بخش دوم
پس از آن که حدود بیست دقیقه بعد رانندهی جوان افغانی که در یک دیارغریب اسلامی با زبان شیرین دریاش مثل هم وطن من بود – که اصل همانا زبان است و نه جغرافیای سلطانیی تغییر پذیر که به تند بادی به آب میگوزد و یا این مذهب من درآوردی که به هر بهانهای در امت خود میسپوزد – به سوی ماشین برگشت و
گفت که پلیسهای پاکستان میخواهند پاسپورت مرا ببینند. یک آن به یاد آوردم که در ایران شایع بود پاسپورتهای ایرانی را در پاکستان به دلیل عدم نیاز به ویزای ژاپن خوب میخرند . باید فورا تصمیم میگرفتم، و برای من که تمام زندگیام با خطر کردن گذشته بود گفتم این یکی هم روش. دست کردم از جیبم یک اسکناس صد دلاری در آوردم و در صفحهی ویزای پاکستان پاسپورتم گذاشتم و به افغانی گفتم همینجوری بده دستشان. گفت شما خودتان باید بدهید، و اضافه کرد: صد دلار زیاد است دو تا بیست دلاری بدهید که هر کدام یکی را بردارند. گفتم: پس تو اینها را میشناسی! گفت: بله برادر، ما افغانی هستیم و غیر قانونی، اگر تابع نباشیم بیرونمان میکنند. گفتم اما من بیست دلاری ندارم. گفت : روپیه چه طور؟ در تاریکی ی ماشین دنبال عکس محمد علی جناح گشتم و یکی پیدا کردم. افغانی گفت: این کمه! گفتم لابد خودشان چنج دارند. پیاده شدم. در همین لحظه چراغ های ماشین پلیس هم روشن شد و من نتیجه گرفتم نمی خواهند مشتریی آن شبشان خدای نکرده در تاریکی روی یخها سر بخورد. در سرمای سگکش بیرون ماشین پلیس چند دقیقهای طول کشید تا شیشه پایین آمد و دستی برای گرفتن پاسپورت من دراز شد. نه سلامی نه علیکی. شیشهی پنجره دوباره بالا رفت و بنجامین فرانکلین و محمد علی جناح به همراه پاسپورت من به داخل ماشین رفتند. پنج دقیقهای طول کشید تا شیشهی پنجره دوباره پایین آمد و پلیس مربوطه به من حالی کرد که ویزای پاکستان را به او نشان بدهم و پاسپورت را به من برگرداند. با نگرانی جایی را که با اسکناس نشان کرده بودم باز کردم و ضمن آن که ویزای پاکستان را نشاناش میدادم در نور کم داخل ماشین دیدم محمد علی جناح مثل مال بدی که بیخ ریش صاحباش مانده است هنوز آن لاست ولی خوشبختانه از فرانکلین خبری نیست. با لبخند مسخرهای به من اشاره کرد که: مرخص!
- [wikiwordpress]
جستجو
دفتر هنر وبژهی «نشریات فکاهی ایران» را میتوانید با فشار روی نشانیی زیر بخوانید و داشته باشید:
daftar-honar.com
__لل_____________________ _..._________________ ..................................................................................... دفتر هنر شمارههای گذشته را میتوانید از طریق رسانه ابتیاع کنید. ntjv ikv _..._________________ .. ***************دوستان گرامی
از شما که علاقهمندید با درج کارهای ادبی و هنریتان و نیز اخبار و اطلاعات تازه در رسانه شرکت کنید آنها را با فرمتword به نشانیی
habib@rasaaneh.com برایمان ارسال کنید تا در صورت امکان در اینجا منتشر کنیم.
____________________________
....
...... .....
.. «الف مثل باران» را از رسانه بخواهید. .............. .. ..دو گفتار کتاب جدید محسن صبا چاپ انتشاراتیی آوانوشت منتشر شد. ......_______________________________________________ ______________________________________________کتابهای رسیده
.با تشکر از دوستانی که کتابهای خود را برای رسانه ارسال داشتهاند.
این کتاب را میتوانید در نشانیی زیر بخوانید.
http://asre-nou.net/php/view.
php?objnr=31357 پیوندها
دستهها
- دیدار 18689
-