توهم
این روزها فکرمیکنم چابک تر شده ام
همینطور کلماتم عجیب تر
خیال ورم داشته
باید پیش دامپزشک بروم
من گاوی هستم که فکر می کند
اسب است
شلاق
من اسب آزادی بودم
تمام طول تاریخ را دویدم
تا روی دو پای خودم بایستم
با این تفاوت که هنوزسرم توی آخور خودم است
اما یا د سوارکار که می افتم
رم می کنم
قوش
با آخرین دگردیسی
منقارم تغییر شکل داده
خودکاری شده
که در برچیدن کلمات
کنجکاوی می کند
من قوم و خویش فقیر پرنده ها هستم
از سنگ که چه عرض کنم
از کیش …کیش ..هم می ترسم