با شادباشهای فراوان برای زادروز بیژن اسدیپور عزیز
شعر زیر به یاد حسن نزیه مبارزملی پارسا، از منوچهر برومند در درگدشت او
بذر غم
من آن پیرِ ديرم که، پنداشتم چو مهروطن دردل، انباشتم
به کوی خرد پرچم افراشتم همه فرّگيتی، به سر داشتم
براه ِوطن، رهرويی، بیگسست غروب وسحر صبح وهم چاشتم
به مهرآبه۱ مهرش چنان پای بست که دشمن به قهرآبه ۲واداشتم
اگر نفس روکرد، زی ريمنی لُگامش، زکج راهه، برگاشتم
زدودم، زدل، نقش ِهر دلبری به جز،نقش ِايران که، بنگاشتم
ببینم کنون گاوپایان که دی به باغ امل بذر غم کاشتم
دمی بود، و، بگذشت٬ و دل گفتمی شود، گاه ِشادی، که، انگاشتم
جهان گشت و گردون گردنفراز فرار آمد از داد و بگذاشتم
پاريس۱۹سپتامبر۲۰۱۲
۲قهرآبه=جايگاه قهر،خشم وخشونت
۳امل=آرزو