شب ویلیام باتلر ییتس


هفتاد و یکمین شب از شب­های مجله بخارا به ویلیام باتلر ییتس اختصاص داشت که با همکاری سفارت ایرلند در ساعت ۴ بعد از ظهر روز دوشنبه ۱۵ آذر ماه ۱۳۸۹ در محل دانشکده زبان­های خارجی دانشگاه آزاد ، با حضور جمعی از دانشجویان و استادان زبان و ادبیات انگلیسی برگزار شد.
در آغاز این شب علی دهباشی، مدیر مجلۀ بخارا ، ضمن خوش­آمد گویی به الیور گروگن، سفیر ایرلند در ایران و دیگر همراهان وی و نیز بقیۀ حاضران از دکتر محمد زیار، ریاست دانشکده زبان­های خارجی برای پذیرش میزبانی این مراسم و به ویژه از دکتر محمد زریر ، رئیس دانشکده زبان های خارجی،  تشکر کرد و سپس الیور گروگن، گفتار خود را با عنوان ییتس ، فردوسی و قیصر امین­پور آغاز کرد که فرزانه قوجلو این گفتار را به فارسی برگرداند.



« افتخاری است برای من که به دانشگاه آزاد اسلامی دعوت شده­‌ام. و  به ویژه خرسندم که در شب گرامی­داشت زندگی و اشعار ویلیام باتلر ییتس به شما ملحق می‌شوم، نامدارترین شاعر ایرلند و به واقع یکی از مهم­ترین شاعران انگلیسی زبان در قرن بیستم.
سفارت بسیار خوشحال است که در این رویداد با مجلۀ بخارا همگام شده است. و من امیدوارم که این سرآغازی باشد بر همکاری­های بیشتر. من از آقای علی دهباشی و دیگر همکاران مجلۀ بخارا که برای برپایی و برنامه­‌ریزی چنین شب جالب توجهی یاری کرده­‌اند، بسیار سپاسگزارم. و تشکر ویژۀ من را از دانشکدۀ زبان­های خارجی دانشگاه آزاد بپذیرید که سخاوتمندانه میزبانی این شب را عهده­‌دار شده است.
سخنان من کوتاه خواهد بود و من بیشترِ کار را به دیگر سخنرانانی می­‌سپارم که برای سخن از زندگی و آثار ویلیام باتلر ییتس بسی بیش از من صلاحیت دارند.
اما دلم می­‌خواهد به شما بگویم ییتس تا چه میزان برای ایرلند معنا دارد. اجازه دهید برای گفتۀ خود دلایلی برشمارم.
به درستی  که ییتس بخشی از تولد ایرلند مدرن و مستقل است. او به دورانی پرآشوب می‌­زیست که انقلاب ۱۹۱۶ و سپس استقلال ایرلند را از بریتانیا ۱۹۲۲ به دنبال داشت. سهم منحصر به فرد ییتس توصیف آگاهی ملی و نوظهور ایرلند بود. جنبشی ملی که ریشه­‌های خود را در ایرلند کهن و تا حدی عرفانی می­‌جست. ما بازتاب این مضامین را کاملاً در آثار ییتس می­‌یابیم. به همین دلیل است که ییتس، بیش از هر شاعر دیگری، می­‌تواند مدعی باشد که شاعر ملی ماست.
اعطای جایزه­‌ی ادبی نوبل به ییتس در ۱۹۲۳، که بلافاصله پس از استقلال ایرلند رخ داد، بر ما مسجل ساخت که ایرلند چیزی برای گفتن به جهان دارد. این جایزه اعتماد به نفس فرهنگی ما را اعتبار بخشید. در واقع ییتس جزئی از سهم غنی ما در ادبیات انگلیسی زبان است. او در این مسند شانه به شانۀ غولانی چون جیمز جویس و ساموئل بکت می‌­ایستد و نیز در کنار سیماس هی­نی که هنوز در میان ماست.
انگلیسی زبان آنانی بود که بر سرزمین ما ظفر یافتند. ما این زبان را از آن خود کردیم؛ به یک معنا آن را مستعمرۀ خویش ساختیم. سپس آن را با گویشی خاص خود به جهان بازگرداندیم.

