بخش دوم
معرفیی فیلمهای جدید در ماه جولای
تابستان و فصل فیلمهای علمی – تخیلی
با آغاز فصل تابستان و تعطیلی مدارس پردهی سینماهای آمریکا به اشغال فیلمهای مورد علاقه بچهها، جوانان و نو جوانان در میآید و در این فصل ما کمتر شاهد نمایش فیلمهای هنری و درام هستیم و اکثرا فیلمهای کمدی، انیمیشن، علمی –تخیلی و اکشن و ماجراجویانه روانه بازار خواهند شد. در این میان، فیلمهای علمی –تخیلی جای ویژهای دارد که طیی مقاله سینمائی این ماه سعی خواهیم کرد که تا حدودی به معرفی ، شناخت و روند و سیر تکاملی این سینما بپردازیم. فیلم علمی- تخیلی، سبک و سیاقی در سینماست که بر مبنای تفکر و اندیشه، بر پایه و اساس تخیلی استوار بر اصول علمی بنا شده، و به مباحثی از جمله زندگی و حیات فرا زمینی و موجودات فضایی و جهان آنان، مسافرت در زمان، با بهره گیری از عناصر تکنولوژیکی، مثل سفینههای فضایی، روباتها و سایر تکنولوژیها میپردازد. در این زمینه گاهی موضوع صرفاً علمی است و گاهی علم چاشنی آن است برای شاخص نمودن اثر.
اثری را میتوان علمی- تخیلی نامید که در صورت حذف علم، ساختار آن از هم بپاشد. حتی گاه علم امروز هم نتواند پاسخی برای پرسشها و چرا و چگونهگی آن نداشته باشد. در اثر علمی-تخیلی، نویسنده یا فیلمساز فکر خود را رها میکند تا به آینده برود و آنچه را در اثر پیشرفت علمی امکانپذیر شدهاست را به تصویر بکشد. در اثر علمی- تخیلی نویسنده گاهی تمایلات و آرزوهای انسانها و گاهی هم به بیان بیمها و ترسهای آنان میپردازد. همچنین فیلمهای علمی – تخیلی بیشتر برای بیان دغدغههای اجتماعی و سیاسی و فلسفی که امکان اشاره مستقیم آن همواره وجود ندارد مورد استفاده نیز قرار میگیرد.
http://www.youtube.com/watch?v=IdOv5jpYxUI&feature=results_video&playnext=1&list=PL971D314080E191E0
متاسفانه ما ایرانیان فاقد این شیوه نگارش و داستانپردازی در ادبیاتمان و سینمای تحت تاثیر این ادبیات هستیم. این شیوه در جوامع باز و با نگاه مثبت به آینده است که بوجود میآید و رشد میکند و بر عکس در جوامع سنتی مانند ما که امید و آمالمان در گذشته است و در آینده جز تیرهگی چیزی نمیبینیم، این آثار خلق نمیشوند و بهمان نسبت همطرفدار و دوستداری نخواهد داشت. و بر همین اصل اکثر ایرانیانی که در در ایران بزرگ شدهاند و تحت تاثیر فرهنگ و ادبیات آن مرز بوماند علاقه چندانی به اینگونه فیلمها و داستانها از خود نشان نمیدهند در صورتیکه فرزندانمان و نسل جدید ایرانیان مهاجر که در غرب رشد کردهاند و طبع و سلیقه متفاوتی نسبت به نسل گذشته خود دارند با این سبک ادبیات و فیلم احساس نزدیکی بسیار بیشتری میکنند.این نوع فیلمها امروزه شاید پرطرفدارترین سبک برای جوانان و نوجوانان برای ارتباط با عالم تخیل باشد. ابداع این فیلمها به اولین روزهای اختراع سینما، یعنی زمانی که ژرژ ملیس با فیلم سفر به کره ماه(۱۹۰۲) بینندگان خود رابا جلوههای ویژه عکاسی خود حیرت زده کرد بر میگردد. (مارتین اسکورسیزی در فیلم آخرش “هوگو” به این مهم پرداخته است).
ژرژ میلیس و نمائی از سفر به کره ماه
http://www.youtube.com/watch?v=7JDaOOw0MEE
ازدهه ۱۹۳۰ تا ۱۹۵۰، این سبک در فیلمهائی با بودجه کم(B –Movies) استفاده میشد تا اینکه در سال ۱۹۶۸، استنلی کوبریک با فیلم ادیسه فضایی-۲۰۰۱ فصل جدیدی از این نوع فیلم و نگرش به انسان و ماشین و آینده را پایه گذاری کرد و باعث شد تا بر روی این نوع فیلمها حساب دیگری باز شود و بیشتر جدی گرفته شود. در سالهای آخر دهه ۱۹۷۰، فیلمهای علمی – تخیلی با بودجه بالا، که پراز جلوههای ویژه تصویری بود، ساخته شد وطرفداران زیادی پیدا کرد. چند گانههای پر طرفدار “جنگ ستارهها” از جورج لوکاس و “برخورد نزدیک از نوع سوم ” استیون اسپیلبرگ، راه را برای فیلمهای پرفروش دهههای بعد از جمله “ای تی”(۱۹۸۲) ، مجموعههای Star Traksو مردان سیاهپوش(۱۹۹۷) هموار نمودند. بغیر از فیلمهای نامبرده بالا میتوان از فیلمهای “سولاریس” اثر تارکوفسکی، “بلید رانر” از رایدلی اسکات، E.T از اسپیلبرگ، “نابودگر (ترمینیتور) اثر “جیمز کامرون” ، “ماتریکس” به کارگردانی اندره ولاری واچوفسکی، سری فیلمهای ” Star Trek” ، فیلم زیبای Inception”” ، و”آواتار” از جیمز کامرون و آخرین اثر موفق و قابل بررسی که در همین روزها با نام AvangerMarvel’s the و یا Prometheusبروی پرده رفته است نیز بعنوان معروفترین و اثرگذارترین آثار این سینما نام برد. شیوه و مشخصه تصویری فیلمهای علمی- تخیلی ، برخورد تصاویربیگانه و مرموز با تصاویر آشنای همیشگی و واقعی است. فیلمهای تخیلی و موفق دیگری که مبنای علمی نداشته و ریشه در داستانها و افسانهها و اسطورههای کهن دارند نیز در این سالها بسیار موفق و مورد توجه بودهاند که از شاخصترین آنها میتوان از چندگانههای “هری پاتر” و “سلطان حلقهها” (Lord of the ring)از “پیتر جکسون نام برد.
