قرار گرفت که به سرعت مطلب اصلیی روز را که سخنرانی مسخره ی نتانیاهو درباره داستان استر از روی یک فیلم هالیوودی بود به زیر کشید، مطلبی که پارادوکس آن شاید حکم پاسخی را پیدا کرد برای آمریکاییها که آن اراجیف را توهینی به شعور خود دانسته بودند. آن مطلب که به سرعت بر سر سخنرانیی نخست وزیر لایتچسبک اسرائیل فرود آمد ” اندازهی طبیعیی آلت تناسلیی مردان ” بود که برای نیمی از خوانندهها علیالظاهر چنان کششی داشت که حرفهای نتانیاهو را یکسره به فراموشی سپرد. تا این جای سال دو مطلب داغ در سرمای ماه فوریه به عضوی اختصاص داشته که اس اساس افکارآخوندهای جمهوریی اسلامیست که رهبر آن برای این عضو یک غدهی پروستات را برای اناث هبه کرده است. این غدهی پروستات در مردان همان کاری را میکند که باطری برای استارت زدن. وقتی موتور روشن شد بقیهی کار به عهدهی دینام است. اما حالا که دینام آقا هم سوخته لابد دینام و باطری نو لازم است که امتیاز آن توسط باری تعالی به عزرائیل واگذار شده است. به عبارت دیگر حضرت به قول قدیمیها ” دست کارگر است ” . گلهای هم ندارد وقتی پیغمبر در زمان فوت بسی جوانتر بود. در کتاب سیرت رسولالله از قول عایشه آمده است که ” در آن شب که سید، علیه السلام، از گورستان بقیع بهخانه آمده بود، اتفاق مرا درد سر می کرد و دست بر سر نهاده بودم و می گفتم : وای درد سر! سید گفت: یا عایشه، مرا نیز درد سر میکند. و بعد از سر طیبت گفت: یا عایشه، ترا چه زیان داشتی اگر پیش من بمردی و من ترا دفن کردمی و نماز بر تو بکردمی؟ من گفتم: یا رسول الله، کاشکی چنین بودی، لیکن من یقین می دانم که چون من مرده باشم و تو از سر گور من بازگردیده باشی هم در روز دیگر عروسی بازجای من نشانی ”
سیرت رسولالله / جلد دوم ص ۱۰۹۸ و ۱۰۹۹ / انتشارات خوارزمی ۱۳۷۷ شمسی
*
باری ، برای تکمیل دو مطلب یاد شده به یک خبر سوم نیاز بود که آن نیز چند روز بعد رسید: پزشکان استرالیایی موفق شدند برای اولین بار آلت مردی را که به خاطر ختنهی غلط، عضو مربوطه از پیکرش جدا شده بود، با موفقیت در مقر اصلیی خود مستقر کنند
——————————————–
فروردین ۹۴