یک شعر کوتاه

.
.

از: کتاب ممنوع الانتشار صبح آفتابیتان به خیر گرگ برفی

سلو‌ل‌مان

سیاه و ساکت و سرد بود

گفتیم: کاش که پرنده‌ئی…

کلاغی آوردند.

 

سرودی می‌خواندیم- غار غار

بلند می‌شدیم- غار غار

دراز می‌کشیدیم – غار غار

همه ناگهان پر کشیدیم- غار غار، غارغار، غارغار

 

نگهبانان سر رسیدند

بال کلاغ را بوسیدند

و اتاقک‌مان را

به بخش روانی سپردند..

درباره Habib

متولد سال ۱۳۳۰ رشت استان گیلان- کسب لیسانس از دانشگاه ملی ایران- کوچ به ینگه دنیا سال ۱۳۶۵ و اقامت در کالیفرنیا-چاپ اولین کتاب شعر بنام (الف مثل باران) در سال ۱۳۸۴ در ایران توسط انتشارات شاعر امروز.
این نوشته در شعر دیگران ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

نظرتان را ابراز کنید