بخش دوم
مصاحبه تازه باران کوثری با مجله صنعت سینما در بارهی فیلم من مادر هستم و این روزهایاش
باران کوثری طی مصاحبهای با مجله صعنت سینما مهمترین دلیل خود برای بازی در فیلم من مادر هستم نقش کسی بود که قرار است اعدام شود دانسته, که همیشه دوست داشته روزی این نقش را بازی کند. او همچنین ناراحتی خود را از حذف صحنه اعدام این فیلم اعلام کرده اما این امر را در سینما عادی میدانست.
در جواب سوالی در مورد حساسیتهای شغل بازیگری گفت:”بله اصولا بازیگری شغل ناامنی است چون باید انتخاب بشوید و در واقع ممکن است کاری که دوست دارید بکنید سالها برای شما پیش نیاید و یا ممکن است نقشهایی که دوست دارید بازی کنید به بازیگران دیگری پیشنهاد شود ” او در ادامه میافزاید:” اما این سالها مثل هر چیز دیگر ناامنی بازیگری صرفا به خاطر ماهیتاش نیست، شما به راحتی میتوانید تئاتری روی صحنه داشته باشید و به دلایلی که نمیدانید جلوی اجرایاش گرفته شود. شما به راحتی میتوانید ماهها تاتری را تمرین کنید و بعد به شما اجازه ندهند روی صحنه اجرایاش کنید. میتوانید در فیلمی بازی کنید و بعد شرط اکران فیلم این باشد که سکانسهای شما با حضور بازیگر دیگری تکرار شود و هیچ کس هم پاسخ گو نباشد. در این سال اخیر من به خوبی این مساله را درک کردهام “
وی شرایط اعدام در فیلم من مادر هستم را واقعی دانسته و میگوید “یک نفر به طور عمد و یا غیرعمد کسی را کشته و در نهایت اعدام میشود که طبیعتا اتفاق خوش ایندی نیست. منتها فیلم همان چیزی که در واقعیت رخ داده را نشان میدهد و تلختر از آن را نشان نمیدهد”
باران کوثری جواب سوال “در این شرایط برای ادامه کار حرفهای در سینما چه خواهید کرد ؟ ” این گونه گفته:” خودم را آماده کردهام. اگر بازی نکنم, البته برایم غم انگیر است و شرمنده گروه تئاتری میشوم که اجرایاش به خاطر من متوقف میشود و یا شرمنده گروه فیلمبرداری میشوم که به خاطر من باید تعدادی از سکانسها را تکرار کنند. با این همه دست از تلاش بر نمیدارم و به کاری که کردهام معتقدم. چون من به طور تصادفی بازیگر نشدهام، ممکن است به دلیل خانوادهام وارد سینما شده باشم ، ولی ماندن در سینما و درستکردن وجه حرفهام، زحمت کشیدهام. به همین دلیل به راحتی از دستاش نمیدهم، خیلی هم پیگیر شدم که بتوانم مشکلم را حل کنم، ولی هنوز به جواب قطعی نرسیدهام و هیچ کس هم این مسئله را به گردن نگرفته و هیچ نامهای هم به دستم نرسیده و همه چیز فقط در هاله ابهام پیش میرود. به هر جهت ناراحت و عصبانی هستم که در چنین شرایطی قرار گرفتهام، ولی اگر خطایی کردهام ، حاضرم بهایاش را بپردازم.”
وی در ادامه از چگونگی شکلگیری فیلمنامه و شخصیت آوا میگوید و دست به قتل زدن آوا در آن شرایط شکه شده را منطقی میداند و معتقد است ممیزیها مقداری به فیلم آن لطمه زده است و ناراحتی خود را از کسانی که خارج از سینما در باره سینما تصمیم میگیرد اعلام کرده. و از این که من مادر هستم اکران شده خوشحال است.
