دیدار با (فضل‌الله روحانی)

یادبود بنان- قمر

 

دیشب به خلوت ِ دل ما، دَر فراز بود

بزم بنان چه گرم و خوش و دل‌نواز بود

در اولین شب ِ رمضان، بانگ چنگ و تار

فتوای ردّ روزه و نفی‌ی نماز بود

دیشب بلی، به کوری چشمان شیخ و شاه

درها به روی جمع هنردوست باز بود

با زخمه‌های پنجه‎ی “پیرایه” بانک تار

سرشار از تموّج راز و نیازبود

مسحور آن ترانه شد این دل که سال‌ها

بیگانه با نوای عراق و حجاز بود

هنگامه کرد نغمه‌ی “شهلا” که راستی

صوتی چنین زهر سخنی بی‌نیاز بود

چون عطرِ می به ساغر جان راه می‌گشود

تحریر صوت دلکش او، این چه راز بود

زیر و بَم صدای لطیف‌اش به دلبری

با ذات ِ شعر خواجه‌ی ما، هم‌طراز بود

هم‌چون فرشته آمده با جامعه‌ی سفید

گویی الهه‌ی هنر و شرم ناز بود

ای‌کاش هر چه بود در آن بزم دلپذیر

بالجمله از زبان نی و چنگ و ساز بود

تا کس بیان نکردی از آن قصه‌ها که خود*

ناشی ز فکر پست و زبان ِ دراز بود

این آرزو ز سینه‌ی من شعله می‌کشد

کاش امشبم چنان شب یلدا دراز بود

………………………………………..۴/۱۷/۸۸

* در آن مجلس، فردی دهان به ستایش از خود گشود و به طولانی.

 

درباره Habib

متولد سال ۱۳۳۰ رشت استان گیلان- کسب لیسانس از دانشگاه ملی ایران- کوچ به ینگه دنیا سال ۱۳۶۵ و اقامت در کالیفرنیا-چاپ اولین کتاب شعر بنام (الف مثل باران) در سال ۱۳۸۴ در ایران توسط انتشارات شاعر امروز.
این نوشته در دیدار با یک شاعر ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

نظرتان را ابراز کنید