………………………………………….گابریل گارسیا مارکز
خالق “صدسال تنهائی ” چشم ازجهان فروبست!
خبرناگهانی بود …مثل یک صاعقه درآسمان شب درخشید و جست و رفت ….نه ابری بود …ونه بارانی …شب کشدار و گرم بهاری ساده بود درسال جاری ….خبرفقط یک خبر نبود ….خراش و زخم و حسرت هم بود …کلمات مثل یک گلولهی آتش میسوزاند… هم اندیشه و احساس را و هم کاغذ و مانیتور را ….خبر ازخبرگزاری فرانسه بیرون اومده بود که من گرفتمش …مثل یک ماهی تازه و لیز….، رسانههای محلی کلمبیایی هم روز پنجشنبه لحظاتی ازمرگ نویسنده شهیرکلمبیایی خبرداده بودند…وهمهی اینها درچند دقیقه و چند ثانیه اتفاق افتاده بود ….خبری تلخ و جانگداز….اکنون دیگر با این خبر برنده جایزه نوبل ادبیات درمیان ما نبود …. “گابریل گارسیا مارکز” با جدیت تمام و لبخند همیشگیاش …در سنِ ۸۷ سالگی بدون این که اعلام کند….شبانه و در مهتابی گرم با همه خداحافظی کرده بود … شبکه خبری بیبیسی هم لحظاتی پیش رسما اعلام کرد که متاسفانه “گابریل گارسیامارکز” درگذشته است…!
*زندگي سالهایی نيست كه زيستهايم،
لحظاتی است كه به ياد میآوريم … ماركز
در خبری که دیروز در فرهنگ نو منتشرشد… همسر و عشق «مارکز» خانم مرسدس بارکاپاردو و دو فرزند پسرش در بیانیهای اعلام کرده بودند، این رماننویس برجسته کلمبیایی از نظر سلامتی در شرایط نامساعدی قرار دارد… خالق «صد سال تنهایی» که هشت روز به علت عفونت ریه در بیمارستان مکزیکو سیتی بستری شده بود، دورهی نقاهت را در خانه میگذراند…در بیانیه اشارهای به ابتلای گابو به سرطان نشده بود…اما روزنامه «ال یونیورسال» در مطلبی که اخیرا منتشر کرد؛ از درمان دارویی مارکز برای مبارزه با بیماری سرطان خبر داده و نوشته بود: براساس گفتههای منابع موثق، سرطان در بدن مارکز پخش شده و به ریهها و کبد او رسیده است…
*آدم با همه روزهای عمرش زندگی نمیکند
آدم با خاطرات بعضی روزهای عمرش زندگی می کند… مارکز
سردبیر، همکاران و خوانندگان نشریه “فرهنگ نو ” این ضایعه بزرگ ادبی جهان را به همهی نویسندگان و دوستداران “گابو”ی بزرگ و دوست داشتنی درمحلهی بین المللی فیس آباد تسلیت میگویند … شگفتانگیز آن که همین یک ماه پیش بود که “بهمن فرزانه ” مترجم کتابهای مارکز نیز در تهران درگذشت … دنیائی خاطره با این نویسنده و مترجم …مگرفراموش میشود؟…. این خاطرات این قدرشیرین و شگفت هستند که خود مارکز تمام وقت خود را صرف نوشتن کتاب خاطراتش کرد که در سال ۲۰۰۲ با عنوان «زندهام تا روایت کنم» منتشر شد… شنیدهها حاکی ازآن است که به مناسبت درگذشت مارکز سه روز عزای عمومی درکلمبیا اعلام شده است …
*تنها در صورتی لحظه مرگ افسوس خواهم
خورد که مرگم به خاطر عشق نباشد… مارکز
بدرود ای دوست ماندگار و همیشگیِ انسان زمینی ….بدرود ای آفرینندهی زیبائیها و شگفتیهای ادبی …ای اسطورهپرداز جادوییی رئالیزم، عشق و رهائی …. بدرود ای نویسندهی بزرگ جهان ….ای خالق کتابهای ارزشمند: “صدسال تنهائی، پائیز پدرسالار، عشق سالهای وبا، گزارش یک آدم ربائی، کسی به سرهنگ نامه نمینویسد، دلبرکان غمگین من”، داستان باورنکردنی و غمانگیز ارندیرای سادهدل و مادربزرگ سنگدلاش» ،سرگذشت یک غریق و …هرگز ترا و تخیلات زیبای ترا فراموش نخواهیم کرد، هرگز دوست کهنسال من …هرگز!