او در جواب سوال “البته همه میتوانند به فیلمها اعتراض کنند، اگر میخواهیم جامعهای داشته باشیم که تمام صداها شنیده شود. شما از اعتراضات ناراحت هستید؟”
میگوید:” نه من نفس اعتراض را زیر سوال نمیبرم. من خودم معترضم و دارم بهای اعتراضم را هم میدهم. ولی شکل اعتراض خیلی مهم است. این که هر کس هر چیزی دوست داشته باشد بگوید، کلماتی که ما در خانهمان به سختی نقل قول میکنیم را به راحتی در مطبوعات و رسانهها به کار ببرد. یا این که به راحتی به ما انگ بیاخلاقی میزنند جای سوال دارد. اینجاست که مسئولین سینما باید پشت سینماگران باشند تا هر کس به خودش اجازه کارهای خلاف اخلاق و غیر قانونی را ندهد و دائما ما سینماییها به خاطر کارهای قانونیمان متهم نشویم و…”
و در پایان در جواب سوال “اگر فشارها رویتان زیاد شود جلای وطن که نمیکنید؟ ” ادامه میدهد:” من امکان خارج شدن و زندگی کردن در کشور دیگری را داشتم, ولی نکردم. ترجیح میدهم بمانم، برای این که حقم است که در این سینما کار کنم. سینما کار و زندگی من است. اگر فعلا نتوانم بازی کنم کارهای دیگری در سینما انجام میدهم. به طور قانونی هم دنبال کارم هستم تا بتوانم به نتیجه برسم. این سینما خانه ماست. ما جایی نباید برویم . ما که نمیخواییم هر روز تغییر شغل و پست بدهیم و بدون تخصص در هر حرفهای به شکلی قدرت بگیریم. مردم سینمای ما را دوست دارند. و حق ما و مردم است که این سینما را حفظ کنیم …”
فروش “من مادر هستم” در تهران از مرز یک میلیارد تومان عبور کرد!
با فروش 26 میلیونی من مادر هستم در یکروز مجموع فروش این فیلم در تهران به رقم حیرت انگیز 1میلیارد و هشت میلیون تومان رسید.این فیلم بعد از “جدایی نادر از سیمین”.”درباره الی” و “ملک سلیمان” چهارمین فیلم غیرکمدی تاریخ سینمای ایران است که به چنین فروشی دست پیدا میکند! آن هم در شرایطی که در روندی غیرمنصفانه مسئولان حوزه هنری اجازه نمایش این فیلم در سینماهای تحت امر خود و از جمله سینما آزادی را نداده.
ﻣﺤﺒﻮﺑﯿﺖ ﺳﺮﯾﺎل “ﺣﺮﯾﻢ ﺳﻠﻄﺎن”؛ ﺧﺎری در ﭼﺸﻢ اردوﻏﺎن
دویچه وله – میلیونها شهروند ترکیه سریال تلویزیونی “حریم سلطان” را دنبال میکنند. این سریال در خارج از ترکیه نیز با استقبال بینظیری مواجه شده است. با این حال اردوغان، نخست وزیر این کشور قصد دارد پخش این سریال محبوب را ممنوع کند.
این سریال جذاب هر هفته روز چهارشنبه به مدت سه ساعت در ترکیه پخش میشود. داستان سریال زندگی و دوران حکمرانی سلطان سلیمان را به تصویر میکشد و اشاره دارد به برههی زمانی بین ۱۵۲۰ میلادی تا پایان قرن شانزدهم. سلطان سلیمان به مدت ۴۶ سال حکومت کرد و امپراتوری عثمانی در زمان حکومت او یکی از قدرتمندترین امپراتوریهای جهان بود.
با این وجود مجموعه تلویزیونی “حریم سلطان” انتقادات و اعتراضات شدیدی را بویژه میان محافظهکاران و مذهبیان ترکیه برانگیخته است. بنا بر گزارش سایت خبری تاتس آلمان (taz) یکی از دلائل اصلی این انتقادات ظاهرا این نکته است که در این سریال نه سلطان سلیمان، بلکه یکی از زنان حرمسرا که در ابتدا کنیز و برده سلطان بوده، شخصیت اصلی این سریال است.
