به یاد ندا ، در آستانهی سالگرد عروج او
گفت ای ناصح خمش کن چند پند ؟
پند کم ده زان که بس سخت است بند
آزمودم مرگ من در زندگیست
چون رهم زین زندگی پایندگیست (مثنوی مولوی)
شیخ شهابالدین یحیی سهروردی حکیم بزرگ فلسفهی اشراق ” چون خلاف رأی قدما از حکمت ایرانی و اصطلاحات دین زردشتی استفاده کرده بود متعصبان او را به الحاد متهم کردند و علمای حلب خون او را مباح شمردند و صلاحالدین ایوبی
فرمان داد وی را در سی و هشت سالگی در محبس خفه کردند ” (۱)
این صلاحالدین ایوبی که همان قهرمان جنگهای صلیبی و به
روایتی اهل تکریت یعنی همان شهر صدام بوده است کسیست
که در ضمن بساط اسماعیلیان باطنی ( از نوع ناصر خسرو ) را
در مصر بر چید و خطبه به نام خلیفهی بغداد خواند ، شهری که
حتی نامش فارسی ست ( بغ + داد ) .
اما این شیخ اشراق کسیست که چندی بعد مردی استثنایی چون شمس تبریزی در بارهاش چنین گفته است : ” شهاب را آشکارا کافر میکنند آن سگان ، گفتم حاشا ، چگونه کافر باشد ؟ چون نورانی است ؟ ” (۲) و سخن او چیزی نبود مگر بیان این مطلب که نخستین فیلسوفان یونان ، افلاطون ، پادشاهان فرزانهی اساطیری ایران و حکمای باستانی سرزمین فارس همگی مفسران معنویت مشترکی بودهاند که در اسلام تجلی یافته و بدین گونه در فلسفهی خود حکمت خسروانی را جایگاهی بلند بخشید .
شیخ اشراق سوای کتاب های فلسفی – چون کتاب بزرگ حكمت الاشراق – چندین رسالهی تمثیلی با زبان رمزی دارد که بی تردید از شاهکارهای ادبیات فارسی به حساب میآیند ، رسالههایی با نامهای زیبای “عقل سرخ” ، “صفیر سیمرغ ” ، ” آواز پر جبرئیل ” و رسالهی ” لغت موران ” که حکایت زیر از آن در این جا بازخوانی میشود .
شیخ اشراق مینویسد :
” وقتی خفاشی چند را با حربا ( = آفتاب پرست ) خصومت افتاد و مشاجرت از حد به در رفت . خفافیش اتفاق کردند که چون غروب آفتاب فرا رسد همگی قصد حربا کنند و او را اسیر گردانند و به مراد دل سیاست کنند . چون غروب آفتاب فرا رسید به در آمدند و حربا ی مسکین را در کاشانهی نکبت خود کشیدند و آن شب محبوس بداشتند . آنگاه مشورت کردند که بهترین طریق عذاب حربا چیست ؟ همگی بر قتل او اتفاق کردند و سپس مشاورت کردند در کیفیت قتل او و دل آنها
بر آن قرار گرفت که هیچ مرگی بدتر از مجاورت آفتاب نیست ، چون قیاس بر حال خود کرده بودند که عذابی سختتر از مشاهدت خورشید ندانستندی ، و البته مسکین حربا را آرزویی جز این نبود . چون آفتاب بر آمد او را از خانهی نحوست خود به در انداختند تا به اشعهی خورشید بمیرد و آن تعذيب همانا احیای او بود و اگر خفافیش بدانستندی که آن از نقصان ذات خود آنها بود از غصه بمردندی .” (۳)
آن چه در این حکایت قابل توجه است شباهت مضمون تمثیل با سرنوشت خود شیخ اشراق و انگیزهی او در نوشتن آن که شرح شعر قربانی بزرگ تعصب دینی یعنی حسین منصور حلاج بوده است ؛ کسی که شیخ اشراق او را یکی از خطوط ربط حکمت ایران باستان و مکتب اسلام میدانسته است و به فرمان خلیفهی بغداد دست و پایش ببریدند و جسدش را بسوختند و خاکسترش را به آب دجله سپردند .