اودیسه فضائی 2001 اثر استثنائی استنلی کوبریک
http://www.youtube.com/watch?v=uU4TQ1NTo50
این فیلمها گاهی بر گرفته از طبیعت، و گاهی شامل عناصری برگرفته از علم و تکنولوژی میباشد. هرچند همیشه فیلم علمی تخیلی، علمی محض نیست بلکه بصورت علمی تقلبی، برگرفته از فضایی شبهعلمی- تخیلی، وامدار از قراردادها و تئوریهای علمی میباشد. البته تعریف آن بسته به نقطه دید و سواد تماشاگر نیز متغیر است. چه بسا از دید یک تماشاگر یک فیلم علمی- تخیلی، و از دید دیگری همان فیلم فانتزی بنماید.دربرخی از فیلمهای علمی- تخیلی نمادها و عناصری از عرفان، رمزو راز، جادو و یا ماوراءالطبیعه وجود دارند که ممکن است از دید دیگری این عناصر فانتزی و مذهبی در نظر گرفته شود. این نوع برداشت باعث میشود که ژانر فیلم به علمی فانتزی با تم مذهبی یا شبه مذهبی تبدیل شود. جنگ ستارگان با مطرح کردن “نیرو” و یا سیاره ممنوع با استفاده از “دیدگاه فرویدی”, “ارباب حلقهها” از این قبیل میباشند. در برخی از فیلمها هم خط مرز بین این عناصر در هم آمیخته است. مثل فیلمهایی که بازیگر با دارا شدن نیرویی ماورائی در نقش قهرمان ظاهر میشود. در چنین فیلمهایی یک نوع دلیل باور کردنی برای بدست آوردن قدرت توسط قهرمان ارائه میشود. این نوع فیلمها بیشتر به سری فانتزیها نزدیک هستند تا ژانر علمی تخیلی. از این جمله فیلمها میتوان از “سوپر من”، اسپایدرمن”، “بت من” ، “اکس من” ، “مرد آهنین”،”ترون” و فیلم جدید Marvel’s – The Avenger که چهار پنج شخصیت را باهم در یک فیلم جمع کرده و غیره، نام برد. در سالهای اخیر، سر تیتر خبرها از جمله مبارزه با تروریسم بین الملل، جنگ عراق ، آنفولانزای مرغی و قوانین ضد مهاجرت آمریکا جای خود را در این نوع فیلمها باز کردند. فیلم V for Vendetta ، الف برای انتقام(۲۰۰۶))و کودکان بشریت(۲۰۰۶)، و District 9از این جملهاند که به موضوعات بیگانه ترسی و تبلیغ و درک ناهنجاریهای اجتماعی میپردازند.
http://www.youtube.com/watch?v=sAxFcubEAEE&feature=relmfu
شاید بتوان گفت که وجه مشترک تمامی این فیلمهای علمی تخیلی مبارزهای نا برابر بین دو نیروست. یکی بسیار قوی و فاقد حس انسانی و دیگری ضعیف ولی دارای احساسهای موثر انسانی است. هرچند که موضوع این فیلمها در باره موجودات فضائی (مردان سیاه پوش، حمله به جهان، بیگانه و…)، حمله از طرف کرات دیگر(جنگ ستارگان، استار ترک، حمله مارس، روز اسقلال، و فیلم اخیر Marvel’s The Avengers ، یا سفر به آینده، ویا مبارزه با موجودات غیر قابل مهار آزمایشگاهی (ژوراسیک پارک، حشره، سرایت ،و زیر شیوع ) و یا سفر به رویاها و در خواب انسان (دژاوو- Inception) و یا سفر بوسیله برنامههای کامپیوتری (Computer Programing) (ماتریکس ) باشد، بازفرقی نخواهد داشت و این مبارزه نا برابر در تمامی این فیلمها ادامه دارد. و معمولا از ۱۲۰ دقیقه فیلم بیشتر از ۱۰۰ دقیقه آن حمله نیروهای قوی به ضعیف است و مقاومت آنان و در چند دقیقه انتهای فیلم بر اثر اتفاقی که معمولا از نبوغ و احساس و قدرت آدمی سر چشمه میگیرد، نیروی ضعیف انسانی بر آن هیولای ساختگی پیروز میگردد. به ندرت هم فیلمی ساخته میشود که نشانگر نابودی کامل بشر و کره زمین میگردد که برای ببیندگان چندان جذابیتی ندارد.