خرم سلطان که در متون اروپائی با نام “روکسلانه” ذکر شده است با زیرکی و دسیسهچینی از کنیزی به مقام ملکه دست مییابد. سلطان سلیمان که شیفته دختر مو قرمز اهل بالکان شده بود، با زیرپا گذاشتن سنتی دویست ساله در امپراتوری عثمانی، خرم که در ابتدا تنها کنیز حرمسرا بوده است را به عنوان همسر قانونی خود انتخاب میکند.
از طرف دیگر”حریم سلطان” روایتکننده فتوحات و موفقیتهای جنگی سلطان سلیمان نیست. این سریال بیشتر از دیدگاه حرمسرا داستان زندگی و دوران حکومت سلطان سلیمان را به تصویر میکشد.
در ابتدای پخش سریال در ترکیه، انتقادهای شدیدی از جانب محافل محافظهکار ترکیه شنیده میشد، اما صداهای اعتراضآمیز پس از استقبال گسترده مردم از “حریم سلطان” به تدریج خاموش شد. حال حدود یک ماه پیش رجب طیب اردوغان، نخست وزیر ترکیه از این مجموعه تلویزیونی به شدت انتقاد کرد. او “حریم سلطان” را “تحقیرآمیز، غیرقابل تحمل” و از دیدگاه تاریخی کاملا تحریفشده میداند. به عقیده اردوغان سازندگان سریال بایستی به جرم تشویش اذهان عمومی محاکمه شوند.
سلطان سلیمان به مدت ۴۶ سال حکومت کرد و امپراتوری عثمانی در زمان حکومت او یکی از قدرتمندترین امپراتوریهای جهان بود
سریال “حریم سلطان” در خارج از ترکیه نیز فروش موفقیتآمیزی داشته است، بویژه در مرزهای قلمرو سابق امپراتوری عثمانی. این سریال بین زنان عربی طرفداران زیادی دارد و در منطقه بالکان از جمله در کرواسی، مقدونیه و بوسنی نیز با استقبال چشمگیری روبهرو شده است.
توقف پخش “حریم سلطان” در ایران
“حریم سلطان” در ایران نیز طرفداران زیادی دارد. این سریال از شبکه ماهوارهای “جم تیوی” به زبان فارسی پخش میشد، اما پس از مدتی پخش آن متوقف شده است. چندی پیش شبکه خبری سینمای ایران از بازداشت شماری از دوبلورهای این سریال خبر داد.
در عین حال بنا بر گزارش خبر آنلاین «انجمن گویندگان و سرپرستان گفتار فیلم» در رابطه با دستگیری دوبلورهای این سریال بیانیهای منتشر کرده است. در این بیانیه آمده است:«به عنوان تنها تشکل صنفی رسمی و قانونی دوبله ایران به اطلاع علاقهمندان میرساند، هیچ یک از اعضای این انجمن در بین افرادی که از سوی وزارت اطلاعات دستگیر شدهاند، حضور ندارند.»
در ادامه آمده است: «اعضای این انجمن همواره مخالفت خود را با هر گونه فعالیت زیرزمینی و غیرقانونی که لطمههای جدی به فرهنگ و ادبیات کلامی این مرز و بوم وارد آورده است اعلام کرده و از آن پرهیز میکند.»
