از سی سال گذشته تا کنون هراز گاهی، گروهی از موسیقیدانهای ایرانی برنامهای برای یاران دور از وطن به ارمغان میآورند و موجب میشوند کسانی که به ایران و موسیقی دلنواز آن مهر میورزند، دمی به شنیدن قطعاتی از موسیقی ایرانی بنشینند و حظّّی ببرند که فقط از شنیدن قطعات خوب موسیقی میسّرست.
آن دسته نیز که عمری را بر سر شناختن موسیقی ایران سپری کرده و بعضاً به نواختن و آموختن آن همّت ورزیدهاند، نیک میدانند که رفته رفته کیفیت پارهای از این برنامهها از هر نظر بهتر شده و آنچه در این برنامه نیز اجرا شد، یکی از آراستهترین و بزرگترین کنسرتهای موسیقیِ ایرانی، و جزو ممتازترین اجراهایی بود که از سی سال پیش در خارج کشور ارائه گشته است. هم از نظر محتوا، هم از نظر اجرا، هم از نظر خوش نوازی و خبرگی همۀ نوازندگان در کارشان. پس و براستی، این نوشته در جهت ادای احترام و قدردانی از زحمات همۀ هنرمندان این کنسرت و باقی کسانیست که از مدتها قبل این برنامه را تهیه دیدند و اجرای بسیار با شکوه و بی خدشۀ آنرا فراهم آوردند.
صرفنظر از مقام استثنایی استاد شجریان در موسیقیی ایرانی، برای اینکه چنین قدردانیای حمل بر تعارفات مرسوم و گاه گمراه کننده نگردد، پیش از پرداختن به ریزهکاریهایِ این برنامه، به نکات برجستۀ آن مختصراً اشاره میشود.
– مشارکت خانمها. این مسألۀ نمادین نیازی به توضیح بیشتر ندارد. مردان تحصیلکرده و آگاه هر جامعهای به حقوق برابر زنان احترام میگذارند و باور دارند که صرفنظر از ارزش الهیِ مادران و غریضۀ طبیعیشان در رشد و تربیت جوانان آینده، نیمی از کلّ تواناییهای جامعه در اختیار زنان جامعه است. در موسیقیی ایرانی نیز زنانی همچون قمرالملوک وزیری سهم ارزندهای داشتهاند و هنرمندان خوبی از میانشان برخاسته است. پس دیدن سه دختر خانم نوازندۀ سازهای ایرانی و از جمله نشستن مژگان سمت راست پدر، یعنی استاد ارجمند شجریان، جلوه و ابهت و معنوّیتی خاص به صحنه بخشیده بود. او که سه تار مینواخت، پارهای از اشعاری را که پدر میخواند، نیز در پی او تکرار میکرد.
– معرفی چند ساز تازه که جملگی به ابتکار و ذوق استاد شجریان ساخته شده است و از آنها بیشتر یاد خواهد شد.
– آراستگی و در عین حال سادگیی صحنه با لباسهای شاد و رنگارنگ نوازندگان. دو قالیچه و دو گدان گل پشت سر و نیم دایرۀ پانزده نفری نوازندگان. اساتید شجریان و مجید درخشانی که سازندۀ آهنگها و سرپرست گروه بود، در وسط نیم دایره نشسته بودند. و این ها لذتی بود که چشم میبرد.
– استقبال مردم از این کنسرت. هر چند گنجایش دقیق تالار بزرگ موسیقی دانشگاه جُرج مِیسون مشخّص نیست، ولی قدر مسلم اینکه یک صندلی خالی دیده نمی شد و برای شرکت در آن، بسیاری از راههای نسبتاً دور آمده بودند. نکتۀ مهم دیگر آنکه شاید حدود نیمی از جمعیت را ایرانیانی با میانگین سنّ سی سالگی و مجموعاً کسانی تشکیل میداد که جزو افراد تحصیلکرده و صاحب درجات عالیِ تخصصیاند. یعنی اینکه این گونه موسیقی از سویِ لایۀ آگاه و فرهیختۀ جامعۀ ایرانی ساکن خارج از کشور، تأیید و استقبال فراوان شده است. و این باز دلیلی دیگر بر برتری و شکوه موسیقی سنتی ایران است که آنان را که اهل ژرفئگری و تأمل و تعمق و دارای حسّ زیبایی شناسیاند بسوی خود فرا میخواند.
