سه شعر از اکبر اکسیر

*

  • يارانه

تا چند سال پيش

از سوپر مرغ همسايه

فقط چند ماشين آخرين مدل

برای سگ های عزيزشان

كله و پای مرغ می‌بردند

از شما چه پنهان

حالا تمام اهل محل

سگ شده‌اند!

  • فوبيا  

در خانه از لولو مرا ترساندند

در كوچه از جهود

در مدرسه از آقا ناظم ترسيدم

در اداره از پاكسازی

حالا هم كه بازنشسته شده‌ام

از فشار قبر می‌ترسم

با اين حال حديث می‌گويد:

من از اچبل اچسيل می‌تلسم!

و مليحه غش‌غش می‌خندد و می‌گويد:

نترس عزيزم

بابا بزرگ كه دم نداره!

  • اشتباه چاپی

درخت بید

به هفته نامه جنگل آگهی داد :

         به یک ضامن معتبر نیاز مندیم

هفته نامه چاپ کرد :

به یک تبر نیاز مندیم

تا توضیح سردبیر چاپ شود  

تبر به خدمت درخت رسیده بود !

درباره Habib

متولد سال ۱۳۳۰ رشت استان گیلان- کسب لیسانس از دانشگاه ملی ایران- کوچ به ینگه دنیا سال ۱۳۶۵ و اقامت در کالیفرنیا-چاپ اولین کتاب شعر بنام (الف مثل باران) در سال ۱۳۸۴ در ایران توسط انتشارات شاعر امروز.
این نوشته در شعر فرانو ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

نظرتان را ابراز کنید