پرویز پرستویی با “حاج کاظم” به جشنواره فجر میآید
سینما روز – پرویز پرستویی پس از ۱۵ سال از ساخت “آژانس شیشهای” با مستند “حاج کاظم” به کارگردانی مسعود نجفی در جشنواره فیلم فجر امسال حضور دارد. پرستویی اینبار داستان واقعی زندگی ناصر افشار که حبیب رضایی نقش او را در “آژانس شیشهای” بازی کرده است، با حضور در زندگی این جانباز ۷۰ درصدی به تصویر کشیده است. فیلمها و مستندهای بسیاری درباره این جانبازان ساخته شده است و خیلیها تلاش کردهاند به سهم خود از این جانبازان که آرامش امروز ما در گرو جانفشانی آنها و همرزمانشان است، تصویری هنری به ثبت رسانند. اما آنچه در این میان مهم است حضور و به عبارت بهتر مسئولیتپذیری هنرمند نام آشنا و شناخته شدهای چون پرویز پرستویی است که پس از ۱۵ سال از حضور در یک فیلم سینمایی با اندیشه و نوع نگاه حاتمیکیا، بار دیگر احساس وظیفه کرده و با مسعود نجفی کارگردان مستند”حاج کاظم” همراه شده است. مسعود نجفی کارگردان این مستند است به نقل از پرویز پرستویی درباره حضورش در این فیلم به خبرنگار مهر گفت: این فیلم مستند، روایت موازی با “آژانس شیشهای” دارد و به مشکلات حاج ناصر افشار جانباز ۷۰ درصدی برای اعزام به خارج از کشور برای درمان میپردازد وی در پایان افزود: این مستند ۶۱ دقیقه است که مراحل فنی آن به پایان رسیده و نسخهای از آن را به جشنواره فیلم فجر تحویل دادم. این فیلم تنها فیلم از پرویز پرستویی در جشنواره سی و یکم جشنواره فیلم فجر است. مسعود نجفی پیش از این دو فیلم مستند “قیصر۴۰ سال بعد” و “مرد آواها” را ساخته است.
سیمای دروغ و هنرفروشان
صدا و سیمای حکومتی ایران، از زمان آغاز اعتراضات مردمی ۱۳۸۸ تا کنون، به تولید آثاری دروغپردازانه، جهت تخریب چهرهی معترضین و اعتراضات مردم سبز ایران روی آورده است.
اینگونه برنامهها که همواره موجب منفور شدن هنرفروشان نزد مردم شده است، هرچند با روند رو به کاهش اما همچنان تولید میشود.
یکی از آخرین برنامههای ننگین سیمای ضد مردمی ایران، تولید تله فیلم نازلی با نام ” فاصله کانونی” است. فیلمی شرم آور که ملت سبز و بزرگ ایران را “قانونشکن” و ” آشوبگران بیمنطق” میخواند!
روابط عمومی سیما در توضیح خلاصهی داستان این فیلم آورده است:
داستان این فیلم در بارهی ناصر، جوان دانشجویی است که به تازگی با سولماز همکلاسی خود برای ازدواج محرم شدهاند و با موضوع فتنه ۸۸ درگیر میشوند.
ناصر تلاش دارد سولماز را از صف مخالفان قانونشکن و آشوبگران بیمنطق جدا کرده و او را به سمت صحیح و ابراز نظر قانونی سوق دهد، اما سولماز با تندرویهای خود هم زندگی شخصی و هم رفتار اجتماعی خود را دچار آشوب و دگرگونی میکند.
هنرفروشانی که در این پروژه ننگین به استخدام هنرستیزان و دشمنان مردم در آمدهاند عبارتند از:
بهمن گودرزی: کارگردان/مصطفی علمیفر: تهیه کننده/جعفر دهقان: بازیگر/حسن اسدی: بازیگر/عزتالله مهرآوران: بازیگر/میرطاهر مظلومی: بازیگر/پندار اکبری: بازیگر/سولماز آقمقانی: بازیگر/صدیقه کیانفر: بازیگر/یاسر جعفری: بازیگر/افسانه ناصری: بازیگر/(سایر عوامل فیلم تکمیل خواهد شد)
مطلبی از رضا رشید پور درباره ی ماجرای مجری معروف صدا و سیمای میلی …
شما بگویید “ف” مردم میروند “فرحزاد”
در ماجرای مربوط به حواشی جنجالی یک مجری سرشناس تلویزیون بار دیگر آزمونی عملی دربارهی حساسیت افکار عمومی و نحوه جریان سازی رسانههای موثر پیش آمد که نتایج مهمی در پی داشت.
