دفترهای شنبه که یک جنگ ادبی با چاشنیی سیاسی بود و تنها توانست سه شماره دوام بیاورد، دستپخت کار جمعیی اعضای یک نشست دوستانه در شنبهها و با ذهنیت تبادل نظر و انتقال دیدگاههای فرهنگی-سیاسی بوده میباشد.
با انتشار مقالهی زیر به قلم مجید نفیسی یکی از اعضای فعادل این جرگه( به قول خود او ) چگونگیی شکلگیری و ایجاد و نیز علل توقف دفترهای شنبه را بازگو میکنیم.
در پایان با شعری از دفتر سوم برای گشایش این مبحث تازه، سعی میکنیم در هر شماره مطلبی از این دفاتر را انتشار دهیم.
………………………………………………………………………………………………………………………………….رسانه
از اواخر سال ۱۹۹۲ درخواست برای انتشار دفتری كه آثار خوانده شده در نشستهای شنبه را در خود گرد آورد از سوی همگان مطرح میگردد. بنابر این قرار میشود كه هر یك از همكاران به انتخاب خود یك یا چند اثرش را برگزیده و تنی چند از بچهها كه تجربه و مهارت بیشتری در چاپ و ویرایش نشریه دارند آنها را در دفتری به چاپ رسانند. همچنین از انوشیروان آریاپور و محسن حسام كه از لسآنجلس بیرون رفتهاند آثاری انتخاب میشود زیرا همانطور كه در مقدمهی دفتر توضیح داده شده: “غرض نقشیست كز ما باز میماند.” هر یك از صاحبان اثر مبلغ ۱۰۰ دلار به میان میگذارد در عوض پس از چاپ، ده نسخه به رایگان دریافت میكند. بقیهی مخارج نیز از سوی برخی افراد خیر تامین میشود. به این ترتیب در اپریل ۱۹۹۳ اولین شمارهی “دفترهای شنبه” در پانصد نسخه درمیآید. فهرست مطالب این دفتر به قرار زیر است: شعر”فالی با تاریكی” (انوشیروان آریاپور)، “سفری در مه” ـ “عاشقانه” ـ “در عاشقانگی” (منصور خاكسار)، “شعری برایت مینویسم” ـ “زایندهرود” ـ “بر مزار فرهاد” ـ “دریایی” (مجید نفیسی)، “عجز” ـ “نزدیكی” ـ “محلهی فقیر” (فهیمه واحدی)
داستان: “بادبادكی در باد” (شادی پایدار)، “یك روز خوب” (بیژن كارگرمقدم)، “دو مرد” ـ “آرامش” ـ “غریبهای در رختخواب من”(مهرنوش مزارعی)، “سرهنگ” (مسعود بینیاز) “هتل بل ویل” (محسن حسام)، “حیلان” (بهروز داودی)
ترجمه: “مرگ لوركا” (روی. پرشت)، “شعر” (لوركا) از فضلالله روحانی، “قدرت اسطوره” (جوزف كمبل ـ بیل مایرز) از محمود عنایت، “دوشعر” (اكتاویو پاز) از حسن فیاد، “چهار شعر” (لنگستون هیوز) از فیاد، “داستاننویسی در مكزیك” (نورما كلان) از علی كیافر
نقد و بررسی: “عناصر نو در روایت” خسرو شیرین نظامی (خسرو دوامی) “نگاهی به آینههای دردار” (مجید روشنگر)
ادبیات نمایشی: “به كودكی كه هرگز دیده نشد” (پروانه پریزاد)، “صدای آشنا” (داوود غلامحسینی)
دومین شمارهی “دفترهای شنبه” دو سال بعد در تاریخ مارس ۱۹۹۵ منتشر میشود. تاخیر در انتشار ناشی از تداوم گفتوگویی است كه بر سر درك از ماهیت نشریه و چگونگی ادارهی آن وجود دارد. در دفتر اول به دلیل فقدان یك هیئت ویراستار، اختلاف كیفی بین مطالب به چشم میخورد. زیرا مسئولیت انتخاب به عهدهی هر فرد است. در نتیجه قرار میشود كه برای هر شماره سه نفر به عنوان ویراستار برگزیده شوند و در شمارهی بعد این نقش به دیگران واگذار گردد. پس از یك رایگیری