«به روایت یک شاهد عینی» مجموعهی عکسی است از صحنههای بازسازیشده مربوط به مرگهای تراژیک تاریخ معاصر ایران. از اعدام جهانگیرخان صوراسرافیل و واقعهی ۱۶ آذر گرفته تا صحنهی تصادف فروغ فرخزاد و مرگ علی شریعتی. آزاده اخلاقی،
آزاده اخلاقی، ایدهپرداز و کارگردانِ این مجموعهی ۱۷ عکسی میگوید: «امروز آرمانگرایی سوژهی تمسخر خیلیها شده است، مردم کسانی را که اهداف بلند و دور از دسترس دارند دست میاندازند. برای من ولی کسانی که میجنگند و برای آرمانی جانشان را فدا میکنند بسیار محترمند. هدفم زنده کردن یاد کسانی بود که ستایش میکنم.»
«به روایت یک شاهد عینی» یکی از عظیمترین پروژههای عکاسیای است که در چند سال گذشته در ایران انجام شده است: پروژهی سهساله ای که شامل تحقیق فراوان هم بوده، ثبت هفده فریم است که اجرای بسیار خوب و دقیق و پُر از جزئیاتی هم دارند. در اجرای این عکسها گروه بزرگی به خانم اخلاقی یاری رساندهاند؛ از جمله ساسان توکلیفارسانی (عکاس و مجری جلوههای بصری) و ژیلا مهرجویی (طراح صحنه و لباس).
بیژن جزنی – ۲۹ فروردین ۱۳۵۴ – تپههای اوین، تهران Bijan Jazani – ۱۸ April 1975 – Evin Hills, Tehran | 9 Editions + 1 A.P. | 2013 روز پنجشنبه ۲۹ فروردین، ۹ زندانی در حین فرار کشته شدند. این زندانیان در حین جابهجایی آنها از یک زندان به زندانی دیگر اقدام به فرار نمودند که همگی کشته شدند. نامهای این افراد به شرح زیر است: محمد چوپانزاده، احمد جلیل افشار، عزیز سرمدی، بیژن جزنی، حسن ضیا کلانتری، کاظم ذوالانوار، مصطفی جوان خوشدل، مشعوف کلانتری، عباس سورکی. *«نه زندانی در حین فرار کشته شدند»، روزنامهی اطلاعات، ۳۱ فروردین ۱۳۵۴، ص ۱. تهرانی مأمور ساواک: «بعد از ترور سرتیپ رضا زندیپور، رئیس وقت کمیتهی مشترک در اوایل فروردین ۵۴، ساواک به قصد انتقامجویی، نقشهی وحشتناکی طرح کرد که همهی عوامل اجرای آن تا آخرین دقایق اجرای نقشه از چگونگی آن آگاه نبودند. پنجشنبه ۲۸ یا ۲۹ فروردین بود که رضا عطارپور (دکتر حسینزادهی معروف) از من خواست ترتیب انتقال کاظم ذوالانوار را از زندان قصر به زندان اوین بدهم. من هم نامهاش را نوشتم و به امضا رساندم. به زندان اوین رفتیم و قرار شد شعبانی (حسینی) و نوذری زندانیان را تحویل بگیرند. ما نیز به قهوهخانهی اکبر اوینی رفتیم و به انتظار نشستیم. مینیبوس حامل زندانیان، در حالی که سرهنگ وزیری با لباس ارتشی در اتومبیل بود رسید و سربازی را که آنجا پاس میداد مرخص کرد. زندانیان را به بالای ارتفاعات بازداشتگاه اوین بردیم و در حالی [که] چشمها و دستهایشان بسته بود، آنها را ردیف روی زمین نشاندیم. بعد عطارپور برایشان سخنرانی کرد و گفت: همانطور که دوستان و همکاران شما که شما رهبران فکری آنها هستید و از زندان با آنان ارتباط دارید، همکاران و دوستان ما را اعدام میکنند و از بین میبرند، ما نیز شما را محکوم به اعدام کردهایم. بیژن جزنی و چند نفر دیگر، شدیداً اعتراض کردند اما نمیدانم عطارپور یا سرهنگ وزیری با مسلسل یوزی به روی آنان آتش گشود و مسلسل را یکی یکی به ما داد. من نفر چهارم یا پنجم بودم که مسلسل به من رسید و وقتی من هم شلیک کردم دیگر آنها زنده نبودند. البته نمیخواهم بگویم که در کشتن آنها دخالت نداشتم، چون نفس عمل مهم است که من هم در این جنایت عمل کردم. بعد هم سعدی جلیل اصفهانی با مسلسل، بالای سر آنها رفت و هر کدامشان را که نیمهجان بودند با مسلسل خلاص کرد. […] پس از این ماجرا من و رسولی چشمبند و دستبندهای شهدا را سوزاندیم و از بین بردیم و اجساد را داخل مینیبوس گذاشتیم و حسینی و رسولی اجساد را به بیمارستان ۵۰۱ ارتش منتقل کردند. روز بعد، متنی به وسیلهی عطارپور برای روزنامهها تهیه شد که در آن عنوان شده بود این ۹ نفر در جریان انتقال از زندان به زندان دیگر، قصد فرار داشتند که مورد هدف گلولهی مأموران قرار گرفتند. این متن به دو دلیل بسیار ناشیانه تهیه شده بود اولاً همهی آنها از روبهرو هدف گلوله قرار گرفته بودند، پس قصد فرار نداشتند. ثانیاً نحوهی انتقال زندانی طوری نبود که بتوان قبول کرد که قصد فرار در بین بوده است.» *«تهرانی، جلاد ساواک، اعتراف میکند»، روزنامهی اطلاعات، ۱ خرداد ۱۳۵۸، ص ۳.
درباره Habib
متولد سال ۱۳۳۰ رشت استان گیلان- کسب لیسانس از دانشگاه ملی ایران- کوچ به ینگه دنیا سال ۱۳۶۵ و اقامت در کالیفرنیا-چاپ اولین کتاب شعر بنام (الف مثل باران) در سال ۱۳۸۴ در ایران توسط انتشارات شاعر امروز.
__لل______________________..._________________.....................................................................................دفتر هنر شمارههای گذشته را میتوانید از طریق رسانه ابتیاع کنید.ntjv ikv_..._________________..**************
*دوستان گرامی
از شما که علاقهمندید با درج کارهای ادبی و هنریتان و نیز اخبار و اطلاعات تازه در رسانه شرکت کنید آنها را با فرمتwordبه نشانیی
habib@rasaaneh.comبرایمان ارسال کنید تا در صورت امکان در اینجا منتشر کنیم.
____________________________
....
.............«الف مثل باران» را ازرسانه بخواهید...............
....دو گفتار کتاب جدید محسن صبا چاپ انتشاراتیی آوانوشت منتشر شد. ......_____________________________________________________________________________________________
کتابهای رسیده
.با تشکر از دوستانی که کتابهای خود را برای رسانه ارسال داشتهاند.