رسم همه‌ی نام‌ها

احسان مهدیان و خورشیدی2
…………روزبه سوهانی                 منصور خورشیدی

نویسنده: منصور خورشیدی

سروده‎ی روزبه سوهانی

انتشارات نظام کرمانشاه  – ۱۳۹۰

ضریب خلق و آفرینش یک قطعه شعر در کار روزبه سوهانی که به صورت طرح (‌شعرهای کوتاه‌) به‌جز چند شعر که به صورت بلند ارائه شده این ویژگی را دارد که به سرعت در بیان خود معنا بخشیده است.

تکه‎ای از نامت کافی بود

تا دهان هزار پرنده را

از بی‎تابی‎های پنجره پُر کند

رابطه‎ی زبان با اشیای و پدیده‎های موجود در اطراف شاعر، شکلی از شعر را برابر مخاطب می‌نشاند که ارجاعی به درون خود دارد رجعتی آگاهانه به سمت دیده‌ها‌، تا از واقعیت موجود دورنشود. و زمینه را برای کشف برخی پدیده‌ها جهت ابراز معنا آماده می‌سازد. جستجوهای شاعر دهان هزار پرنده را از بی‌تابی پنجره‌هایی پُر می‌کند که تکه‌ای از نام بر زبان دارند. نامی که نمای رابطه می‌شود

حالا / خیابانی در آغوش من است

که شبیه تو /  جان می‌دهد.

زبان رمانتیک و عاشقانه ی روزبه در همین چشم‌اندازهای کوتاه به شعر بلند می‌رسد و شعرهای بلند این شاعر ویژگی‌هایی دارد که تفکر او را به زبان ساده و گفتاری نزدیک می‌کند. که در مقاله‌ی دیگری به آن می‌پردازم. تاکیدی که روزبه سوهانی برای ارائه‌ی شعرهای کوتاه دارد. جای بحث را باز می‌کند.

من / از کوبه‌های کتیبه‌ای بلند شده‌ام

که تو را بر تمام کوه ها نشاند.

+

تنت / تنها / به زبان من

خواندنی است

تمام تلاش شاعر در این نکته نهفته است که ذهن خود را در گیر برخی از مفاهیم عاشقانه و حسی کند. و سعی دارد تا آن را در زبان خود گسترش دهد. و طراوت زبان شعر را با احساس و تخیل ناشی از کارکرد واژگان در شکل تازه‌تر شکوفا سازد. و رابطه‌های دیگری خلق کند که دامنه‌ی نفوذ شعر را با انتخاب مناسب‌ترین کلمات و ترکیبات در موقعیت جدید برابر خواننده‎ی شعر خود عرضه کند.

تاریخ خنده‌های تو

به استخوان‌هایی خواهد رسید

که شهر را / در پیراهنم می‌لرزانند.

و می‌خواهد که گریز رندانه‌ای داشته باشد، تا شعرهای دورتر، از انگشتان کودکی را به فراموشی این ورق‌ها بر گرداند. و خطاب او به رفتار کودکی است که از دهان او حرف می‌زند. و به دنبال آواز گمشده‌ای است که هیچ کوچه‌ای او را به انتها نمی‌رساند. و فاصله‌اش آتقدر شده بود که هر جا چتری بسته می‌شود سایه‌اش خیس می‌شود! تلاشی مضاعف از خود نشان می‌دهد تا: با خذف فاصله به این درک برسد که در پیج و تاب رودخانه‌ای غرق شود. و سرگردانی سرزمینی را به اهتزاز در آورد.

هر کجای زمین را که لمس کنی

صدایم را به یاد تمام کوچه‌ها می‌آورد

شروع من / جایی میان خطوط انگشتان تو بود .

+

در چشمانت ایستاده بودم

که شهر / برای همیشه بسته شد

و خیابانی بر پیشانیت نشست

+

دست‌هایت

سرگردانی سرزمینی را

به اهتزاز در می‌آورند

و شعر را با همه‌ی جنبه‌ها و جذبه‌های فرازو فرودش به سمت عشق و احساسات عاشقانه هدایت می‌کند. تا آرامش خود را در محیط حفظ کند. برای خلق واقعیتی که شاعر ذهن خود را در آن موقعیت مستقر کرده است. و زمینه‌ی تصویرهای تجسمی را برای گریز از شرایط بسته فراهم نماید. تا خواسته‌های خود را در میان کلمات و ترکیبات محقق کند. و درمیان جاده‌ها شکلی از سر نوشت خود را رقم بزند.

نفس‌هایم / در خم آخرین رود خانه

ایل را در کوچ گیسوانت

فرو خواهد برد

+

حالا

گونه‌ی تمام نقاشان جهان دیدنی است!

شعرهای كوتاه ( طرح واژه‌ها ) با فضای مصور و منسجم در مسير زبان حركت و سرعت خود را نشان می‌دهند. و در آستانه‌ی آفرينش نوسان ذهنی در كار ديده نمی‌شود. ودر مدار مشخص دارای استقلال زبانی هستند. و شعر روزبه سوهانی این ویزگی را در خود دارد که به سمت حرکت‎های متعالی گام بردارد.

آن قدر بلند مرده‎ای

که دهان هزار گور باز خواهد ماند

+

تنت که بالا می‌گیرد

شعرهای این منظومه

از مدار خارج می‌شوند

آن چه شاعر را حول محور احساس و تخیل طبيعی بر انگيخته می‌كند . تلاشی برایكسب  صدای موجود در پيرامون او است. که در اين مرحله خطر كردن را تجربه می‎كند. تا به درك واقعيت موجود جهت هماهنگی بين فرم و مضمون حاصل از آن گام بردارد. تا شعرهای این منظومه را از مدار خارج کند؟

و روزبه سوهانی درسير منطقی و پيوسته‌ی اين حركت و در گذر از تخيل و احساس نفس تازه می‌كند. تا از اصل خود و از علت غائی دور نماند. و برای رسيدن به تمام خواسته‌های ذهنی، تفكر خود را برای كسب زيبايی، حقيقت، عشق در طبيعت سرعت و حركت ببخشد .

غبار گوشواره‎ات

خطوط رمیدن دیواره‌ای را

به تاریخ شانه‌هایم

می‌آویزد

+

این روزها

لهجه به پهلوی تو می‌زنم

+

سر انجام حروف درهم روی جلد را که می‌تواند رسم همه‎ی نام‌ها باشد. بی رسم نام به طرحی بدل می‌کند. و برابر اهل کتاب قرار می‌دهد!

مرزهای تنت

پُر از حروف شعرهایی است

که از گلوی من

چکیده‌اند

درباره Habib

متولد سال ۱۳۳۰ رشت استان گیلان- کسب لیسانس از دانشگاه ملی ایران- کوچ به ینگه دنیا سال ۱۳۶۵ و اقامت در کالیفرنیا-چاپ اولین کتاب شعر بنام (الف مثل باران) در سال ۱۳۸۴ در ایران توسط انتشارات شاعر امروز.
این نوشته در نقد شعر ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

نظرتان را ابراز کنید