http://www.youtube.com/watch?v=1g4PLj0PlOM&feature=related
خطوط داستانی و مسایل جدلی مطرح شده دراین نوع فیلمها اکثرا بر مبنای دو دیدگاه مدینه فاضله بشری و یا جامعهای ایدهآل که بر ساختار حکومتی توتالیتر و تمامیت خواه استوار است بنا شده است و اینکه اجتماع بشری در آینده بهتر و یا بدتر خواهد شد را مورد بحث قرار میدهد. انتخاب اینگونه داستانها برای فیلمهای علمی-تخیلی به دوره زمانی و فعل و انفعالات سیاسی- اجتماعی زمان ساخت فیلم بسیار مرتبط است. فیلمهای اولیه این ژانر بیشتر به هراس از ماشینی شدن صنایع و بیکار شدن کارگران به واسطه پیشرفت تکنولوژی بحث میکردند(متروپولیس – اودیسه فضائی ۲۰۰۱). و بعد در روزگار فعلی داستانشان را به مسائل محیط زیستی ناشی از صنایع و پیشرفت تکنولوژیکی و اثر آن بر جامعه بشریت معطوف کردند (آواتار) و اینگونه که شواهد نشان میدهد ساخت این نوع فیلمها بر بستر زمان و با پیشرفت علم و تکنولوژی چه در مضمون داستان فیلم و چه در خدمت ساخت فیلم با دوربینهای جدید و استفاده از کامپیوتر و جلوههای ویژه، بطور مستمر ادامه خواهد داشت و ما کماکان شاهد نمایش آثار جدیدی از این نوع سینما خواهیم بود.
ساخت فیلم “برای ندا”
ایران امروز- فیلم «برای ندا» به کارگردانی آنتونی توماس پس از هشت ماه تلاش بیوقفه ساخته شد. این فیلم هفتاد و هفت دقیقهای مستند، تصویرگر زندگی «ندا آقا سلطان» زن جوان ایرانی است که در بیست ژوئن سال گذشته در یک تجمع مسالمتآمیز در پی رفتار خشونت بار رژیم جمهوری اسلامی به ضرب گلوله یک شبه نظامی در امیر آباد تهران به شهادت رسید.
فیلم «برای ندا»، ندا آقا سلطان را از زبان مادر، پدر و سایر اعضای خانواده از کودکی تا ماهها پس از جان باختن او تصویر میکند. فیلم به زبانهای فارسی، انگلیسی، فرانسه و عربی تهیه شده است.
شهره آغداشلو بازیگر توانای سینما، گویندگی این فیلم را به عهده دارد.
«برای ندا» با همکاری فرهنگسرای پویا در پاریس ساخته شده است.
این فیلم در روز جان باختن ندا آقا سلطان از چند کانال معتبر تلویزیونی در دنیا پخش خواهد شد و در همان روز به طور کامل به روی شبکههای اینترنتی قرار خواهد گرفت.در سال گذشته فیلمی مستند به مدت یکساعت توسط شبکه HBO در باره “ندا آق سلطان” و جنبش سبز در ایران تهیه شده بود که از تلویزیون پخش شد و میتوانید آنرا در آدرس زیر ملاحظه کنید:
http://www.youtube.com/watch?v=F48SinuEHIk
مصاحبه و عکس جدید گلشیفته در “لیبراسیون”
مجله معتبر فرانسوی لیبراسیون با چاپ یکی از آخرین عکسهای گلشیفته فراهانی مصاحبهای توسط سارا برناردت باوی انجام داده است که پیرامون مهاجرت و تبعید و آثار آن بهروی زندگی این هنرمند و بازیگر معروف سینمای ایران است که مدتی است بعنوان پناهنده در پاریس سکونت دارد. گلشیفته در پاسخ این سئوال که “زندگی در تبعید” را چگونه تعریف میکند اظهار داشته که “به زعم او یک تولدی تازه و شروعی از نوست. وقتی همه چیز را از دست میدهی و ناچار به آغازی دوباره برای بدست آوردن آنجه که داشتی و سعود به مراحلی بالا تر”. لیبراسیون در لابلای این مصاحبه گزارشی از زندگی این هنرپیشه ۲۹ ساله ایرانی نیز به خوانندگانش عرضه میکند.
قطعه «سرو چمان من» برگرفته از غزل حضرت حافظ را با آهنگسازي و خوانندگي حامد بهداد
سينماي ما – قطعه موسيقی «سرو چمان من» برگرفته از يكی از غزليات حضرت حافظ، كاری از حامد بهداد در دنيای موسيقی است. اين ترانه از طرف اين بازيگر محبوب و توانای سينمای ايران به علاقمندان و طرفدارانش در سايت “سينمای ما” هديه شده و ما در آستانه مبعث حضرت مصطفی (ص)، منبع نور و محبت، آن را در اختيار كاربران سايت میگذاريم.