موضوع ارتباط غیرعرفی که تاکنون گریبان بسیاری از چهرههای سرشناس جامعه از دنیای سینما تا سیاست را گرفته بود این بار یک قربانی متفاوت داشت. ماجرا جایی پیچیده میشد که این بار نام یک مدعی دینمداری و معتمد برخی مدیران مهمترین و مدعیترین رسانهی کشور – سیمای جمهوری اسلامی – به تیتر پربینندهی رسانههای رقیب راه یافته و در این میان اهالی سیاست هم به دنبال بهرهوری هر چه بیشتر از این خبر تکان دهنده بودند.
در موارد مشابه قبلی از آنجایی که قربانیان از قشری بودند که به صورت محسوس و یا نامحسوس جریان سازی رسانه ای در خصوص پررنگ بودن انحرافات اخلاقی ایشان از تریبون های رسمی کشور تزریق می شد ، افکار عمومی در نقش وکیل مدافع عمل کرده و در فرایندی هوشمندانه لزوم حراست از حریم شخصی افراد را به میان کشیده و حتی در برخی اوقات متهم را به قهرمان ملی تبدیل می کردند . اما این بار چه شد ؟
روش های پوسیده ی تبلیغات ایدئولوژیک مبتنی بر فرد محوری و ارتقای یک مجری هرچند خوش صحبت تلویزیون به نمادی از دین مداری که پیشتر ها کارشناسان دلسوز آفتهای آن را به مدیران مربوط گوشزد کرده بودند باعث شد که نه تنها جبههی مدافع حریم خصوصی در افکار عمومی شکل نگیرد بلکه حتی عدهای با تابلوی روشنگری در خصوص ایرادات سیستم فرهنگی کشور به موشکافی دقیق زندگی آن مجری معروف بپردازند .
به عبارت دیگر هرچند که اشتباه و نابخردی قربانی کاملا مشهود است اما میتوان گفت که در یک سیستم معیوب فرهنگی و چرخهی ناقصالخلقهی رسانهای، مفاهیم به سادگی به ضد خود تبدیل شده و روشهای ماکیاولیستی که برخی مدیران تلویزیون برای -به زعم خود- اصلاح آسیبهای فرهنگی به کار میبستند دامن پایههای پوسیدهی روشهای فرهنگی خودشان را گرفت.
شاید برای دهمین بار عرض میکنم که تصمیمات حساس رسانهای در تلویزیون کشور ما به غایت ساده لوحانه و مخرب است تا جایی که سرمایههای زورکی خود را یا به انگلیس و آمریکا میفرستد و یا بخش قلب بیمارستان!
به خاطر بیاوریم که نمونههای مشابه رسوایی اخلاقی در جهان به دلیل استحکام منطقی در ساختار فرهنگی و اجتماعی علاوه بر شدیدترین برخورد با متهم ، هرگز آسیب چندانی به سیستم وارد نشده است . در صورتی که در ماجرای اخیر نه تنها مردم – شاید به حق- رسانهی ملی را آماج سرزنشهای خود قرار دادهاند بلکه اصولا همین موضوع آتش افکنده شده بر حیثت شخصی یک کارمند سیستم را شعله ورتر هم کرده است .
به هرسو بی آنکه در مورد نحوهی عملکرد برخی رسانهها در خصوص انتشار اسم و تصویر آقای “ف” در شرایطی که اسامی متهمین اختلاسهای میلیاردی در کشور به اختصار بیان میشود قضاوت کنم و با تاکید بر این نکته که ایشان از همکاران نزدیک من در سازمان بودهاند که به دلیل اختلافات شدید فکری از سه سال پیش حتی یک تماس تلفنی هم با او نداشتهام ذکر دو نکته را لازم می دانم :
یک – تنبیه یک خاطی با انهدام او متفاوت است. او با من اختلاف فکری عمیق دارد اما انسان است و برای برخورد با اشتباه او کمی مروت به خرج بدهیم.