علی دهباشی، الیور  گروگن  و فرزانه قوجلو، عکس از مجتبی سالک
از سهم ییتس و معاصران او  به عنوان ادیبات آنگلو ـ ایرلندی یاد می­‌کنند. برای اصطلاح آنگلو ـ ایرلندی، یا آنطور که شما دوست دارید، انگلیسی ـ ایرلندی دو معنا وجود دارد. معنای نخست تاریخی و اجتماعی است: ییتس و بسیاری از همکاران نویسنده‌­اش به طبقه­‌ای اجتماعی تعلق داشتند که ریشه­­­‌اش به انگلیسیان ساکن ایرلند برمی­‌گشت، اما در عین حال در ارتباط تنگاتنگ با تجدید حیات ملی د
ر آغاز قرن بیستم بودند. دومین معنای ادبیات آنگلو ـ ایرلندی مفهومی گسترده‌­تر دارد. ادبیات ییتس و معاصرانش آمیزه‌­ای از فرهنگ‌­ها را به دوش می‌کشد ـ صدایی اساساً ایرلندی که به زبان انگلیسی ادا می‌­شود.

اما تأثیر ییتس جهان انگلیسی زبان را نیز تعالی بخشید. در حقیقت، اشعار ییتس را بیش از هر شاعر دیگری در جهان ترجمه کرده­‌اند. بی­راه نیست اگر بپنداریم بسیاری از شاعران ایرانی در قرن بیستم اشعار او را ، ترجمه شده یا به زبان اصلی، خوانده و در آنها پژواکی قابل تمایز یافته­ باشند. به تغزل جادویی در این ابیاتِ ییتس بیندیشد:
اگر تن­‌پوش برودری دوزی­‌شده­‌ی آسمان­‌ها از آن من بود،
آن تن­پوش تنیده از انوار زرین و سیمین،
آن جامۀ آبی­‌فام و ظلمانی شبانگاهان
به وقت شب­‌های روشن و نیمه‌روشن،
آن گاه همه را زیر پای تو می‌­گستردم.
و اکنون برای لحظه­‌های شعر شاعر گرانمایۀ ایران ، قیصر امین‌­پور را در نظر بگیریم که در آن از تأملات ییتس بسیار می­‌یابیم . به ویژه چند بیت از اشعار به یاد ماندنی او را که می­ گوید :
صد کهکشان ستاره و هفت آسمان حریر
آورده‌­ام که فرش کنم زیر پای تو
این ابیات برای من یادآور خود ییتس است. و اگر ییتس آنها را می­‌شنید بی­‌گمان خوشحال می­‌شد.
ییتس مخصوصاً شاعری بود که بسیار از او نقل قول می­‌کنند. منظورم آن است که بسیاری از ابیات و عبارت­‌های او به استفادۀ روزمره در زبان انگلیسی تبدیل شده است. مثالی بیاوریم، کلمات او را برای عناوین رمان­‌ها به امانت می­‌گیرند. برای من فقط کافی است که به نویسندۀ بزرگ نیجریه­‌ای چینووا آچبه فکر کنم که نخستین رمانش عنوان « همه چیز فرو می­‌پاشد» را بر خود دارد که بیتی است از آن ییتس در شعر او موسوم به « میلادی دیگر».
ما در ایرلند به خود مباهات می­‌کنیم که بتوانیم در گفت­‌وگوهای روزانه­‌مان کلماتی از ییتس نقل کنیم. به هر جهت، من می­‌دانم که بیشتر ایرانیان نیز دائماً به تفصیل و به آسانی از آثار حافظ و فردوسی و دیگر شاعران بزرگ کلاسیک فارسی نقل قول می­‌کنند.