بهداد در مطلع اين ترانه چنين نوشته است:
تقديم به علي شكيباييان شاعر و هنرمند خراسانی؛ رفيقی كه چون سرو بلند بود و افسوس كه سايهدريغ كرد و در خاك خفت…
سروچمان من
برگرفته از غزل حضرت حافظ
كاري از حامد بهداد
تنظيم: مسعود فياض
با همراهي: علي باغفر و داريوش دانشنيا
آمار و جدول فروش اكران سينماهای ایران
“خوابم میآد” پيشتاز فروش گیشهها؛ ۱۰۵ میلیون تومان در سه روز
http://www.youtube.com/watch?v=jZ00_9jY9DU
خبر آنلاین:اولین فیلم سینمایی رضا عطاران در مدت سه روز نمایش بیش از ۱۰۰ میلیون تومان فروخت. گیشههای سینما بعد از سه ماه بالاخره به دوران طلایی اکران سال گذشته برگشت. رضا عطاران با «خوابم میآد» توانست در سه روز اول نمایش با تعداد سینماهای محدود، مخاطبان را به سینما بکشاند. این فیلم چهارشنبه در روز اول نمایش با در اختیار داشتن ۱۲ سالن ۱۵ میلیون تومان و در روز دوم با ۲۰ سینما 52 میلیون فروش داشت.
به گفته علی سرتیپی مدیر پخش «خوابم میآد»، مجموع فروش این فیلم تا پایان روز جمعه به ۱۰۵ میلیون تومان رسید.
با روی پرده آمدن «خوابم میآد»، اولین فیلم سینمایی حمید امجد با عنوان «آزمایشگاه» نیز رقیب سرسختی پیدا کرد. فیلم امجد در یک هفته ۸۰ میلیون تومان فروخت و ممکن است با ترغیب شدن مردم به دیدن فیلم در سالن سینما، در روزهای بعد در رقابت با فیلم عطاران فروش بیشتری داشته باشد.
«روزهای زندگی» پرویز شیخطادی که به صورت محدود در هشت سینما روی پرده میرود، توانست بعد از بیش از یک ماه حدود ۲۲۰ میلیون تومان فروش کند. این در حالی است که هزینه تولید این فیلم ۶۹۰ میلیون تومان است.
فیلم «قفس طلایی» به کارگردانی محمد زریندست نیز علیرغم هزینه یک میلیارد تومانی برای تولید، ۳۶ میلیون تومان فروخته است
فیلمهای “چک” از کاظم راست گفتار در ماه دوم نمایش با ۲۷۵ میلیون تومان و ” دوستی از جنس آتش” از امیر قویدل در هفته نخست نمایش ۱۸ میلیون تومان فروش داشتهاند.
اعتراض کیانوش عیاری، و داریوش مهرجوئی به سانسور:
کیانوش عیاری کارگردان سینمای ایران میگوید ترجیح میدهد مسافرکشی کند تا آنکه به سانسور و ساختن فیلمهای سفارشی تن دهد.
به گزارش شرق، گوشهنشینی کیانوش عیاری دنبالهدار شده است. عیاری در تمام سالهای پس از اکران فیلم «بودن یا نبودن»در تلاش نمایش فیلمهایش بوده است. پس از مرگ همسر کیانوش عیاری افسردگی او بیشتر شد. تلاش برای اکران «خانه پدری» هم به جایی نرسید. ممیزیهای این فیلم به قدری زیاد بود که عیاری هیچگاه سانسور کردن آنها را در فیلمش قبول نکرد.
تقریبا تمام فیلمهای اخیر او در محاق هستند. «سفره ایرانی» که ساخت آن در سال ۱۳۸۰ به پایان رسید، وضعیت نامشخصی دارد. «بیدار شو آرزو» که روایت زلزله بم است، به بهانه تلخی و ناامیدی تاکنون از اکران عمومی بینصیب مانده است. قرار بود «خانه پدری» در جشنواره پلیس اکران شود که عیاری این پیشنهاد را هم نپذیرفت.
خود او در زمینه این اتفاقات میگوید: “به هرحال مشکلاتی که برای فیلم خانه پدری پیش آمد، بسیار جدی است و در سکوت من موثر بوده. من را نمیتوان کم کار تصور کرد، بلکه من فیلمسازی هستم که کارهایم را خواباندهاند و انگیزه فیلم ساختنم را گرفتهاند شاید چون خیلی تنبلم! من فکر میکنم برای مهیا شدن شرایط ساخت فیلم برای کارگردانانی که مدتهاست خبری از آنها نیست باید حداقل امکاناتی فراهم شود تا فیلمسازان بتوانند به ایدههای ذهنیشان جدی تر فکر کنند. من در سال ۱۳۶۵ به مدت دو سال ۱۰ تا سناریو نوشتهام، ایده و فکر مطرح کردهام که رد شدهاند و همین باعث میشود من از فضایی مثل «آن سوی آتش» که بسیار آن را دوست دارم وارد فضای فیلمی همچون «روز باشکوه» شوم که کمدی بیمایهای است و انتقاد سینمادوستان را به همراه دارد. این تازه قسمت کوچکی از کوه یخی است که در من به وجود آوردهاند. من با روز باشکوه وارد سینمای موسوم به سینمای بدنه شدهام اما این چیزی بود که به من تحمیل شد. اما از حالا به بعد و بعد از سرخوردگی که سینما برای من آورده ترجیح میدهم مسافرکشی کنم تا در سینمایی که دوست ندارم فیلم بسازم و تبدیل به سفارشیکاری شوم. آنچه بر من گذشت آینهای تمام قد است از آنچه به همکاران من گذشت. سر فیلم «مرغ مینا» فیلم دو سال و نیم متوقف شده بود و من این روزها دارم به تعهد دوسال پیش خود عمل میکنم؛ تعهدی که به خاطر افسردگی من دو سال و نیم به تعویق افتاد. خانه پدری را فراموش کردهام، شاید منظورتان همان فیلم بیات شدهای است که میخواهند تکه پارهاش کنند و من حاضر به یادآوری فیلمی نیستم که تا اینجا در کنار مرگ همسرم مصایبش را برای من باقی گذاشته. من در مورد فیلم “خانه پدری” مثابه پدری هستم که فرزندی معلول به دنیا آورده و خشمش را بر سر همسر و فرزند معلولش خالی میکند.
