اشرف السادات مرتضایی با نام هنری مَرضیه (۱۳۰۴–۱۳۸۹)
زندگینامه
مرضیه در سال ۱۳۰۴ در تهران بدنیا آمد و در ۲۱ مهرماه سال ۱۳۸۹، در ۸۵ سالگی در اثر بیماری سرطان در پاریس درگذشت. پدر و مادرش از یک خانواده هنردوست بودند و هنرمندانی از قبیل مجسمهساز، نقاش و مینیاتوریست و موسیقیدان در فامیلش زیاد بودند. اما مادرش بود که بطور خاص او را تشویق به خواندن کرد و در همه دوران زندگیاش از او پشتیبانی میکرد.
وی در مصاحبهای درباره خود گفتهبود:
«درزمانی که خانوادههای ایرانی به ندرت فرزندان دخترشان را برای تحصیل علم میفرستادند پدر من با وجود که یک فرد روحانی بود مرا تشویق به آموزش تحصیلات مرسوم زمان نمود. وقتی که من آغاز به خواندن کردم خواننده شدن برای زنان خیلی غیر عادی بود و درعین حال یک خواننده در آن زمان باید هم دانش مدرسهای میداشت و هم دانش کلاسیک موسیقی و هم چنین یک صدای خوب. در ضمن استادان موسیقی زیادی باید صدای او را تأئید میکردند و همچنین تئوری موسیقی را باید بخوبی میدانست. من سالهای زیادی را به آموختن در زیر نظر استادان بزرگ موسیقی ایرانی گذراندم پیش از اینکه شروع به خواندن کنم.»ن
مرضیه در سال ۱۹۴۲ (۱۳۲۲ خورشیدی) به جهان هنر موسیقی وارد شد. نخستین بار در یک تأتر که نمایشنامه شیرین و فرهاد را اجرا میکرد (تئاتر باربد) در نقش شیرین بازی کرد.
این نمایش ۳۷ شب روی صحنه بود که برای او یک موققیت بزرگ و سریع به بار آورد و با استقبال زیاد مردم مواجه شد.
مرضیه به سرعت نظر استادان موسیقی را به خود جلب کرد و نخستین زنی بود که توانست در برنامه گلها آواز بخواند.
مرضیه در حدود ۱۰۰۰ آواز در دوران شکوفایی هنریش خواند که در ارتقای موسیقی ایرانی بسیار اثرگذار بود.
مرضیه بعد از خروج از ایران به جریان مجاهدین خلق ایران پیوست که موجب خشم و شادی بسیاری از مخالفین و طرفداران مجاهدین در داخل و خارج از کشور گردید.
سالهای پایانی عمر مرضیه درپاریس گذشت. وی در فروردین ۱۳۸۹ دخترش هنگامه امینی را که مبتلا به بیماری سرطان بود از دست داد و سرانجام خود نیز در ظهر روز چهارشنبه ۲۱ مهرماه ۱۳۸۹، در سن ۸۶ سالگی بر اثر بیماری سرطان در بیمارستان آمریکاییها در شهر پاریس درگذشت.