این نکته سبب می­‌شود که لحظه­‌ای ییتس را در بافت سه هزار سالۀ فرهنگ مکتوب فارسی در نظر آورم. اکنون من بی هیج مدرکی می­‌دانم که او از شاعران بزرگ فارسی زبان بهره گرفته است و نمی­‌خواهم پیوندی مستقیم را بین آنها نشان بدهم . طبعاً ییتس همچون بسیاری از معاصرانش، با رباعیات عمر خیام به واسطۀ ترجمه­‌های ادوارد فیتزجرالد ایرلندی آشنا بوده است.
و مسلماً مقایسۀ شاعرانی که قریب هزار سال از هم فاصله داشته­‌اند کاری متهورانه و پرمخاطره است. در واقع، شاید استادان ادبیات به دانشجویان خود اجازه ندهند که در چنین مسیر نسجیده‌­ای قدم بگذارند. اما به من اجازه دهید تا در این مورد از مصونیت سیاسی خود استفاده کنم.
من بر سر شوق آمده­‌ام که دربارۀ فردوسی شاعر بزرگ شما بیندیشم که همین اواخر نمایشگاهی برای او در دوبلین افتتاح شد. این نمایشگاه برای گرامیداشت یک‌هزارمین سال اتمام شاهنامه بر پا شده بود. نمایشگاه شامل ۱۵۰ نقاشی می‌شد از پنج قرن پی در پی در ایران و صحنه­‌های گوناگونی از این حماسه را به نمایش می­‌گذاشت.
اندیشه‌­ای درخور توجه است که چگونه فردوسی و ییتس افسانه­‌های کهن سرزمین‌شان را کسوت نو بخشیدند و به این طریق در احیای آگاهی ملی سهیم شدند. ییتس نیز،همچون شاعر بزرگ حماسی شما، قصه­‌های قهرمانان کهن ایرلند را حیات دوباره بخشید و این قصه­‌ها بخشی از هویت ملی جدید ما شدند.
یک بخش مهم از آثار ییتس بازسازی قصۀ کوهولین و فِردیا، افسانۀ کهن ایرلند بود که در این افسانه دو دوست قدیمی تا سر حد مرگ با یک­دیگر می­‌جنگند. خوانندۀ ایرلندی فردوسی همواره مسحور یافتن مضمونی مشابه در شاعر فارسی زبان است که این بار از دل تاریخ ایران قدیم سربرآورده است. این داستان به قوت تمام نبرد بین رستم و اسفندیار را در خاطر زنده می­‌کند.
اما، اساساً بر پایۀ ارزش­‌های هنری و ادبی جهان است که ما می­‌توانیم ییتس را با شاعران بزرگ ایران پیوند دهیم. ما به یاد می­ آوریم که حافظ از « آمیختن جان و ذهن » با یکدیگر سخن می­‌گوید و این همانی است که دقیقاً در جوهرۀ ییتس به چشم می­‌خورد. هر دو شاعر از منظری خاص شاعران غنایی بودند؛ اما اشعار غنایی هر دوی آنان راهی بود برای رسیدن به عالم لاهوت. هر دوی آنان به دقت در مفاهیم انسانی نظر می­‌کردند و برای یافتن حقیقتی بزرگ­تر می­‌کوشیدند. ییتس به سهم خود از رقص و آواز چون استعاره­ای بهره می­‌جست تا اشتیاق روح را برای یافتن ابدیتِ همه چیز بنمایاند. و اگر من درست فهمیده باشم، حافظ نیز مفاهیم شراب و عشق را برای توصیف جهان معنوی و ابدی به کار می­‌گرفت.
خانم­‌ها و آقایان،
و اکنون
، بهتر است به تفکرات ناشیانۀ خود پایان دهم. امیدوارم اندیشه­‌هایی را کنار هم گذاشته باشم که بتواند شاعر ملی ما را به مخاطب ایرانی بشناساند. اکنون من میدان را برای دیگرانی خالی می­‌کنم که با صلاحیت بیشتری از این شاعر سخن خواهند گفت. »