– گزینش نام استاد جلیل شهناز برای این گروه. استاد جلیل شهناز به اعتقاد همۀ کسانی که تنها از موسیقی لذت میبرند و کاری به مسایل فنّی آن ندارند، نیز نامی آشنا در تارک موسیقی ایرانیست. شیوۀ نواختن او، آنهم تاری پر صلابت و پر شکوه، شیوهایست سراسر حال و سراسر ابتکار. او با عمری تجربه و ذوقی سرشار، نوازنده و مبتکر زیباترین ملودیهای ایرانی بوده است، با آگاهی ای ژرف به پیشینه و چند و چون موسیقی ایرانی، و شناختی دقیق از روحیه و انتظارات معنوی همۀ ایرانیان خوش ذوق. استاد شجریان با گزینش عنوان شهناز برای این گروه منتهای ادب و قدرشناسی و سپاسگزاری نسبت به استاد شهناز از جانب خویشتن و همۀ ایرانیان را ابراز داشته است.
– لذت شنیدن نیز فراهم آمد زیرا کشش بلندگوها و آمیزش درست نوای همۀ سازها با صدای ورزیده و دل انگیز استاد شجریان توسط یک صدابردار خبره، اجازه میداد همۀ ریزه کاریها شنیده شوند و آنگاه که همه با هم مینواختند، نوایی خوش و جذاّب و کوبنده در تالار طنین افکند. این طنین قوی و رسا که به صورت امواج در میآید، در اثر برخورد با بدن انسان و نوازش آن، حالت جذبه و کیفی خاّص فراهم میآورد که فقط در کنسرتهای بسیار خوب حسّ و شنیده میشوند.
اما مسألۀ مایۀ درونی و تکنیکیِ هر یک از قطعات اجرا شده و ذوق و دانش اساتید شجریان و درخشانی که این قطعات را ترتیب داده و منظّم کرده بودند، و حس احترام و لذتی که از شنیدن این قطعات حاصل میشد، داستانی کاملاً جداگانه است.
برای ارزیابی درست یک قطعۀ موسیقی میبایست ابعاد جداگانۀ آن را بررسی کرد که به سبب فشردگی این نوشته، فقط به پارهای از آنها اشاره میشود.
از نظر فرمهای موسیقی ایرانی باید یادآور شد که از اواسط دودمان قاجار که ضبط موسیقی و نوشتن نت موسیقی در ایران پای گرفت تا حوالی انقلاب، موسیقی ایرانی شامل چهارگونه قطعات ضربی میشد. پیش در آمد و رِنگ و ترانه و چهار مضراب.
ولی از چند سالی پیش از انقلاب، رفته رفته مسیری تازه در نگرش و ارائۀ موسیقی شنیده شد. در این راستا، سازهای مهجور ایرانی مانند کمانچه و دف و قیچک باز به کار گرفته شدند و ریتم های اصطلاحاً لَنگ و از یاد رفتۀ پنج چهارم و هفت چهارم و غیره نیز به میان آمدند.
در مقایسه با آثاری که امروزه ارائه میشوند، به خاطر سپردن ترانهها نیز رویهرفته آسانتر بود، زیرا ترانهها موجز بودند و ساختار آنها از نظمی خاص و در عین حال ساده پیروی میکرد: مقدمۀ ترانه، پیش فراز، فراز، پس فراز، فرود.