دو – او خودش فراموش کرد. اما شما مردانگی کنید و فراموش نفرمایید که ایشان همسری مومن و محترم و دو دختر نوجوان دارند که حق دارند در کوچه و بازار به دور از طعنه و نا امنی روانی بگردند و خطای پدر که ستون خانواده است انشاالله به لطف شما گریبان خانواده را نخواهد گرفت.
reza rashidpour
کمپین درخواست از هنرمندان برای شکستن سکوت
ژرار دپاردیو شهروند روسیه شد
ژرار دپاردیو، بازیگر مشهور فرانسوی که مدتی قبل در نامهای سرگشاده به رئیس جمهور و نخستوزیر فرانسه در اعتراض به قانون جدید مالیات تهدید به سلب تابعیت فرانسویاش کرده بود، تابعیت روسی گرفت.
به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، ولادیمیر پوتین، رییس جمهور روسیه که در ماه دسامبر اعلام کرده بود حاضر به اعطای تابعیت روسی به دپاردیو است، با امضای حکمی با اعطای تابعیت روسی به وی موافقت کرد.
به گزارش خبرگزاری فرانسه، دپاردیو که نامزدی اسکار را نیز در کارنامه کاری خود دارد، در این نامه اعلام کرده بود که به واسطه تصمیماش برای نقل مکان به شهری در بلژیک در نزدیکی مرز فرانسه، از سوی دولت متهم شده که قصد دارد از پرداخت مالیات بیشتر فرار کند.
در قالب قانون جدید مالیات بر درآمد دولت فرانسه که از سال آینده میلادی اجرا میشود، به 75 درصد درآمد افرادی که بالای یک میلیون یورو در سال درآمد دارند، مالیات تعلق میگیرد، این در حالیست که در بلژیک قانون مالیات بر دارایی وجود ندارد.
دپاردیو که اکنون به شهر کوچک «نچین» در بلژیک نقل مکان کرده است، با اشاره به اینکه نخستوزیر فرانسه وی را «فردی مفلوک» خوانده است، اعلام کرد که در طول ۴۵ سال گذشته ۱۴۵ میلیون یورو به عنوان مالیات پرداخته و ۸۵ نفر را در استخدام خود دارد، این در حالیست که رئیس جمهور روسیه در تاریخ ۲۰ دسامبر در کنفرانس خبری سالانهاش نیز گفته بود که اطمینان دارم که مقامات دولت فرانسه قصد اهانت به آقای دپاردیو را نداشتهاند، اما اگر او بخواهد پاسپورت روسی داشته باشد، این امر از دید من بلامانع است.
دپاردیو در این زمینه به هفتهنامه «دیمانش» نیز گفته است که انتظار ندارد مقامات و مردم فرانسه کار مرا تائید کنند اما دست کم انتظار دارم با من رفتار احترام آمیزی داشته باشند.
دپاردیو که دولت سوسیالیست فرانسه را متهم کرده که با اتخاذ سیاستهای نادرست باعث خروج چهرههای با استعداد از فرانسه میشود، اعلام کرده است با تمام آنهایی که فرانسه را ترک کردهاند، چنین رفتار توهینآمیزی نشده است.
او همچنین گفته که من فرانسه را ترک میکنم چون از نظر دولت فرانسه، افراد موفق، خلاق و با استعداد باید تنبیه شوند. وی تاکید کرده که از زمانی که در سن ۱۴ سالگی وارد دنیای سینما شده مالیات داده و افزود است: “وطن ما دیگر مانند گذشته نیست… من دیگر دلیلی برای زندگی در فرانسه ندارم، با این وجود همچنان به فرهنگ فرانسوی و مردم این کشور که احساسات مشترک زیادی با آنها دارم، عشق میورزم”.
