” عصيان بزرگ خلقتم را / شيطان داند / خدا نمیداند .”
شاملوی جوان در پيشاني هوای تازه، اين شعار را كليد فهم جهان شعری خود میسازد و عصيان خود را چون پرچمی برای درگيری با جهان كهنه فروشان برمیافرازد.
پيش از او شاعران بزرگ _ چه در باورهای انديشگی و چه رفتارهای فردی و اجتماعی _ به عصيان انديشيده اند. حافظ شاعری كه او دوست میدارد میگويد:
” جائی كه برق عصيان بر آدم صفی زد / مارا چگونه زيبد دعوی بي گناهی. “
هر دو به حضور شيطان، به عنوان انگيزهبخش عصيان اشاره دارند با اين تفاوت كه حافظ درمتن سنت اين عصيان را ظاهرا گناه میشمارد وبه نوعی پدر بشر را هم در عصيان گناه آلودهاش شريك میداند، اما شاملو آگاهی شيطان بر خلقت عصيانآميزش را رمزی از خلاقيت بیمرز هنرمند میشمارد. اين برداشت مدرن از هنر، از نگاه كسانی چون بودلر به جهانبينی ابليسی شعر آغاز شده و در ذهن شاعران دهه سی و چهل ايران به بار نشسته است. نادرپور میگويد:
“ابليس ای خدای بدیها تو شاعری. . .”
رحمانی و فروغ و ديگران هم اشاراتی دارند.
شاملو عصيان خود را فطری میبيند و درسراسر زندگی با سماجت و شوخ طبعی اين خصيصه را گسترش میدهد به همه چيز و همه كس، دراين گستره چه بسا كه به عبيد نزديكتر باشد تا حافظ .
نخستين نشانههای طغيان شاعر جوان عليه بخشی از ادبيات كهن است كه انحمنهای ادبی دههی بيست و سی متولی بدترين گزينههای آن هستند يعنی غزلهای فراقی و وصالی و عرفانباز و آزارطلب و صنعتپرداز و خالی از زيبائی لفظ و معنا. نيما درجدال با اين نوع ادبيات پيشقدم بود و شاملو اين ستيز را ادامه وشتاب میدهد. اين شاعران نوآور كاشف درآغاز كارخويش فارغ از انحطاط ادبیی رايج، كار خود را دنبال میكنند اما با حملهی دكانداران ادبی عصرشان كه شعر نو را فاقد ارزشهای ادبی گمان میبرند و بر نوآوران و آثارشان يورش میآورند، ناگزير نيما و پس از آن شاملو و اخوان به دفاع از اسلوب تازه بر میخيزند. با حضور جرايد پيشتاز حزبی و غير آن كه مخالف درجا زدن يا بازگشت به اساليب كهن اجتماعی و فرهنگی هستند، اين دفاع تبديل به حمله میشود. شاعران تازهنفس درجريان رو به گسترش شعر نو چنان با گذشته گرائی میستيزند كه دعوا از درگيری با نمونههای مبتذل معاصر فراتر میرود و بسياری از متون ارجمند ادب فارسی نيز در معرض انكار درمیآيد. در اين جدال عبث كه ناخواسته و بیمنطق بر نوآوران تحميل شده است به تدريج آنان نيز به بيماری حريفان خود مبتلا میشوند و به باورهای تعصب آميز و حكمهای هيجانی دچار میگردند. چنان كه شاملو به مرگ غزل اشاره میكند و بخش اعظم قصايد و مثنویهای فارسی را مدايح با صله و شعر فروشی مینامد بعدها به عنوان محقق، سعدی را بزرگمرد كوچك میخواند و از دريافتهای خرد ورزانهی فردوسی كه سالها ستايشاش میكرده با بيانی ريشخندآميز ياد میكند. اگر جدال با گذشته در آغاز جريان شعر نو به مثابه يك شگرد دفاعی تلقی میشد اما با تثبيت شعر نو از دههی چهل به بعد، انكاربخش اعظم ادب كهن كه ارزشهای ادبي متنوعی دارد منطق روشن و استواری نمیيابد جز اين كه شاملوی طغيانگر ذاتا با زمان گذشته و محتوای آن _ هرچه باشد _ ميانهی خوشی ندارد. با اين كه بسياری از شاعران معاصر دور و برش چون اخوان و فروغ با نوعی رفتار نوستالژيك از زمان ماضی با حسرت يادمیكنند خواه اين گذشته كودكی و جوانی آنها باشد يا تاريخ جمعی مردم، اما طبع طغياني شاملو نه در گذشتهی فردیاش ارزشی ويژه میجويد؛ نه درتاريخ كشورش موقعيتی فخرآميز سراغ دارد كه ستايشگر آن باشد. لحن طيبت آميز و تلخكام او در مصاحبههاش، از يادكرد خاطرات كودكی ونوجوانی يا روابط پدر_ فرزندی و زناشوهری ومسائل شغلی او را نسبت به ديروزهايش بیحوصله وگاه بيزار نشان میدهد. ازسوی ديگر، شكست نهضت ملی اورا چون همنسلانش به انتحار تدريجی میكشاند اما او جسورانه ازخاكستر خويش شعله میكشد. تجربههای سياسی عصرش او را به تاريخ بدبين میكند و اين گمان كه همواره در بر اين پاشنه میچرخيده؛ نيشخندی زهرآگين بر لبانش مینشاند. شاعر مرثيهسرائی نمیكند به خاطر شكستها بلكه با لحنی حماسی و توفنده به انكار شرايط ستمباری برمیخيزد كه زندگی صلحآميز انسانی را برای او و مردم سرزمينش ناممكن ساخته است. او شاعر ديروز حسرتبار نيست، بشارتدهندهی فردای رهائیهاست از رهگذر شورش نخبگان. تاريخ در نظراو دروغی موهن است و استبداد موقعيتی جاری وبلاهت ميراثی عتيق و آزادی وآزادگی و انسانمداری وعشق هرچند دور از دسترس اما هميشه رؤيائی آرزو كردنی. طغيان عليه گذشتهی فردی وجمعی درساحتهای جغرافيائی و
- [wikiwordpress]
جستجو
دفتر هنر وبژهی «نشریات فکاهی ایران» را میتوانید با فشار روی نشانیی زیر بخوانید و داشته باشید:
daftar-honar.com
__لل_____________________ _..._________________ ..................................................................................... دفتر هنر شمارههای گذشته را میتوانید از طریق رسانه ابتیاع کنید. ntjv ikv _..._________________ .. ***************دوستان گرامی
از شما که علاقهمندید با درج کارهای ادبی و هنریتان و نیز اخبار و اطلاعات تازه در رسانه شرکت کنید آنها را با فرمتword به نشانیی
habib@rasaaneh.com برایمان ارسال کنید تا در صورت امکان در اینجا منتشر کنیم.
____________________________
....
...... .....
.. «الف مثل باران» را از رسانه بخواهید. .............. .. ..دو گفتار کتاب جدید محسن صبا چاپ انتشاراتیی آوانوشت منتشر شد. ......_______________________________________________ ______________________________________________کتابهای رسیده
.با تشکر از دوستانی که کتابهای خود را برای رسانه ارسال داشتهاند.
این کتاب را میتوانید در نشانیی زیر بخوانید.
http://asre-nou.net/php/view.
php?objnr=31357 پیوندها
دستهها
- دیدار 18622
-