از دوران انقلاب به بعد، با جمع و ترکیب و دگرگونیِ آنچه که تا آن زمان در موسیقی ایرانی رایج بود، نوع دیگری از موسیقی نیز شکل گرفته است که رفته رفته زنگار و تأثیر موسیقی اروپایی در ترکیبهای ارکستری را از آن زدوده؛ شیوۀ بیان رایج موسیقی ایرانی را متحول ساخته ؛ نظری عمیقتر به میراث موسیقی ایرانی افکنده؛ در هر گوشه و شاخهای تأمل و تفحصی بیش از پیش نموده؛ رویهمرفته از اجراهای کندتر اجتناب ورزیده؛ به سازهای کوبهای و ریتمهای کوبنده و پر هیجان گرویده؛ و به جز تنبک و دف، به سازهای دیگری نیز روی آورده است که زیربنایِ بم قطعات موسیقی ایرانی را برجستهتر میکند. به دیگر سخن اشتیاق به نو آوری با کنکاش در، و تکیه بر موسیقی کهن ایران و امکانات بس سرشار آن. اما چون به تأثیر موسیقیِ اروپایی بر ارکستراسیونهای رسمی در موسیقی ایرانی اشاره شد، باید روشن باشد که به جهت لزوم جلوههای مختلف موسیقایی، تنظیم ارکستراسیونها به شیوۀ ارکسترهای اروپایی زیبایی ویژۀ خود را داراست و فقط اینکه اینک نوعی دیگر نیز از ارکستراسیون و سازبندی بر بنیادهای اصیلِ ایرانی جلوگر شده است که ضرورتی از پیروی از سلیقه و تفکر موسیقایی غربی نمیبیند و میکوشد آنچه را که لازمۀ ارائۀ یک ارکستراسیون کامل و بیخدشه است، از دلِ موسیقی ایرانی و پیشینۀ کهن آن به در آورد.
وه چه پر شکوه است که انقلاب و تأثیر دست آوردهای آن بر همۀ شئونات زندگانی ایرانیان، و دشواریهایی که بر سر راه موسیقی ایرانی قرار داده است، به روشنی نتیجۀ معکوس بخشیده و بر خلاف همۀ ممنوعیتها و تبلیغات، همۀ دست اندرکاران موسیقی از پیر و جوان را به راههایی پر از شور و عشق و امید سوق داده است. و البته از نظر نباید دور بماند که در سی سال گذشته که موسیقی ایرانی بارها آماج تیر هنرستیزان قرار گرفته است، جوانان پیشرفتهای خود را در زمینۀ موسیقی، مدیون شخصیتهایی محکم و استوار و منزّه مانند استاد محمد رضا شجریان، میباشند.
معرّف و پیشرو این موج نوین موسیقی در ایران، جوانان نوازندۀ این کنسرت و خیل همکارانشان در داخل ایرانند که بیشترینشان از مراکز علمی موسیقی فارغ التحصیل گشته، از محضر اساتید فنّ بهره برده و پیوسته در جستجوی محیطی مساعد برای گسترش اندیشه و ذوق موسیقی و تصنیف آهنگ های جدید و همنوازی میباشند و کوشا برای برقراری همدلی، و امیدوار به آیندۀ روشن ایران تا نوای دل انگیز موسیقی جادوئی آن از هر خانهای برخیزد و بر سراسر ایرانزمین طنین افکند.
از اینرو در اواسط تماشای این برنامه، با شنیدن و دیدن آنهمه کوبش دف و تنبک و زخمههای پر شور و صلابتِ سازها و صدای بسیار رسا و شفاف و همچنان قویِ استاد شجریان و نغمههایی که مرتباً در هم میتنیدند و رنگ عوض میکردند، به ذهنم رسید که برای پدیدههایی از این دست، چه در حوزۀ موسیقی ایرانی و چه در خارج از آن، میتوان عنوان ” تیغ در کوره” را برگزید. سبب آنست که فلزی با آلیاژی خاص که به شکل تیغۀ شمشیر یا به گفتۀ گذشتگان تیغ در می آید، بارها در کوره گداخته و روی سندان با پتک کوبیده میشود و در آب فرو میرود تا آنکه با تمهیداتی که جزو اسرار نخبگان کارست، سرانجام همان شود که پولاد آبدیدهاش میخوانند و گویند تیزیِ لبۀ آن به حدّی میرسد که با آن میتوان شیئی نازک همچون موی را به دو نیم کرد.