داریوش مهرجویی : ترجیح میدهند هیچ فیلمی تولید نشود
ساخت تازهترین اثر داریوش مهرجویی، کارگردان باسابقه ایرانی، به دلیل عدم صدور پروانه ساخت از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی متوقف شده است.
کارگردان فیلم سینمایی “نارنجیپوش”، ضمن انصراف از ساختن فیلم تازه خود، گفت: “با توجه به شرایط نابسامان تولید در سینمای فعلی کشور، فعالیت سینمایی در شرایط کنونی، چندان عملی نیست.”
این کارگردان ایرانی افزود: “هم اکنون، صددرصد از تولیدات سینمایی در دست دولت است و ما قدرت و آزادی عمل نداریم.”
کارگردان“اجارهنشینها”، افزود: “شرایط تولید سینمایی آنقدر سخت شده که اگر میخواستم «نارنجی پوش» را امسال بسازم، اجازه نمیدادند. امسال تا پارسال همه چیز کلی فرق کرده است.”
داریوش مهرجویی ادامه داد: “باید صبر کنیم ببینیم تا این برنامههای در نظرگرفته شده برای سینمای ما که هیچ معقولیتی هم در آنها نیست، به کجا میرود. الان اصلأ نمیدانم چه کار باید بکنم.”
http://www.youtube.com/watch?v=bUfqiWK-V6o
مهرجویی با بیان اینکه چند سال پیش، مراحل ساخت فیلمی از او به نام “بیا تا برویم” بنا به دلایلی متوقف شد، افزود: “این روزها هم که اصلاً امکان ساخت این فیلم نیست. همین نشان میدهد اکنون چقدر حساسیتهایشان بالا رفته و چقدر ترجیح میدهند هیچ تولیدی نباشد تا این که بخواهند بعد از ساخت، آن را از فهرست اکرانها بیرون بکشند.”
کارگردان “هامون” با اشاره به اینکه فیلمنامه “بیا تا برویم” هیچگونه مشکل ممیزی و اصلاحیه نداشته است، گفت: “اصلا مسئله اصلاحیه نیست. آنها هیچ جواب دقیقی ندادهاند. اما خبر تولید این فیلم هم به گوش ما نرسیده است.”
داریوش مهرجویی، پیش از این، در مورد جریان سانسورها و توقیفهای آثارش گفته بود: “وقتی با خشونتی بسیار بالا جلوی کاری که برای آن، انرژی و تمرکز گذاشتی گرفته میشود، ناامیدی و افسردگی در فیلمساز و حتا بازیگران و سایر عوامل بهوجود میآید.”
وی گفته بود زمانی که این مشکلات برای “سنتوری”، فیلم دیگر او بهوجود آمد بار دیگر دچار ناراحتی و افسردگی شد.
مهرجویی تأکید کرده بود که اگر ترس از سانسور نبود حتماً راحتتر فیلم میساخت.
برنده سیمرغ بلورین از بخش بینالملل سیامین جشنواره فیلم فجر، گفته بود: “این رفتار آنان با فیلمهای ما مثل توقیف روزنامهها است که صدها آدم بیکار میشوند و هیچ کس احساس وظیفه نمیکند که این افراد را از کار باز داشته است.”
فیلم سینمایی سنتوری، یکی از ساختههای بلند سینمایی مهرجویی است که پس از گذشت پنج سال، توقیف از سوی وزیر وقت فرهنگ و ارشاد اسلامی در دولت نهم، در سال ۱۳۸۹ پس از اعمال سانسور و “اصلاحات”، بدون اکران عمومی تنها موفق به دریافت پروانه نمایش ویدیویی شد
ماهنامه فيلم ۴۴۴ ویژه تيرماه ۱۳۹۱منتشر شد
شماره جدید مجله فیلم (444) ویژه ماه تیر ماه 1390با ارائه مطالب متنوعی از سینمای ایران و جهان به چاپ رسید. در قسمت سینمای ایران شاهد مطالب زیر میباشیم:
شاپور قریب (1391-1311): مرگ قریب و شاهزادهی پیر و آرزوی محال
گفتوگو با حامد بهداد: موفقیت من چیزی شبیه توفیق معرکهگیرهاست
گفتوگو با بهرام رادان به مناسبت انتشار اولین آلبوم موسیقیاش: آرتیست
گفتوگو با آزیتا حاجیان دربارهی نقشها و دغدغههایش: فرار از نورافكنها
گفتوگو با هومن بهمنش مدیر فیلمبرداری: قاعدهی ترس، ایجاد تاریکی نیست
نگاهی به روند تولید، صدور پروانهی ساخت، نمایش و اکران فیلمها: ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد؟
ملاحظاتی دربارهی گزینش «ده مستند برتر سال»: باز باران…
خانهی سینما، بازگشایی، تعطیلی و حاشیهها: درهای باز بسته
شهلا ناظریان و دوبلههایش: این زن حرف میزند…
كتاب جدید بهرام بیضایی: در جستوجوی خالق هزار افسان
بهاره رهنما و سه نمایش همزمان: برای ثبت در كتاب ركوردها
آزمایشگاه (حمید امجد): شاهکلید اشتباهی
شبكه(ایرج قادری): دنیای بیقهرمان یك برزخی
دوستی از جنس آتش (امیر قویدل): دوستی به نام جزقیل!