نگاهی به زندگی­نامۀ ویلیام باتلر ییتس عنوان سخنرانی علی دهباشی بود و چنین گفت :
« هفتاد و یکمین نشست از سلسله شب­های بخارا به شب ویلیام باتلر ییتس، شاعر ایرلندی اختصاص یافته است. مجلۀ بخارا پیش از این در زمینۀ معرفی چهره­‌های شاعران جهان اقدام به برگزاری شب­هایی برای « رابین رانات تاگور»، « اوسیپ ماندلشتام»، « شب شعر یونان» ، « محمود درویش» ، « ژاک پره­ور»، « آنا آخماتووا»، « نونو ژودیس» و «راینرماریا ریلکه» کرده است.
همانطور که می­‌دانید ویلیام باتلر ییتس ، شاعر و نمایشنامه­‌نویس ایرلندی و یکی از پیشگامان ادبیات قرن یبستم به سال ۱۸۶۵ در ساندی مانتِ دوبلین به دنیا آمد. پیشینۀ ییتس از جانب پدری به تاجران کتان برمی­‌گشت و از جانب مادری به یکی از خانواده­‌های آنگلو ـ ایرلندی ثروتمند در استان اسلیگو می­‌رسید. جان ییتس ، پدر ویلیام در آغاز حقوق می­‌خواند اما حقوق را رها کرد و به تحصیل در مدرسۀ هنر روی آورد و طولی نکشید که خانواده پس از تولد ویلیام به اسلیگو نقل مکان کرد تا در کنار خانوادۀ بزرگ مادر به سر برند و این منطقه بِستر فکری و معنوی شاعر جوان به هنگام کودکی شد. خانوادۀ ویلیام باتلر بسیار هنرمند بود، برادرش جک نقاشی فوق­‌العاده درخور توجه بود  و خواهرانش ، الیزابت و سوزان مری به هنرهای دستی روی آوردند.
خانواده ییتس در ۱۸۶۷ عازم انگلستان شد. بچه­‌ها در ابتدا در خانه به تحصیل مشغول شدند.  ویلیام به هنگام کودکی از داستان­‌ها و قصه­‌های پریان ایرلندی که مادرش برای آنها نقل می­‌کرد بسیار بهره گرفت. پدر نیز به آنها شیمی و جغرافی می­‌آموخت و ویلیام را با خود به کشف تاریخ طبیعی در روستاهای اطراف می­‌برد. در ۲۶ ژانویه ۱۸۷۷ شاعر جوان وارد مدرسۀ ابتدایی گادولفین شد و چهار سال در آنجا ماند. ویلیام در مدرسه شاگرد برجسته­‌ای نبود و نمره­‌های متوسط می­‌گرفت و شاید زبان لاتین را بهتر از بقیۀ دروس می­‌آموخت و مجذوب زیست­ شناسی و جانورشناسی شده بود. ویلیام به دلایل مالی در اواخر ۱۸۸۰ به دوبلین برگشت و نخست در مرکز شهر زندگی می­‌کرد و سپس ساکن حومۀ دوبلین شد. در اکتبر ۱۸۸۱، ییتس تحصیلات خود را در دبیرستانی در دوبلین ادامه داد. آتلیۀ پدرش در همان نزدیکی بود و ویلیام مدت زیادی را در آنجا می­‌گذراند و با بسیاری از نقاشان و نویسندگان در همانجا آشنا شد. در همین دوران بود که او سرودن شعر را آغاز کرد و در ۱۸۸۵ نخستین اشعار ییس و نیز مقاله‌ه­ای تحت عنوان « شعر آقای سیموئل فرگوسن» در نشریۀ دانشگاه دوبلین منتشر شد. ویلیام بین سال­‌های ۱۸۸۶-۱۸۸۴ به مدرسۀ هنر متروپولیتن رفت ـ که اکنون به کالج ملی طرح و نقاشی تغییر نام داده است. نخستین آثار شناخته شدۀ ییتس به زمان هفده سالگی او به نگارش درآمده است.