حال که سخن از تیغ در میان آمد، شاید خالی از لطف نباشد که این بیت زیبا از استاد سخن سعدی نیز افزوده شود که،
گر تیغ بر کشد که محبّان همی زنم اول کسی که لاف محبت زند، منم
باری، شباهت واکنش های دورنی آلیاژی که پس از تحمل آزمونی سخت به تیغ تیز پولاد آبدیده مبدل میشود، با وضع و حال مردمان ایران کنونی و از جمله هنرمندان آن و به ویژه هنرمندان رشتۀ موسیقی نیز در آن است که انگار سالیانیست خواه ناخواه همۀ آزاداندیشان و بشر دوستان و هنرمندان و هنردوستان ایران به درون کورهای فرو رفتهاند و به جهت آن به مرحلهای از تفکّر و بلوغ ذهنی رسیدهاند که جز گداختن در این کوره میّسر نمیبود و حال باید در انتظار بود تا آنکه پولاد آبدیده شود …
برنامههای موسیقی این کنسرت در دو بخش اجرا شد. بخش اول در دستگاه همایون زیر عنوان ” رندانِ مست ” که آهنگهای آن عمدتاً ساخته و پرداختۀ مجید درخشانی نوازندۀ تار بود، شامل هشت بخش.
در این بخش قطعات زیر اجرا شدند: قطعۀ ” دیدار”، ” زنگ شتر ” برگرفته از ردیف میرزا عبداللّه، ساز و آواز، تصنیف ” چشم یاری ” ساختۀ شجریان با تنظیم مجید درخشانی، ساز و آواز، و تصنیف ” رندانِ مست “
و در بخش دوم برنامه یک مرکب نوازی که از دستگاه ماهور شروع شد و از طریق گوشۀ دلکش ماهور، به دستگاه شور راه یافت شامل هفت بخش و از این قرار: قطعۀ ” انتظار ” ساختۀ درخشانی، ساز و آواز، تصنیف ” بیهمزبان ” از آثار شجریان با تنظیم درخشانی، ساز و آواز، ” چهار مضراب شور ” از ساختههای شجریان با تنظیم درخشانی، ساز و آواز و تصنیف ” سخن عشق ” باز از ساختههای شجریان با تنظیم درخشانی.
آنگاه که برنامه به انتها رسید، مردم آنقدر ایستادند و کف زدند و خروشیدند و دستههای گل نثار این هنرمندان کردند که هنرمندان بازگشتند و دو آهنگ اضافی نیز خواندند و نواختند. آخرین آنها ترانۀ ” مرغ سحر” بود که در اوج هلهله و هیجان مردِم برخاسته از جای اجرا شد. زیرا بیگمان ترانۀ ” مرغ سحر ” ساختۀ مرتضی خان نیداوُد با اشعار ملک الشعرای بهار، در کنار سرود ” ای ایران ” برای مردم ایران بُعدی میهنی و سیاسی یافته است.
متأسفانه در این محدوده، مجالی نیست تا ریزهکاریهای قطعاتی که اجرا شد، بیشتر شرح داده شوند.
سازها و نوازندگان آنها عبارت بودند از:
مجید درخشانی آهنگساز، تنظیم کننده، سرپرست گروه و نوازندۀ چپ دستِ تار. او در آغاز ساز دیگری نیز که احتمالاً ” کرشمه ” بود، نواخت. این ساز صدای رویهمرفته ریزی داشت و مانند سازهایی همچون بانجو و بالایکایِ روسی، با طنینی فلزی که از سازهای چوبی برنمیخیزد و دست کم اینکه برای گوشهای ایرانی، چندان مأنوس نبود.
رامین صفایی، نوازندۀ سنتور.
مژگان شجریان نوازندۀ سه تار.
محمد رضا ابراهیمی نوازندۀ بربط و کرشمه.
رادمان توکلی نوازندۀ تار.
سحر ابراهیم نوازندۀ قانون.
مهدی امینی نوازندۀ ساغر.
شاهو عندلیبی نوازندۀ نی.