و در سينمای جهان:
گزارش شصتوپنجمین جشنوارهی کن: عشق، بحران و مرگ، پیچیده در زرقوبرق
دو سفرنامه از نورالدین زرینكلك: از جابُلسا تا جابُلقا
آسيا و هاليوود، نزديكتر از هميشه: «مرد آهنين» در چين، «ولورين» در ژاپن
ديداری از خانهی اينگمار برگمان در جزيرهی فارو: ليو تركم میكند…
برترينهای تلويزيون در يك سال اخير: بازی احتمالات
یك روش خطرناك: مروری بر سینمای دیوید کراننبرگ: آناتومی زوال
نگاهی به «ناشناس» (رولند امریچ، 2011): شکسپیر بودن یا نبودن
بانو (لوك بسون) و بانوی آهنین (فیلیدا لوید): اقتدار و آرمان
اقاقیها (پابلو جورجِلی): چیره شدن بر حس بیگانگی
چشمان خولیا (گیلِم مورالِس): حس خفقانآور ناامنی
چهلویکمین (گریگوری چوخرای): آخرین گلوله
آپولو 18 (گونزالو لوپز-گالگو): دون برگ برنده
آقای لازار (فیلیپ فالاردو): انجمنِ معلمانِ مرده
فهرست كشتار (بن ویتلی): آن سه قتل شوم
چهرهی پنهان (آندرس بایز): میراث نازیسم
اولین نشریه سینمایی ایران را «علی وکیلی» صاحب «گراند سینما»، با عنوان «نمایشات سینما» و در سال 1309 خورشیدی منتشر کرد. این مجله به صورت ماهانه در میآمدو اخبار سینمای ایران و برنامه گراند سینما و «سینما سپه» را اعلان میکرد: «خبرهایی با عنوان سینماهای دایر طهران و پروگرامهای فعلی». این نشریه در شماره دوم همان سال تعطیل شد.
«هوشنگ گلمکانی» سردبیر مجله «فیلم»، درباره اولین مجلات سینمایی به مجله «هالیوود»اشاره میکندکه «علی اصغر میرمعز» در اوایل دهه بیست به عنوان مدیرمسوول و سردبیر آن را منتشر کرد. این مجله چهار یا پنج سال به صورت نامرتب درآمدو بعداز آن تعطیل شد. گلمکانی همچنین درباره مجلات حرفهای سینمایی، به نشریات: پیک سینما، جهان سینما و تئاتر، ستاره سینما و فیلم و هنر اشاره میکند.
«کیمیا و خاک» با حامد بهداد در نقش روحانی
فیلم جدید حامد بهداد بنام “کیمیا و خاک” از اول تیر ماه بروی پرده سینماهای تهران رفت. این فیلم در باره انقلاب سال 1357 است و در آن حامد بهداد در نقشی متفاوت و در قالب یک روحانی جوان ظاهر شده است. قصه فیلم درباره 5 نفر است كه در فضای ملتهب آبان ماه سال 1357 درصدد هستند تا به آخرين پروازی كه از ايران خارج میشود، برسند اما در ادامه ماجرايی سرنوشت اين افراد را به همديگر پيوند میزند.
نویسنده و کارگردان فیلم عباس رافعی است و بغییر از حامد بهداد، امیر آقائی، آزیتا حاجیان، حسین یلری و سیاوش طهمورث در آن بازی دارند.
ساخت فیلمی در باره “چمران”
فریبرز عرب نیا در نقش مصطفی چمران
سی نت: فریبرز عربنیا» نقش شهید مصطفی چمران را در فیلم سینمایی «چ» ساخته ابراهیم حاتمیکیا ایفا میکند.
بنا براین گزارش، همچنین «اسماعیل سلطانیان» و «مریلا زارعی» وسعید راد در نقش تیمسار فلاحی دیگر بازیگرانی هستند که به این پروژه پیوستند.
مریلا زارعی بیش از این در دو فیلم «دعوت» و «گزارش یک جشن» با ابراهیم حاتمیکیا همکاری کرده است.
بنا براین گزارش، همچنین «فریبرز عربنیا» نیز در فیلم سینمایی «وصل نیکان» با ابراهیم حاتمیکیا همکاری داشته است.این فیلم نیمه تیرماه کلید میخورد.
حاتمیکیا در پروژه «چمران» سراغ دو روز و دو شب از زندگی مصطفی چمران اولین رئیس ستاد ارتش ایران بعد از انقلاب رفته است و از روز بیست و پنجم تا بیست و هفتم مرداد ۱۳۵۸ زندگی چمران را روایت کرده است.
سعید راد در نقش “تیمسار فلاحی”
مصطفی چمران فارغ التحصیل رشته مخابرات (Telecommunications) با درجه دکترا از دانشگاه برکلی کالیفرنیا بود که بعلت تمایلات سیاسی قبل از انقلاب ایران به سازمان مذهبی – چریکی امل در لبنان پیوست و از اولین پایهگزاران تشکیلات سپاه پاسداران در انقلاب ایران بود. او خود نیز در میدان جنگ ایران و عراق به شکل مظنونی بقتل رسید و چند سال بعد تیمسار فلاحی که جانشین او در ارتش شده بود در اثر سقوط هواپیما کشته شد.
