ننوشتیم
قلم برداشتیم از درد ننوشتیم
چه شد ای مرد! آه ای مرد ننوشتیم
بدون درد خفتیم و غمی را که
سر ما فتنهها آورد ننوشتیم
دو سه بیتی نگفتیم از شب و پاییز
دو خط از باغهای زرد ننوشتیم
تمام کوچهها جا پا زمستان شد
کمی از روزهای سرد ننوشتیم
نشستیم از تبر- که پای جنگل را
شکست و تکه تکه کرد ننوشتیم
به قصههای شیرین اکتفا کردیم
از آن فرهاد صحراگرد ننوشتیم
من و تو دردهای مشترک داریم
ولی یک بار هم از درد ننوشتیم
2 Responses to دیدار با قاسم پهلوان