عشق آمده بود



شعری از: اسماعیل یوردشاهیان اورمیا

شب عشق آمده بود

تن خونین وعریان

نگاهش زلال

زبانش هزار حرف

می گفت باید مراببینی

کوچه آواز کسی را می‌برد

که نیمی از من

نیمی صدا

فریاد نه آواز دلگزای دیگری بود

از دیوار ها می‌گذشت

در تن برگها می‌وزید .


بر آستانه نیلوفری شکسته  بود

سایه ای محو

که از  زیردرختان گذشت

فقط  نگاهش را دیدم

نه صورتش را

نه قدمهایش را که آهسته می‌رفت

ودر برگها درختان می‌وزید

صدا دادم کجا می‌روی؟

کجا باید تو را ببینم؟

نسیم وزید

ماه خندید

وصدای قدمهایی که دورشد

دیگر هیچ نبود

۲/۸/۸۹ سیون سوئیس

درباره Habib

متولد سال ۱۳۳۰ رشت استان گیلان- کسب لیسانس از دانشگاه ملی ایران- کوچ به ینگه دنیا سال ۱۳۶۵ و اقامت در کالیفرنیا-چاپ اولین کتاب شعر بنام (الف مثل باران) در سال ۱۳۸۴ در ایران توسط انتشارات شاعر امروز.
این نوشته در شعر دیگران ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

نظرتان را ابراز کنید