مخفی سه نفر زیر انتخاب میشوند: منصور خاكسار ـ خسرو دوامی و مجید نفیسی. بر سر سیاست چاپ مطالب نیز بین همجرگهایها اختلافنظر وجود دارد. دستهای “دفترهای شنبه” را كاملا ویژهی آثار شركتكنندگان در نشستهای شنبه میدانند و طبع آثار دیگران را در آن جایز نمیشمارند زیرا معتقد هستند كه این دفترها فقط باید آیینهی تلاش و بالندگی گروه باشد. در مقابل دستهی دیگر بر این باورند كه ما نمیتوانیم خود را از ادبیات ایران بخصوص بخش خارج آن جدا كنیم وگرنه به صورت یك فرقهی دربسته درمیآییم و در نتیجه از تاثر و تاثیر محروم میمانیم. بالاخره جمع به این نتیجه میرسد كه هفتاد درصد مطالب از همكاران شنبه و سی درصد از آثار دیگران برگزیده شود، تنها بدین ترتیب نظر هر دو گرایش تامین میگردد. ویراستاران این شماره تصمیم میگیرند كه بیشتر به چاپ مطالبی بپردازند كه وضعیت زندگی مهاجران در خارج از كشور را منعكس میكند، . . . “چرا كه باور داریم نویسندگان و هنرمندان مهاجر باید خود را جدی بگیرند.” (به نقل از یادداشت ویراستاران)
فهرست مطالب شمارهی دوم به قرار زیر است:
شعر: “لسآنجلسیها” (منصور خاكسار)، “در جستجوی اپیكور” (فضلالله روحانی)، “دقیقه به اكنون” (علیرضا زرین)، “هنوز میبارد” (ادیت سیت ول ترجمه عباس صفاری)، “زیبایی” ـ “پلكان تاریك دنیا” (عباس صفاری)، “درخت كریسمس” (خلیل كلباسی)، “آنگاه . . . شده است” (مسعود منش)، “آه لسآنجلس” (مجید نفیسی)، “گلدان و خورشید” (فهیمه واحدی)، “من انسانم” (نوشین امانی)
داستان: “تی لند” (شادی پایدار)، “ساعت” (بیژن كارگر مقدم)، “چیزی خوب و كوچك” (ریموند كارور ترجمهی خسرو دوامی)، “كاوه” (مهرنوش مزارعی)، “به امضای خودم” (نهال نفیسی)
مقاله: “مكاشفه در روند تحول آگاهی” (امبرتو اكو ترجمه علی كیافر)، “ارنست یونگر و رژیم نازی” (یان بروما ترجمهی محمود عنایت)، “زبان بوطیقایی و فرمالیستهای روس” (تروتان تودوروف ترجمهی پژمان فرخ)، “تبدیل به هنر” (ال دكتوروف ترجمهی مجید روشنگر)
نقد و بررسی:”خود و غیر در داستان تخت ابونصر صادق هدایت” (علیرضا زرین)، “زال بدنشان” (مجید نفیسی)
شمارهی سوم “دفترهای شنبه” در تاریخ مارس ۱۹۹۶ و با مطالب زیر منتشر میشود:
شعر: “لسآنجلسیها” (منصور خاكسار)، “سرود پایان هفته” (فضلالله روحانی)، “عكس یك خواب” (خلیل كلباسی)، “هراس” (نادر نادرپور)، “نامه” (مجید نفیسی)، “ستونها” (اكتاویو پاز ترجمه عدنان غریفی)، “تنگاها” (ایزومی شی كوبو ترجمهی عباس صفاری)، “عبور” (شیموس هینی ترجمهی فضلالله روحانی)
داستان: “دوگانه” (علی حسینی)، “پارك” (خسرو دوامی)، “درست مثل یك دوست” (رضا فرخ فال)، “این رسم رفاقت نیست” (بیژن كارگر مقدم)
خاطرهها: “خاطرهای از زندان” (شهرنوش پارسیپور)، “سور و سوگ سیاوش كسرایی” (نادر نادرپور)
مقاله: “هنر رمان” (آلن رب گرییه ترجمه مجید روشنگر)، “همكاری هایدگر با رژیم نازی” (تامس شیهان ترجمهی محمود عنایت)، “شش یادداشت برای هزارهی آینده” (ایتالو كالوینو ترجمه پژمان فرخ)، “بازگشت به طبیعت در شعر نیما یوشیج” (مجید نفیسی).
