تبریک
اپرای کوراوغلو
در مایهی فشار
به سرپرستیی ندیرقلیخان
…………………..تمدید شد
***
از شیراز هنوز هم
بوی شنبلیله میآید
لطفأ لطفعلیخان را دراز کنید
کمی نمک، یک پیمانه روغن
سبزهها را تفت دهید
چشم بلبلها را در آورید
آقامحمدخان، هوس قرمه سبزی کردهست
***
راستی ببخشید: نوروزتان پیروز!
نشست ادبی
ما نشستیم
صندلیی عزیز نیز
نشست
…….شروع شد
عمران پرسید: راستی نام کتاب چی بود؟!
کیومرث پاسخ داد: بفرمایید بنشینید…
حاضرین غش غش خندیدند
کتاب نقد شد
ناشر به پول رسید
و از شما چه پنهان
هزلر نسخه
به کتابخانهی شاعر اضافه شد!