سه شعر کوتاه از ا کبر اکسیر

اعتراف

ـ الو!
من اچبر اچسیر هستم فرزند مرحوم نغی اچسیر
اهل آستارا، ۵۲ ساله، با لهجه‌ی غلیظ تورکی
سوگند می‌خورم زمین ثابت است، خورشید متحرک
و اقرار می‌کنم سردبیر راست می‌گوید من شاعر نیستم گاوم
و قبول می‌کنم فرانو شعر نیست لطیفه و متلک روشنفکرانه است
ـ بیب بیب بیب بیب…..
آی… گالیلئو گالیله کجایی؟
جیوردانو برونو رو کشتن!
پ.ن.: مجموعه شعر زنبورهای عسل دیابت گرفته‌اند که معرف حضور هست؟
پ.ن.: سلام!

  

هدایت

بفرمائید بنشینید صندلی عزیز
لطفا ورق بزنید بخوانید
                              کتاب محترم !
صادق باشید تا بگویم
تنها این عینک
                   این عصا
بوف کور را هدایت نکرده است !
خواهش
شير مادر، بوی ادكلن می‌داد
دست پدر، بوی عرق
(گفتم بچه‌ام نمی‌فهمم)
نان، بوی نفت می‌داد
زندگی، بوی گند
(گفتم جوانم نمی‌فهمم)
حالا كه بازنشسته‌ شده‌ام
هر چيز، بوی هر چيز می‌دهد، بدهد
فقط پارك، بوی گورستان
و شانه تخم مرغ، بوی كتاب ندهد

درباره Habib

متولد سال ۱۳۳۰ رشت استان گیلان- کسب لیسانس از دانشگاه ملی ایران- کوچ به ینگه دنیا سال ۱۳۶۵ و اقامت در کالیفرنیا-چاپ اولین کتاب شعر بنام (الف مثل باران) در سال ۱۳۸۴ در ایران توسط انتشارات شاعر امروز.
این نوشته در شعر فرانو ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

نظرتان را ابراز کنید