با وجود این كه قرار بود هر شماره ویراستاران تازه داشته باشد شاید به همان دلایلی كه برای نقش گردانندهی نشستها متذكر شدیم در جمع كشش لازم برای انتخاب هیئتی جدید دیده نمیشود. و در نتیجه همان سه نفر پیشین ویرایش این شماره را نیز به عهده میگیرند. خطمشی این شماره نیز مانند دفتر دوم مبنی بر تكیه اصلی بر آثار درون محفل و همچنین انعكاس زندگی در تبعید است. این دفترهای سه گانه به اضافهی كتابهایی چند كه نام آنها در بالا آمد و متعلق به برخی از همكاران شنبه است همه با نام “نشر ریرا” مزین شدهاند. غرض آن است كه بین انتشارات دوستان هماهنگی به وجود آید. نشانی “نشر ریرا” چنین است.
P.O.Box 1844 VENICE, CA 90294 USA
نشستهای بیرونی
یك جرگه نیز مانند یك فرد نیاز به مخاطب دارد وگرنه در مانداب خود میماند و آرام آرام طراوت خود را از دست میدهد. این است كه از اوایل سال ۱۹۹۴ مسئلهی برگزاری نشستهای بیرونی در دستور كار همكاران قرار میگیرد و قرار میشود كه با استفاده از تالار اجتماعات كتابفروشی مترقی “میدنایت اسپشیال” واقع در گردشگاه سانتامونیكا ماهی یك برنامه داشته باشیم. منظور اصلی از این نشستها معرفی همكاران شنبه و در وهلهی بعد روشنفكران دیگر ایرانی است. از آن جا كه خبر این برنامهها در فهرست رویدادهای فرهنگی كتابخانهی مذكور قید میشود و به اطلاع عموم میرسد و به علاوه برخی از این نشستها به زبان انگلیسی است منحیثالمجموع برگزاری این گردهماییها در معرفی روشنفكران ایرانی مهاجر به مردم امریكا سودمند است. این جلسات برای مدتی بیش از یك سال ادامه مییابد و سپس دنبالهی كار قطع میشود. شاید به این دلیل كه اكثر همكاران برای یك دور معرفی میشوند و گذاشتن برنامهی مجدد ضروری نمینماید. جمعیت شركتكننده به طور میانگین بین ۲۰ تا ۶۰ و فقط در یك مورد از ۱۰۰ نفر تجاوز میكند. اینك فهرست این برنامهها با استفاده از گزارشی كه در سومین شمارهی “دفترهای شنبه” به چاپ رسیده است:
۵ می ۹۵ عباس صفاری و سودابه اشرفی به معرفی مجید نفیسی، ۲۷ ژوئیه ۹۵ مجید نفیسی به معرفی خلیل كلباسی (این برنامه به زبان انگلیسی است)، ۱۳ اوت ۹۵ منصور خاكسار و مهرنوش مزارعی به معرفی محمود عنایت، ۲۶ سپتامبر ۹۵ محمود عنایت به معرفی منصور خاكسار (عنوان سخنرانی: “دربارهی غربت”)، ۲۶ اكتبر ۹۵ شهرنوش پارسیپور به معرفی مهرنوش مزارعی، ۳۰ نوامبر ۹۵ خلیل كلباسی و فهیمه واحدی به معرفی مجید روشنگر (فهیمه همچنین ده تابلو از كارهای خود را به نمایش میگذارد)، ۲۵ ژانویه ۹۵ فضلالله روحانی به معرفی عباس صفاری.
علاوه بر این، سه برنامهی فوقالعاده به قرار زیر برگزار میشود:
۲۶اوت ۹۵ احمد كریمی حكاك یكی از مترجمین مجموعه شعر اسماعیل خویی به زبان انگلیسی به نام “كرانههای شعر” به معرفی شاعر و شعر او میپردازد. این برنامه به زبان انگلیسی است. ۱۵ نوامبر ۹۵ محمد مختاری شعرهای خود را میخواند. این برنامه در كتابفروشی “گالری تصویر” برگزار میشود. ۱۴ دسامبر ۹۵ جواد مجابی دربارهی “طنز در ایران” سخن میگوید.