دپاردیو در سال ۲۰۱۱ میلادی، در نقش اصلی فیلم روسی – فرانسوی با عنوان «راسپوتین» که درباره زندگی عجیب «گریگوری راسپوتین»، کشیش روس دربار یکی از تزارهای روسیه بوده، ظاهر شد.
دپاردیو در سال ۱۹۸۱ برای فیلم «مترو» اولینبار «جایزه سزار» بهترین بازیگر مرد را گرفت و در سال ۱۹۹۶ «جایزه دوربین طلایی» آلمان را بهپاس یک عمر دستاورد سینمایی کسب کرد.
این هنرپیشه توانمند در سال ۱۹۹۱ «جایزه گلدن گلوب» بهترین بازیگری را گرفت و در سال ۲۰۰۷ در جوایز فیلم «لومیر» بهترین بازیگر مرد شناخته شد.
دپاردیو که تاکنون در ۲۰۰ فیلم سینمایی بازی کرده است، در سال ۱۹۸۵جایزه بهترین بازیگر مرد «جشنواره ونیز» را دریافت کرد و در سال ۱۹۹۷ شیر طلای افتخاری این رویداد سینمایی به وی اعطا شد
“آواتار” جدید جمیز کامرون برای سال ۲۰۱۴
جیمز کامرون مشغول ساخت دوقسمت تکمیلی برای سه گانه “آواتار” میباشد. گفته میشود که قسمت اول در سال ۲۰۱۴ بصورت سه بعدی بروی اکران خواهد رفت. جیمز کامرون دوباره دوستداران “آواتار” را با “جیک سالی ” و بازی “سام وارتینگتن” قهرمان فیلم پیشین به سیاره پاندورا خواهد برد و حوادث جدیدی برای ساکنین این سیاره مرموز که طبیعت و موجودات زنده اش بطرز عجیب و زیبائی بهم مرتبط و پیوسته هستند رقم میزند. “آواتار” اول که رکورد فروش فیلم را با درامد بیش از ۲/۷ میلیارد دلار در همه زمینهها در آمریکا و دنیا پس از “تایتانیک” که آنهم متعلق به جمیز کامرون بود، شکسته بود شامل داستان و پرداخت و تکنیک های تازهای در فیلمبرداری و در حرفه سینما بود. انتظار ببینده از فیلم دوم و سوم بمراتب شاید بیشتر از اولی باشد و این کار را برای جیمز کامرون مشکل خواهد کرد. ولی او با تجربهای که از چندگانه The Terminator دارد احتمالا از پس این هم برخواهد آمد.
معرفی تعدادی از فیلمهای جدید در ماه فوریه
از سری فیلمهای اکشن اروپائی است که وقایع آن در لندن میگذرد. داستان مبارزه گروه ویژه مبارزه با گانگسترها بنام Sweeny Flying Squad درشهر لندن برای برقراری قانون است. داستان مبارزه کاپیتان جک ریگان و همکارانش با شیوه مخصوص خودشان علیه تبهکاران سازمان یافته شهر. این فیلم توسط کارگردان انگلیسی “نیک لاو” ساخته شده و در آن “ری وینستون” و “دامین لوئیس” بازی دارند.
برگردان کمیکی از داستانهای کلاسیک عاشقانه است با حال و هوای امروزی برای جوانان. “بدن های گرم” داستان قدرت ارنباط مابین انسانهاست. زمانی که زامبیها به جامعه انسانی حمله میکنند و در صدد نابودی آن هستند، یک زامبی جوان مانع از کشته شدن دختر جوانی میگردد و همین سرآغاز ایجاد رابطهای عاطفی و عشقی بین آنها میگردد. شکلی دیگر و شاید کپیبرداری از مجموعه Twilight saga که ارتباط عاطفی بین خون آشامها و انسان را به نمایش میگذارد. این فیلم توسط “جاناتان لوین” کارگردانی شده است و در آن “نیکولاش هولت” ، “تریسا پالمر” و “جان مالکویچ” بازی دارند.
