قرارداد
سرکار میروم
کفشهای تحملم را میپوشم
تا از صف نان
اخراج نشوم
دستمزد
قرارداد دودکش بزرگیست
همه را سیاه میکند
صدای صوت که میآید
من بیخیال کارفرما
برای ماه ِ می شعر مینویسم
و همکارم با آخرین کارت
دود میشود
قرارداد
سرکار میروم
کفشهای تحملم را میپوشم
تا از صف نان
اخراج نشوم
دستمزد
قرارداد دودکش بزرگیست
همه را سیاه میکند
صدای صوت که میآید
من بیخیال کارفرما
برای ماه ِ می شعر مینویسم
و همکارم با آخرین کارت
دود میشود
1 پاسخ به دیدار با کروب رضایی