این فیلم با حمایت بنیاد سینمایی فارابی و به تهیهکنندگی مهدی کریمی ساخته خواهد شد.
.
واکنش تند پگاه آهنگرانی به پلیس درخصوص لباس بازیگران
سینمافا- پگاه آهنگرانی هنرپیشه جوان سینما در یادداشتی که درروزنامه اعتماد نوشته به اظهارات اخیر سردار کار گر واکنش نشان داده است که در ادامه آن را میخوانید.
آهنگرانی نوشت:”در يك مراسم سينمايی كه فكر كنم جشنواره پليس بود، معاونت اجتماعی ناجا كه من هنوز ربطش را به سينما نفهميدهام، رفت اون بالا پشت ميكروفن و هر چه دلش خواست به اهالی سينما گفت: اهالیای كه اين روزها هر كس از هر چی ناراحت میشه دو تا فحش هم به اونا میده بلكه راهكاری برای مسائلش پيدا كنه و هر كس میخواد هر جايی ابراز وجود كنه دو تا هم تو سر سينما میزنه تا از مسابقه «اصلاح سينمای منحرف» عقب نيفته.
جالب اينكه اين حرفها در حضور مسوولان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و جمعی از مديران و مسوولان و هنرمندان سينمايی بيان میشد و انگار كه آقايان را دعوت كرده بودند تا قدری در زمينههای فرهنگی ارشادشان كنند. ما تا حالا فكر میكرديم كه اگر بنا به ارشاد باشد اينها بايد بروند پشت ميكروفن كه خودشان از تبار فرهنگ و ارشادند، ولی احتمالا فكر كردند كه اگر اينجوری باشه كه هر كسی كار خودشو بكنه خيلی كسلكننده میشه و ممكنه ميهمانها حوصلشون سر بره. به همين خاطر آقای معاونت اجتماعی ناجا، برای تنوع هم كه شده تا توانستند دوستان را آنچنان نواختند كه كم از چوب و فلك نداشت ولی فكر میكنيد عكس العمل جنابان در مقابل اين توهينها، تحقيرها و تعيين تكليفها چه بود؟ لبخند. بله لبخند. البته لبخندهای متفاوت. لبخند هوشمندانه آقای نظارت و ارزشيابی، مشاراليه كه تخصصشان هم ارزشيابی است از نكات مثبت حرفهاي معاونت اجتماعی ناجا تشكر كردند و نكات احتمالا منفیاش را هم به سبيل مبارك كشيدند و دم برنياوردند و اين ديگر آخر تدبير و درايتشان بود.
آدم فكر میكند اين چه كاريست كه يك دستگاه عريض و طويل ارشاد با كلی كارمند و حقوق بگير و ناظر و ارزشياب و ارباب رجوع نمكنشناس راه انداختهايم. خوب اسراف است ديگر. اگر مساله بستن و تعطيل كردن و پلمب كردن است كه نيروی انتظامی برای اين كار بسيار مجربتر و كارآمدتر است.
كتابها را بفرستيم معاونت اجتماعی ناجا تاييد كنند، فيلمنامهها را هم بدهيم همانها بخوانند و مجوز نمايش هم از همانجا بگيريم. برای كارهای جزيیتر هم به نظر میرسد به اندازه كافی وقت و نيرو داشته باشند.ددددددددددددددد
ما هم اگر خواستيم در جشنی يا جشنوارهای ظاهر شويم، مدل لباسهايمان را با ايشان چك میكنيم تا مستهجن نباشد. البته اگر تا آن موقع جز جشنواره پليس جشنوارهای داير باقی مانده باشد.
ساخت فیلمی در باره ی ابوعلی سینا
طرح تولید یک فیلم سینمایی درباره ابن سینا، دانشمند سرشناس ایرانی، با بازی هنرپیشههای نام آشنایی از جمله بن کینگزلی، تام پین، استلان اسکارسگارد به مراحل نهایی رسیده است.
قرار است فیلمبرداری این پروژه در اواسط ماه ژوئن در کشورهای مراکش و آلمان آغاز شود.
به گزارش سایت «اسکرین دیلی» فیلم «پزشک» به کارگردانی فیلیپ استولزل و تهیه کنندگی مشترک «بتا سینما» بهمراه دو شرکت دیگر، بر مبنای کتابی با همین عنوان به قلم «نوح گوردون» تولید خواهد شد
داستان فیلم حول ماجرایی شکل میگیرد که در قرن یازدهم میلادی در انگلستان و ایران اتفاق افتاد
“پزشک” روایتگر داستان زندگی مردی است که در جامعه به شدت مذهبی و خرافاتزده قرن یازدهم با شور و شوق زیاد به دنبال کشف واقعیت است. فروش جهانی این کتاب به رقمی بیش از ۲۱ میلیون نسخه رسیده است.
