از نورمراد رضایی
پشت خاکریز سنگر گرفتهایم
برادرم
با برادرانش در شلمچه
من
با دوستانم در کوچه.
غروب، بازی که تمام شد
من با لباسهای پاره خاکی به خانه آمدم
برادرم با لباسهای خاکی خونین.
از نورمراد رضایی
پشت خاکریز سنگر گرفتهایم
برادرم
با برادرانش در شلمچه
من
با دوستانم در کوچه.
غروب، بازی که تمام شد
من با لباسهای پاره خاکی به خانه آمدم
برادرم با لباسهای خاکی خونین.