سه شعر طنز از اکبر اکسیر

تحويل

سرطان را از مادر

سكته را از پدر

سنگ كليه را از عمو

سياه سرفه را از عمه

سل را از خاله

سينوزيت را از دايی

و سرماخوردگی را از بقال سر كوچه

قرض گرفت و آورد نشست

وسط سفره هفت سين

خواند : يا محول الحول و الاحوال  ….

حول حالنا الي احسن الحال

 

خواجه

من هم زرنگ شده ام

از سادگی مخاطب سوء استفاده می‌كنم

هر روز به شعرهايم آب می‌بندم

و كتاب پشت كتاب در می‌آورم

به نظر مليحه من از حافظ بالاترم

چرا كه او فقط يك كتاب دارد

آنهم به تصحيح صد نفر!

 

جاذبه

نيروی جاذبه
شاعران را سر به زير كرده است
بر خلاف منج‍ّمها كه هنوز سر به هوايند
تمام سيبها افتاده‌اند
و نيوتن، پشت وانت
سيب‌زميني می‌فروشد
آهای، آقای تلسكوپ!
گشتم نبود، نگرد نیست!

درباره Habib

متولد سال ۱۳۳۰ رشت استان گیلان- کسب لیسانس از دانشگاه ملی ایران- کوچ به ینگه دنیا سال ۱۳۶۵ و اقامت در کالیفرنیا-چاپ اولین کتاب شعر بنام (الف مثل باران) در سال ۱۳۸۴ در ایران توسط انتشارات شاعر امروز.
این نوشته در شعر فرانو ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

نظرتان را ابراز کنید