خانوادۀ ییتس در ۱۸۸۷ به لندن برگشت. در ۱۸۹ ییتس با گروهی از شاعران لندنی باشگاه « شاعرکان» را بنیان گذاشت که همین جمع بعدها با نام « نسل تراژیک» شناخته شد و در ۱۸۹۲ و ۱۸۹۴ دو جُنگ منتشر کرد.
ییتس در تمام طول زندگی خود به عرفان، علوم خفیه، احضار ارواح و ستاره­ شناسی شدیداً علاقمند بود و عضو یکی از مؤسسات پژوهشی علوم مابعدالطبیعه با نام « باشگاه اشباح » شده بود.
نخستین شعر شاخص او « جزیرۀ تندیس­‌ها» نام داشت که نظر ادموند اسپنسر را به خود جلب کرد که در همان نشریۀ دانشگاه به چاپ رسید. اما در ۱۸۸۶  اولین کتابش با عنوان « موسادا: شعری نمایشی » را منتشر کرد و پس از آن در ۱۸۸۹ « پَرسه­‌های اویسین و دیگر اشعار را» به چاپ رساند که بر پایۀ داستان­‌های اساطیری ایرلند سروده شده بود . ییتس دو سال را صرف تکمیل این شعر کرد و یکی از معدود سروده­‌های او در این دوران است که بعدها در بلوغ فکری­‌اش آن را مردود ندانست. ییتس هرگز دیگر شعری طویل نسرود .
در ۱۸۸۹ بود که ییتس با « ماد گان» دیدار کرد، دختری ۲۳ ساله ، وارث تروتی هنگفت و  ملی­‌گرایی دو آتشه. گان هجده ماه از ییتس کوچک­تر بود . او که شعر « پرسه­‌های اویسین » را می­‌ستود  به دنبال آشنایی با شاعر
بود. به وقت دیدار هر دو بر هم تأثیر نهادند. ییتس در ۱۸۹۱ از گان خواستگاری کرد اما خواستگاری‌­اش رد شد و بعدها گفت که « مشکلات زندگی‌­اش از همانجا آغاز شد» ییتس سه بار دیگر ، در ۱۸۹۹، ۱۹۰۰ و ۱۹۰۱ از گان تقاضای ازدواج کرد که تقاضایش هر سه بار رد شد. و سرانجام گان در ۱۹۰۳، با  سرگرد جان مک­‌برایدِ ملی­ گرا وصلت کرد و ییتس را هراسان باقی گذاشت.