برای شیخ اشراق که از نام رسالههایش ” هیاکل النور ” و ” پرتو نامه ” نیز اندیشهی وابسته به نورش پیداست البته انتخاب خفاش و آفتاب پرست به
عنوان تمثیلهای ظلمت و روشنایی فهمیدنی ست . چنان که سنایی گفته است :
نور خورشید در جهان فاش است
آفت از عیب چشم خفاش است
یک طرف تمثیل موجودی کریه است با پوزهای باریک و دو گوش برجسته و دندانهای تیز ، مثل آدمیان میخندد و چون چارپایان ادرار میکند و در بعضی فرهنگها او را سمبل مرگ و بیماری میدانند . دو بال او مثل عبا به دو دست و پهلوی او چسبیدهاند و به گفتهی کتاب صبح الأعشى ( به نقل از دهخدا ) دین اسلام کشتن آن را نهی کرده است . موجودی که خون میخورد و از حشراتی که منابع خون هستند تغذیه میکند . کاری که آدم را به یاد این بیت صائب تبریزی میاندازد :
پشه با شب زنده داری خون مردم میخورد
زینهار از زاهد شب زنده دار اندیشه کن
در سوی دیگر تمثیل از تصویر آفتاب پرست چه چیز برای گفتن داریم جز تنها لذت از ذکر نام دلنشین او ؟
دو درویش در مسجدی خفته بود
پریشان دل و خاطر آشفته بود
شب سردشان دیده نابرده خواب
چو “حربا” تحمل کنان آفتاب
یکی زان دو میگفت با دیگری
که هم روز محشر بود داوری
گر این حکم رانان گردن فراز
که در لهو و عیشند و با کام و ناز
در آیند با عاجزان در بهشت
من از گورسر برنگیرم ز خشت
همه عمر از ایشان چه دیدی خوشی
که در آخرت نیز زحمت کشی ؟
(بوستان سعدی / غلامحسین یوسفی / ص ۱۲۷ )
خرداد ۱۳۸۹
——————————————————–
(۱) — فرهنگ معین / اعلام
(۲) — مقالات شمس / محمد علی موحد / ص ۲۷۵
(۳) — لغت موران / به تصحیح نصرالله پورجوادی /
مؤسسه ی پژوهشی حکمت و فلسفه ی ایران /
صفحات ۵۰ ، ۵۱ ، ۵۲ ( با تغییراتی در کلمات و عبارت )
- [wikiwordpress]
جستجو
دفتر هنر وبژهی «نشریات فکاهی ایران» را میتوانید با فشار روی نشانیی زیر بخوانید و داشته باشید:
daftar-honar.com
__لل_____________________ _..._________________ ..................................................................................... دفتر هنر شمارههای گذشته را میتوانید از طریق رسانه ابتیاع کنید. ntjv ikv _..._________________ .. ***************دوستان گرامی
از شما که علاقهمندید با درج کارهای ادبی و هنریتان و نیز اخبار و اطلاعات تازه در رسانه شرکت کنید آنها را با فرمتword به نشانیی
habib@rasaaneh.com برایمان ارسال کنید تا در صورت امکان در اینجا منتشر کنیم.
____________________________
....
...... .....
.. «الف مثل باران» را از رسانه بخواهید. .............. .. ..دو گفتار کتاب جدید محسن صبا چاپ انتشاراتیی آوانوشت منتشر شد. ......_______________________________________________ ______________________________________________کتابهای رسیده
.با تشکر از دوستانی که کتابهای خود را برای رسانه ارسال داشتهاند.
این کتاب را میتوانید در نشانیی زیر بخوانید.
http://asre-nou.net/php/view.
php?objnr=31357 پیوندها
دستهها
- دیدار 485
-