پس از چاپ این گزارش، فقط دو برنامه، یكی شعرخوانی شمس لنگرودی در تاریخ ۲۰ می ۹۶ و دیگری سخنرانی مجید روشنگر پیرامون “نشریات ادبی” در تاریخ ۲۹ فوریه ۹۷ برگزار میشود. به فاصلهی كوتاهی پس از قتل محمد مختاری و محمدجعفر پوینده، “دفترهای شنبه” بزرگداشت باشكوهی در تاریخ ۲۸ دسامبر ۱۹۹۸ در تالار اجتماعات “پاساژ سانتامونیكا” برپا میكند. این برنامه با همكاری كانون نویسندگان ایران در تبعید (امریكا)، نشریهی سیمرغ و مجلهی نگین چاپ لسآنجلس و كتابفروشیهای ایرانی دهخدا، كتابسرا، شركت كتاب، نشر كتاب، و دریچه انجام میگیرد. ادارهی جلسه با خلیل كلباسی است و پس از نمایش فیلمی از سخنرانی محمد مختاری در فلوریدا، محمود عنایت، پرتو نوریعلاء، فضلالله روحانی، منصور خاكسار و مرتضی میرآفتابی سخن میگویند و مجید نفیسی شعر “روح شعر” را كه به یاد محمد مختاری سروده میخواند. در این جلسه نزدیك به ۳۰۰ نفر شركت دارند و صندوقی برای حمایت از خانوادههای مختاری و پوینده تعبیه شده است.
اولین نشست درونی شنبهها در سال ۱۹۹۹ در محل كتابفروشی “دهخدا” كه مدیر آن محمد یزدی یكی از همكاران جرگه است انجام میگیرد و بنابه درخواست خود وی قرار میشود كه هر چند یك بار برنامههای بیرونی در آن محل داشته باشیم. تاكنون سه جلسه از این نوع تشكیل شده كه در آنها حسین نوشآذر داستاننویس مقیم آلمان و مرتضی ثقفیان شاعر مقیم سوئد آثار خود را خوانده و ملیحه تیرهگل كه به تازگی به نشست ما پیوسته دربارهی كتاب وزین خود “مقدمهای بر ادبیات فارسی در تبعید” سخن گفته است.
گرایشهای مشترك
جرگههای ادبی دو دستهاند: یكی متشكل از افرادی هستند كه از همان ابتدا گرایش مشخصی را دنبال میكنند و در واقع علت گرد آمدن آنها برای پیشبرد آن هدف خاص است. مانند جرگهی ایماژیستها كه در سال ۱۹۱۳ از شاعرانی چون اچ.تی و ازرا پاند تشكیل شد و تصویرسازی در شعر را برجسته میكند. دیگری متشكل از افرادی است كه اگر چه برخی زمینههای مشترك فكری و جغرافیایی دارند ولی دارای جهت خاصی نیستند، اگرچه ممكن است در روند كار خود به این هماهنگی دست یابند. مانند محفل “جنگ” در اصفهان كه از اوایل دههی ۴۰ تا اوایل دههی ۵۰ برقرار است و در آغاز بین همكاران آن خط واحد ادبی وجود ندارد ولی پس از برگشتن ابوالحسن نجفی از فرانسه به اصفهان از لحاظ فلسفی به سمت اگزیستانسیالیسم و از جهت داستاننویسی به سمت “رمان نو” فرانسوی میگراید. جرگهی ما نیز از همین دستهی اخیر است. هنگامی كه بچهها در آغاز دور هم جمع میشوند گرایش مشخص ادبی ندارند و شاید تنها از لحاظ پیشزمینههای سیاسی و موقعیت فعلی اجتماعی به یكدیگر احساس نزدیكی میكنند. چرا كه غالب آنها از جریانهای چپ انقلابی آمده و در حال حاضر به عنوان روشنفكران ایرانی مقیم لسآنجلس نقطهی مشترك دارند. با وجود این با گذشت زمان همنفسی و كنش و واكنشهای متقابل باعث آن میگردد كه به نوعی نقاط واحد در میان جمع شكل بگیرد كه همچون خطی نامریی افراد را به یكدیگر پیوند میدهد:
نخست ـ اعتقاد به این كه آثار ما باید بتوانند موقعیت فعلی ما در خارج از كشور را منعكس سازند. در واقع، گروه شنبهها بیگمان یكی از پیشكسوتان این نقطهنظر در میان روشنفكران مهاجر است و نمونههای آن را در سه نشریهی محفل یا كتابهای همكاران آن میتوان دید.