سیلوستر استالونه ۶۷ ساله هنوز در غالب قهرمانهای بزن بهادر فیلمهای اکشن نقش بازی میکند. “گلوله در مغز” نام اکشن جدید اوست به کارگردانی “والتر هیل”. داستان همکاری یک پلیس اهل واشنگتن که نقش او را “سانگ کنگ” بازی میکند با یک حرفهای اهل نیواورلئان (استالونه) برای براندازی و نابودی گروهی از قاتلان. فیلمی است سراسر اکشن با صحنههای دلخراش و خونین و نمایش استفاده ار مواد مخدر و کلام و سکس غیر مجاز برای افراد کمتر از ۱۸ سال که بیشتر علاقمندان این فیلمها را هم همین افراد رقم میزنند.
“درور موره” فیلمساز اسرائیلی بخشی از خاطرات شش مقام مخفی سازمان امنیت داخلی اسرائیل را در قسمتی بنام “شین بت” در قالب فیلم “دروازبان” به تصویر میکشد. در جریان جنگ ۶ روزه اسرائیل و اعراب در سال ۱۹۶۷ و در پی پیروزی نظامی اسرائیل بر دول عربی “شین بت” قادر به برقراری صلح دائمی و خاتمه جنگ بین اسرائیل و فلسطینیان نمیشود و فصل جدیدی از جنگ فرسایشی در تاریخ کوتاه دولت اسرائیل باز میگردد که تا امروز تداوم دارد. “دروازبان” نشان میدهد که چگونه این شش مقام امنیتی در مرکز تصمیمگیریهای جنگ شش روزه و سیاستهای انتخابی دولت اسرائیل پس از جنگ هستند و بر تصمیمات رئیس دولت و وزیر دفاع اسرائیل غالب میباشند.
مستند “کوچ” در باره “اد کخ” ۸۸ ساله، معروفترین شهردار نیویورک از سال ۱۹۷۸ تا ۱۹۸۹ میباشد. “کخ” شهردار یهودی و با هوش و کارآمد نیویورک در دوران سرپرستیاش مورد احترام و علاقه اغلب اهالی نیویورک بوده و هنوز در بین آمریکائیان از محبوبیتی خاص برخوردار است. اد کخ در زندگی پر حادثهاش همهگونه بالا پائین و مسائل و مشکلات مالی و خانوادگی و سیاسی داشته که با جنجالهای فراوان پیرامون هرکدام، موفق و پیروز از آن مهلکه خود را بدربرده است. “نیل بارسکی” که تا بحال روزنامهنگار “وال استریت ژورنال” بوده در اولین تجربه سینمائیاش تصمیم به نمایش مستندی از بخشی از زندگی این شهردار معروف نیویورک گرفته است و حاصل آن مستند خوب و زیبای Koch از آب درآمده است.
“جیسن بیتمن” و “ملیسا مک کارتی” که هردو در این دوران از کمدینهای محبوب سینما و تلوزیون به حساب میآیند در کمدی “دزد هویت” با هم همبازی شدهاند. داستان مردی است که پس از گم کردن کردیت کارتش متوجه میشود که شخصی در ایالت دیگری با دزدین هویت او همچنان از کردیت او استفاده میکند و از آنجائیکه مراجع قانونی قادر به تعقیب این دزد نیستند خود تصمیم میگیرد که او را پیدا کند. نهایتا در میابد که این شخص زنی است که با هویت یک مرد به این دزدیها ادامه میدهد. حاصل ماجراهای کمدی – اکشن بسیاری است که از رویاروئی این دوتن در این کمدی بنمایش در میآید. کارگردان “دزد هویت” “ست گوردن” میباشد و این فیلم محصول کمپانی یونیورسال میباشد.