واژه واژه چیدمات از باغ شعر
آمدی یکباره از آفاق شعر
آنچنان پروانه پوشم ساختی
کاینچنین گل میدهد اوراق شعر
خامُش و پرخاطره در پیچوتاب
همچو رقص واژه در اعماق شعر
دست از دیوان و دفتر شستهام
تا تویی در جان من مصداق شعر
هر نفس پا بستهی نام توام
مثل نبض شاعر و میثاق شعر
تا همه گلواژها گردد سپند
داغ عالم میخورد بر داغ شعر
شاعر از ابریشم شعرش شکافت
یا به منقارش نهان زد زاغ شعر؟