…….سیروس نودری……….. فریاد ناصری
یادداشتی پیرامون «کتاب دربارهی هایکو» مجموعه گفتوگوهای سیروس نوذری با شاعران و مترجمان- نوید شیراز-۱۳۹۱
نگاه: فریاد ناصری
…………………………….نقل از: سایت مکتوبهای خشتی
فرهنگ ما که به شرح در سکوت و گریز از قال و مقال، به گفت در تامل شهره است؛ هرجا که پای بحثی گشوده میشده به چوب تادیب سیاهاش میکرده و به سنگ ستیزه دندان حرف را میشکستهاست حالا به یمن روزگار نو و اتفاقات نو کمکم با حرف و بحث آشتی کرده است تا هر آنچه را که بی حرف و گفت است به شرح و توضیح و پژوهش، روشن و آشکارش کند که چیست و کجاست و چگونه است؟
در این میان سیروس نوذری، شاعر و پژوهندهایست که دغدغهاش جست و جوی تفاوتها و اشتراکات انواع ادبی و فرمهاییست که فصل مشترک همهشان نمای کوتاهشان است که البته همین کوتاه بودن خود سخن بلندی شده است در بحث. پیش از این دو کتاب کوتهسرایی و بررسی در هایکو و هایکوهای ایرانی را در کارنامهاش دارد اما، دربارهی هایکو که مجموعه گپ و گفت با کسانیست که هر کدام به نوعی از نزدیک دستی بر آتش کوتهسرایی داشتهاند و جست و جوی مرزهای افتراق و اشتراک این انواع و فرمهای ادبی در حرفها و نظرهای ایشان.
بزرگ ضعف و سستی این کتاب که بنیانی هم هست. قالبی بودن و بیروح بودن پرسشهاست. تو گویی پیراهنی به دست هست که میخواهیم آن را به تن عارف و عامی بکنیم و خوش هم بنشیند. حرف از نویسش و فکر است، آمار خانوار که نمیگیریم یک فرم تهیه کنیم با سوالهای یکسان. بهتر بود پرسشها به فراخور شخصیت و کار و بار هر کسی پرسیده شوند و شکل و شمایل و سمت و سوی دیگری داشته باشند. اگرچه بهندرت چنین نیز هم شده است.
از دیگر سستیهای کتاب غلطهای چاپی فراوان آن است یا سستیهای دیگری، نظیر بیدقتییی که پاسخ کاوه گوهرین در صفحهی ۲۶۰ بی هیچ کم و کاستی در صفحهی ۲۹۶ به عنوان پاسخ محمدرضا یاسینی هم تکرار میشود. حالا پاسخ کدامشان است خود نیازمند ویراست دیگری از کتاب و توضیح گردآورندهی آن است.
حسناش اما همان که در مقدمه گفتم: فربه کردن گفت و حرف و بحث در فارسیست پیرامون چیزها. تا کسی مثل مسیح طالبیان به حرف بیاید و جان کتاب را بسازد با تاملات و حرفهایاش از شیوههای روایت در شعر تا تیره و تبار هایکو و تاثیرش در سینمای آیزنستاین و تاثیر سینمای آیزنستاین در هایکو، دقتهایاش در کار ایماژیستها و چند و چون و انواع هایکوها که به قول خود سیروس نوذری در مقدمه خود کتاب دیگریست دربارهی هایکو.
یا همان چند سطر فرصتی که کاوه گوهرین دل ماجرای “وابیسابی” را بشکافد و بحث را در ذهن ِ زبان فارسی به قصههای عارفان و شخصیتهای عارفانه نزدیکتر کند. یا حرف بر سر اسم باشد که شعرک یا ترانک یا طرح و هایکو تا محمود فلکی بر ترانک پافشاری کند و در این پافشاریاش بهطور ضمنی و تلویحی بگوید که هایکو جان غریبی دارد. برای ما دیگریست ما نساختهایم چیزیش را تا بر همهاش مسلط باشیم و یا پاسخ رندانهی سید علی میر افضلی به تقابل ساخته و بدیهی انگاشته شدهی هایکو- پست مدرن که با اشارهاش به ریچارد براتیگان که باعث شده و شدهاند تا برای هر راهروی که در این راه است چراغ دیگری در دست باشد به نام دربارهی هایکو.
اما یک نکتهی دیگر با اینکه در این بحثها اشارههای کوتاهی به پیشنهاد مهدی اخوان ثالت یعنی نوخسروانیها شده اما متاسفانه هیچ کدام از این دوستان به پژوهش و دوباره بهیاد آوردن قالب فراموش شدهی مصرع نمیکننند. اخوان ثالث در مقالهاش دربارهی مصرع از آن به عنوان یک شعر در خود کامل که در یک مصرع سروده میشده است یاد میکند و نام از شاعران مطرح این نوع شعری میآورد و از شعرها یا همان مصرعهایشان که متاسفانه در این گپ و گفتها هیچ اشارهای به این حرف و حدیث نمیشود.