تا کنون حضور این بازیگران برای ایفای نقش در فیلم سینمایی «پزشک» قطعی شده است: تام پین در نقش اصلی پزشکی به نام راب کول. بن کینگزلی در نقش ابن سینا ملقب به “طبیب الاطبا”، استلان اسکارسگارد در نقش باربِر، اولین استاد راب کول، و اولیور مارتینز در نقش شاه علاء الدوله. کار نگارش فیلمنامه این اثر سینمایی را جان برگر برعهده گرفته که متن خود را با اقتباس از رمان موفق «نوح گوردون» آماده میکند
شرکت فیلمسازی «یونیورسال پیکچرز» اعلام کرده است که در سال ۲۰۱۳ فیلم سینمایی «پزشک» را برای کشورهای آلمانی زبان به روی پرده خواهد برد
فیلمسازان جهان در چهار گروه …
جورج لوکاس، فرانسیس فورد کاپولا، استیون اسپیلبرگ و مارتین اسکورسیزی
سایت (Making the movie) در مطلبی کارگردانان جهان را در چهار دسته قرار داده و برای هر کدام از آنها ویژگی بخصوصی قائل شده است. نویسندهی مطلب با بیان اینکه مطلبش غیرعلمی است این نکته را هم متذکر شده که کار او میتواند الگویی اولیه برای دستهبندی کارگردانان باشد.
۱- اساتید باریک بین
اینگونه فیلمسازان عادت دارند روی پروژهای سالها کار کنند و اگر کارشان به درستی پیش نرفت ممکن است اصلا از ساخت آن فیلم منصرفشوند. فیلمسازان این گروه معمولا به خاطر رفتار غیردوستانه شان مشهورند و پایه گذار مکتبی در فیلمسازی هستند که دقت و باریک بینی را سر لوحه کار خود قرار میدهند. آنها به قدری درگیر کارشان میشوند که ممکن است برای مدتها از جامعه فاصله بگیرند و به خلوت خود پناه ببرند. این فیلمسازان متخصص در تمرکز بر جزئیات و کنترل همه چیز هستند و با نبوغشان به شطرنجبازانی میمانند که در ذهنشان دوازده حرکت از شما جلوترند و از اینکه حریفشان اینگونه نیست رنج میبرند. فیلمهای فیلمسازان این گروه به مروری چند باره احتیاج دارد.
فیلمسازان این گروه: استانلی کوبری، ترنس مالیک، دیوید فینچر، وس اندرسون، پدی چایفسکی، فرنسیس فورد کاپولا، هیچکاک، تیم برتون، برادران کوئن، رابرت بولت، دیوید لین، والتر مرچ، دیوید ممت، مشایل هانکه، عباس کیارستمی، ژان رنوار، کریستوفر نولان، آکیرا کوروساوا، تارسم سینگ و …
۲– حرفهای های پرکار
هر کاری که فیلمساز در این دسته انجام میدهد مربوط به فیلم است. هیچ فاصلهای برای این افراد بین زندگی و فیلمسازی وجود ندارد و همیشه آمادهی به کار انداختن دوربین هستند. تمام تجارب زندگیشان به شکل بالقوه منبعی برای داستانگوییشان است. آنها با تغییر ژانر و بودجه فیلمها و دیدگاههای سیاسیشان هرطور که شده میخواهند به فیلمسازی ادامه بدهند. فیلمهایشان دوقطبی است یا بسیار موفق یا یک شکست تجاری عظیم. آنها یا دست پر به خانه برمیگردند یا دست خالی.
فیلمسازان این گروه: ورنر هرزوگ،استیون سادربرگ، فدریکو فلینی، وودی آلن، باب فاسی، پیتر جکسن، اسپایک جونز، رومن پولانسکی، جان اگست، تایلر پری، اسپایک لی، استنلی کریمر، دیوید وارک گریفیث، رایدلی اسکات، گیلرمو دل تورو، جو رایت، لارس فون تریر، اینگمار برگمان، گاس ون سنت، چارلی کافمن، دیود او راسل و …
۳– سرگرم کنندگان غیرقابل کنترل
این کارگردانان مردم فریباند و فقط میخواهند داستان خوبی برایتان بگویند و شما را به خنده یا گریه وادارند. این کارگردانان ممکن است به جزییات توجه کنند اما آنچه فیلمسازان این دسته را از گروه اول جدا میکند این است که جزییات چطور بر احساسات تماشاگر تاثیر میگذارد و این در حالی است که ممکن است به جنبههای دیگر فیلم چندان اهمیتی داده نشده باشد. این فیلمسازان عاشق خلق هیجان، اضطرار و پایانی انفجاری هستند.
فیلمسازان این گروه: استیون اسپیلبرگ، جیمز کمرون، مایکل بی، پرستن استرجس، جان فورد، والت دیزنی، جری بروکهایمر، ران هاوارد، وس کریون، سیسیل ب دمیل، کاترین بیگلو، سام پکین پا، کلینت ایستوود، سیدنی لومت، ژانگ ییمو و …
۴– استنادگر محترم
اول عشق فیلم و دوم فیلمساز. این خورههای سینما میدانند چطور تاریخ سینما را در دیگی بجوشانند و در فرمهای جدید بازسازی کنند. این فیلمسازان به فیلمهایشان از بیرون نگاه میکنند انگار که این فیلمها با فیلمهای قدیمی در حال گفتگو هستند. فیلمهای آنها یادآور بزرگی فیلمسازانی هستند که در گذشته پایه گذار سینما بودند.
فیلمسازان این گروه: کوئنتتین تارانتینو، مارتین اسکورسیزی، برناردو برتولوچی، جرج لوکاس، ادگار رایت، ژان لوک گدار، فرانسوا تروفو، سام ریمی، زاک اشنایدر، کوین اسمیت و …
*مطالب سینمایی هانری نهرینی در نشریهی پیک خبری ایرانیان ساکرامنتو نیز همه ماهه منتشر میشود.