اما دوستی آن دو با یکدیگر ادامه یافت و  هر چند در  ۱۹۰۸ یک­دیگر را در پاریس دیدند و پس از آن نامه­‌هایی نیز رد و بدل کردند و گرچه گان همچنان اشعار ییتس را می­‌ستود، اما از هم فاصله گرفتند.
در ۱۸۹۶ در پی معرفی ییتس به لیدی گرگوری توسط دوست مشترک‌شان ادموند مارتین، ییتس به ملی­‌گرایی روی آورد و او را متقاعد کردند که بر نمایشنامه­ نویسی تمرکز داشته باشد. گرچه ییتس تحت تأثیر سمبولیست‌­های فرانسه قرار داشت بر محتوای ایرلندی نمایشنامه­‌هایش تکیه کرد . ییتس به همراه ادموند مارتین و لیدی گرگوری ویکی دیگر از بنیان­گذاران تئاتر ملی ایرلند بود که بعدها به تأسیس تئاتر اَبی انجامید.
ییتس در ۱۹۱۶ و به هنگامی که ۵۱ ساله بود تصمیم به ازدواج گرفت و سرانجام از جورجی هاید لیس ۲۴ ساله خواستگاری کرد که در یکی از محافل احضار ارواح دیده بود. و دختر با وجود هشدار اطرافیان و به رغم تفاوت سن زیاد این خواستگاری را پذیرفت و آن دو در ۲۰ اکتبر همان سال ازدواج کردند. اما ازدواج‌شان با وجود همۀ مشکلات موفقیت­ آمیز از آب درآمد. حاصل زندگی آنان دو فرزند بود، آن و میکائیل .
و در دسامبر ۱۹۲۳، ویلیام باتلر ییتس به عنوان نخستین چهرۀ ادبی ایرلند جایزۀ ادبی نوبل را از آن خود ساخت و چون درست پس از استقلال ایرلند بود، ییتس کوشید تا بیشترین بهره را از آن ببرد و گفت « من معتقدم که این افتخار بیشتر از آنکه به خود من اعطا شده باشد، به من در مقام نمایندۀ ادبیات ایرلند تعلق گرفته است، این جایزه بخشی از خوش­آمدگویی اروپاییان است به دولتی آزاد. »
تا ۱۹۲۵، ییتس تندرست بود و بیشتر اشعار خود را تکمیل کرده بود. در ۱۹۲۲ او را به عنوان یکی از نمایندگان سنای ایرلند برگزیدند و در ۱۹۲۵ یک بار دیگر در همین مقام ابقا شد. اما دیدگاه­‌های اجتماعی ییتس نسبت به زمانۀ خود بسیار پیشرو بود و سلسله گفتارهای او در خصوص ازدواج و طلاق خشم کلیسای کاتولیک را علیه او برانگیخت و به مباحثاتی دنباله­ دار بین آنها بدل شد. و زمانی که سناتور بود به همکارانش چنین هشدار داد :« اگر شما این سرزمین، ایرلند جنوبی، را به سوی دولتی با اندیشه­ های کاتولیک سوق دهید هرگز شمال را با خود یکی نخواهید کرد» و به پروتستان­های هم کیش خود می­‌گفت :« ما ملتی کوچک نیستیم.»
ییتس در اواخر عمر و با توجه به تنش­های فراوان در جامعۀ ایرلندی به اشرافیت روی آورد و پس از جنگ جهانی اول نسبت به دولت دموکراتیک دچار شک شد و همراه با ازرا پوند به بنیتو موسولینی، رهبر فاشیست ایتالیا، توجه نشان داد که پس از مدتی این باور او نیز به یأس گرایید.
سرانجام ویلیام باتلر ییتس در ۲۸ ژانویه ۱۹۳۹ در هتلی در منتونِ فرانسه دیده از جهان فروبست و در همان فرانسه به خاک سپرده شد. ییتس وصیت کرده بود که پس از مرگ بلافاصله و بدون هیچ هیاهویی در فرانسه به خاک سپرده شود و پس از آنکه روزنامه­ نگاران از تب و تاب افتادند کالبد او را به ایرلند و به اسلیگو برگردانند.  و در سپتامبر ۱۹۴۸ پیکر این شاعر در اسلیگو آرام گرفت. »
پس از آن نوبت به شیرین بزرگمهر رسید که از دنیای نمایشنامه­‌نویسی ییتس حکایت کرد:

در بحث از ییتس به عنوان نمایشنامه­‌نویس، باید قبل از هر چیز به تاسیس «تئاتر ابی» اشاره کرد که تا چه حد داشتن فضای مناسب برای اجرا مشوق او برای نوشتن نمایشنامه‌هایش بود. ملاقات او با لیدی آگوستا گریگوری زنی خوش ذوق و توانا که درِ خانه‌اش بروی هنرمندان و نویسندگان باز بود، ییتس را تشویق و به او کمک کرد تا  تئاتر ادبی ایرلندی بنیاد نهاده شود. جورج مور و ادوارد مارتین که بانی این ملاقات بودند به عنوان کارگردانان انجمن تئاتر ادبی به ییتس پیوستند و نخستین اجرای آن « کنتس کاتلین» اثر ییتس در سال ۱۸۹۹ بود که مجادلات بسیاری را به همراه داشت. در سال ۱۹۰۲ « ماد گان» در نقش اول «کاتلین نی هولی هان» ظاهر شد که آن را یک پیروزی دراماتیک بر شمردند.
همکاری با «فرانک فی» و ویلیام فی بازیگر و تهیه کننده، به تاسیس «تئاتر ملی ایرلندی» انجامید که ییتس و لیدی گریگوری، به عنوان کارگردانان مشترک در آن فعالیت می‌کردند. « آنی هارنیمان زن ثر

درباره Habib

متولد سال ۱۳۳۰ رشت استان گیلان- کسب لیسانس از دانشگاه ملی ایران- کوچ به ینگه دنیا سال ۱۳۶۵ و اقامت در کالیفرنیا-چاپ اولین کتاب شعر بنام (الف مثل باران) در سال ۱۳۸۴ در ایران توسط انتشارات شاعر امروز.
این نوشته در گزارش ارسال و برچسب شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

نظرتان را ابراز کنید