شاعران این شماره: اکبر اکسیر، منصور خورشیدی، کروب رضایی، خیراله فرخی و حبیب شوکتی
_____________________
شرفنامه
از درياچه اروميه ننوشتيم ، خشك شد
خزر را ، درياي مازندران ، گرگان
كاسپين ، آبسكون نوشتيم
تقسيم بر پنج شد
حالا رسيده ايم به خليج فارس
لطفا به زبان انگليسي
به آنهايي كه عربي مي دانند بگوئيد :
اين آب ، نه خشك مي شود نه تقسيم
!اين آب ، آب روي ماست
حضور ناگهان
فراسوی معناهای دور
کوهستان حس
خیمه بر
دستان تو میزند
وقتی گیسوان باد
میان طلوع مضطرب نور
پراکنده میشود
تا هوای بال
بهانه از بهار بگیرد
دستهایت
روی آن کوهپایه،
پاهایم،
به بار نشستهاند
مینها،
سربازان همیشه بیدار
سالهاست زعفران میچینند
دوست داری کجای تنام در برف بکشی
به شعرت بیآیم
دستی که از تو در آب میرود
یا چشمی که آب در تو میشود..
دوست داری از کجای برف مویی بکشام
به چشمهایات
تا سورئال این رنگ
بکشاد دستهایی معلق
در اجسادی نجیب..
دوست داری کجای تنات
عکس شعر من باشاد
برای: پرویز شاپور
عبید زاکانی
هنرمندان از حقوق بشر میگویند
چپیها از حقوق کارگر
من طرهدار حقوق حیوانات هستم.
موشهای محترم
لطفأ از خوردن گربههای ملوس
خودداری کنید!.