حامد افشاری نوازندۀ شه نواز.
نگار خارکن نوازندۀ صراحیِ سوپرانو.
سامان صمیمی نوازندۀ کمانچه و سبو
مهرداد ناصحی نوازندۀ صراحی آلتو.
حمید قنبری نوازندۀ تنبک. و
حسین رضایی نیا، نوازندۀ دف و دایره.
درآغاز بخش دوم برنامه، استاد شجریان نام یکی دیگر از نوازندگان را ذکر کرد به جهت آنکه نام او در بروشور برنامه از قلم افتاده بود و متأسفانه آنقدر سریع بیان شد که امکان یادداشت آن فراهم نیآمد.
در بروشور برنامه عکس هایی که از ساز سبو و صراحی انداخته شده و شرحی که در مورد کاربرد آنها داده شده، حدوداً یکیست و به مطالعهای دقیقتر نیازست تا فرق بین دو گروه ساز روشنتر شود. البته همۀ این سازها باید در دست نوازندگان مدتها نواخته شوند تا عامل زمان روشن کند که آیا به زمینۀ موسیقی ایرانی میپیوندند یا تدریجاً به دست فراموشی سپرده میشوند. با اینهمه ذوق و ابتکار استاد شجریان در طرح و ساختن این سازها ستودنیست و استفادۀ آنها در این کنسرت موجب شد که نواهایی تازه گوش را نوازش دهد.
درخاتمه به خاطرهای اشاره میشود. چند روزی مانده به انقلاب با سر تراشیده دانشجوی وظیفه در پادگان فرح آباد بودم. شامگاهی علیرضا شجریان که در منزل برادرش میهمان بود، مرا دعوت کرد به دیدنشان بروم. پس از آنکه هوا تاریک شد، رفته رفته بانگ اللّه اکبر از سر بامهای تهران پارس مانند باقی نقاط ایران برخاست و ما سرگرم گفتگو تا سپیدیهای سحر بیدار ماندیم. صبح که دور سفرۀ صبحانه نشستیم، همایون روی پای پدر نشسته بود وهمسر و سه دخترِ همچون دسته های گلش در کنار او. یکی شان همین مژگان خانم بود که پریشب با پدرش همکاری می کرد.
از دور دست اساتید محمد رضا شجریان و مجید درخشانی و همۀ نوازندگان خوب این برنامه را میفشریم، و موفقیت آنها و شکوفایی هرچه بیشتر موسیقی ایرانی را آرزمندیم.
چنانکه پیش از این نیز یاد شده، امیدست باقی علاقمندان به اینگونه برنامهها نیز نظریات خویشتن را بیان کنند تا با رد و بدل شدن دیدگاهها، به غنای ادبیات موسیقایی و بخش نوشتاریِ آن افزوده شود.
- [wikiwordpress]
جستجو
دفتر هنر وبژهی «نشریات فکاهی ایران» را میتوانید با فشار روی نشانیی زیر بخوانید و داشته باشید:
daftar-honar.com
__لل_____________________ _..._________________ ..................................................................................... دفتر هنر شمارههای گذشته را میتوانید از طریق رسانه ابتیاع کنید. ntjv ikv _..._________________ .. ***************دوستان گرامی
از شما که علاقهمندید با درج کارهای ادبی و هنریتان و نیز اخبار و اطلاعات تازه در رسانه شرکت کنید آنها را با فرمتword به نشانیی
habib@rasaaneh.com برایمان ارسال کنید تا در صورت امکان در اینجا منتشر کنیم.
____________________________
....
...... .....
.. «الف مثل باران» را از رسانه بخواهید. .............. .. ..دو گفتار کتاب جدید محسن صبا چاپ انتشاراتیی آوانوشت منتشر شد. ......_______________________________________________ ______________________________________________کتابهای رسیده
.با تشکر از دوستانی که کتابهای خود را برای رسانه ارسال داشتهاند.
این کتاب را میتوانید در نشانیی زیر بخوانید.
http://asre-nou.net/php/view.
php?objnr=31357 پیوندها
دستهها
- دیدار 18689
-