بهشت در ايستگاه آخر نيست

 

 

 

لبخند می‌زند خورشيد از گلوی نازكت
و در شيبِ سپيدِ نور
                        شناسه می‌پوشد.
سيبی كه اولين گناهِ را سرود
در رستاگِ پيراهنت تكثير شده است
من از اولين  دكمه‌های تو بهشتی می‌شوم
و با لمسِ وسوسه‌ی اهريمن
در ايستگاهِ آخر
                   چمدانم را می‌بندم.

درباره Habib

متولد سال ۱۳۳۰ رشت استان گیلان- کسب لیسانس از دانشگاه ملی ایران- کوچ به ینگه دنیا سال ۱۳۶۵ و اقامت در کالیفرنیا-چاپ اولین کتاب شعر بنام (الف مثل باران) در سال ۱۳۸۴ در ایران توسط انتشارات شاعر امروز.
این نوشته در شعر دیگران ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

نظرتان را ابراز کنید