دوم ـ اكثر افراد نسبت به مسائل سیاسی و اجتماعی حساس هستند و در مقابل گرایش به سیاست گریزی كه در سالهای نخستین دههی ۶۰چه در داخل به نحو گسترده و چه در خارج به طور محدود رواج مییابد مقاومت نشان میدهند. این حساسیت به مفهوم تعهد به یك خط سیاسی یا فكری مشخص نیست بلكه بر آن است كه روشنفكران مهاجر باید از فضای دمكراتیك كشورهای میزبان بهره برده و برای انتقال دردهای هممیهنان و پشتیبانی از نویسندگان و هنرمندان داخلی استفاده كنند. این حساسیت اجتماعی بخصوص در دو زمینه خودنمایی میكند: یكی نفی مردسالاری و پذیرش صدای زنانه و دیگری اعتقاد راسخ به رعایت اصول دمكراتیك و پرهیز از روشهای دیوان سالارانه یا شیخوخیت كه اكثر جرگهها به آن مبتلا هستند. ما در عین حال كه بر این باوریم نقش افراد در جرگه یكسان نیست و آثار آنها باید خود گواه این مدعا باشد ولی به شدت از اشاعهی روابط مرادـ مریدی پرهیز میكنیم و آن را ناسالم و كشندهی روح آزادگی میدانیم.
سوم ـ توجه به سرگذشت شخصی بخصوص در زمینهی شعر را میتوان یكی دیگر از گرایشهای همكاران شنبهها دانست. هر چه پیشتر میآییم خط اتوبیوگرافیك در آثار دوستان قوت بیشتری یافته است. اگرچه این موضوع به معنای داشتن درك واحد از انعكاس زندگی شخصی در بین آنها نیست و بر سر چگونگی آن اختلافنظر وجود دارد. البته باید بلافاصله اضافه كنم آنچه در بالا به عنوان گرایشهای واحد همكاران ذكر شد تنها برداشت شخصی من از این موضوع است وگرنه هیچ گونه بیانیهی مشترك برای جرگهی ما وجود ندارد و افراد آگاهانه از اتخاذ چنین كاری پرهیز میكنند. وجود صداهای گوناگون و متضاد برای رویش و بالش یك محفل لازم است و هرگونه كوشش در غالب كردن یك خط واحد موجب پژمردگی روح آفرینندگی خواهد شد.
در آخر اگر بخواهم آرزومند چیزی برای “نشستهای شنبه” باشم این است كه بتواند “دفترهای شنبه” را مجددا انتشار دهد و بدین طریق نقش فعالتری در جهت حفظ و تداوم فرهنگ ایرانی بازی كند. بدیهی است كه این كار همچنین به ثبت و تقویت تلاشهای خود جرگه كمك خواهد كرد.*
۱۱ژوئن ۱۹۹۹
* در دوازده سالی که از نوشتن مقاله ی بالا می گذرد، ترکیب اعضای جرگه ی ادبی ما عوض شده و افراد جدیدی به آن پیوسته اند. دریغا که در این میان سه تن از دوستان خود را نیز از دست داده ایم: خلیل موحددیلمقانی(۲۰۰۳)، بیژن کارگرمقدم (۲۰۰۸) و منصور خاکسا ر (۲۰۱۰).
ژانویه۲۰۱۱
فضلالله روحانی
سرود پایان هفته
…………………………………..برای هلن
خورشید
از تو لبخند ربود
بامداد شد
موج را خواندی
دریا خروشید
پلکهایات به مهر
…………………..فراز آمدند
تاریکی شکست
آسمان سرودن آغازید
ماه سوگوار شد
برکویر اندیشهام
پیامی رویید
یاسی سپید،
بر گلدان چشمات نشاندم
………………………………۷ فوریه ۱۹۹۳