رونمایی قلم فردوسی

قلم فردوسی رونمایی شد. در این مراسم که به کوشش علی دهباشی روزنامه‌نگار پرکار و سردبیر مجله‌ی بخارا انجام گردید قلم یادمان حماسه سرای ادبیات فارسی رونمایی و به بهرام بیضایی نویسنده و کارگردان نامی‌ی ایران اهداء شد. گزارش کامل این رونمایی به همراه عکس‌های آن را می‌توانید در این‌جا ببینید.



رونمایی از قلم سرایندۀ شاهنامه

ترانه مسکوب


عصر دوشنبه هفدهم اسفند ماه ١٣٨٨ ( ٨ مارس ٢٠١٠) تالار مرکز هنر پژوهی نقش جهان شاهد حضور گروه کثیری از شاهنامه پژوهان، دانشجویان دانشکدۀ ادبیات و دانشکدۀ هنری زیبای دانشگاه تهران، سردبیران نشریات فرهنگی، هنری و ادبی بود.


در این مراسم که به همت مجلۀ بخارا برگزار شد قلم یادمان حماسه سرای ادبیات فارسی رونمایی و به بهرام بیضایی اهداء شد. این قلم که توسط بازرگانی برادران گلستانی در تعداد محدودی تهیه و ساخته شده است از همان ساعات اولیه در ویترینی به تماشا گذاشته شده بود.


مراسم با صحبت های کمال گلستانی آغاز شد که دربارۀ چگونگی طراحی و ساخت قلم سخنرانی کوتاهی کرد.


سپیس سردبیر مجلۀ بخار با برشمردن اهمیت شاهنامه، از جایگاه بهرام بیضایی در ادبیات معاصر و تئاتر و سینمای ایران سخن گفت. دهباشی در بخشی از سخنرانی خود خطاب به بهرام بیضایی گفت :


« استاد ارجمند جناب اقای بیضایی، ما امروز می خواهیم قلمی را که به یاد حماسه سرای قرون و اعصار زبان فارسی آماده کرده ایم تقدیم شما کنیم. این مجلس و اهداء قلم فردوسی به جنابعالی گوشۀ ناچیزی است از یادآوری و سپاس از شما و کارهای ارجمندتان.


استاد ارجمند آقای بیضایی، شما چه در عرصۀ نمایش و سینما و چه در عرصۀ کارهای پژوهشی، اعم از مقالات و کتابها و سخنرانی و سالها تدریس ، همواره نگرشی نو و بدیع به اسطوره، تاریخ و شاهنامه داشته اید . و همین رویکرد عمیق و متفاوت شما به بستر فرهنگ چند هزار سالۀ ایران که می توان گفت به دور از هر گونه افراط و تفریط بوده، باعث شده که دست کم دو نسل از جوانان این سرزمین نگاهی متفاوت به این بخش مهم از تاریخ و فرهنگ شان داشته باشند.


با نگاهی به مجموعه کارنامۀ فرهنگی شما، در تئاتر و سینما و پژوهش ها به روشنی درمی یابیم که حماسه در و اسطوره تفکر شما جایگاهی ویژه دارد. و از همین روست که به جرأت باید گفت که هیچ کس ، در این عرصه ها که برشمردیم، به اندازۀ شما شاهنامه و زمینه های ناشناخته کهن زبان فارسی را محور و درون مایۀ آثار خود قرار نداده است. بیهوده نیست که هرگاه سخن از نمایش در ایران و اسطوره و حماسه و شاهنامه به میان می آید، بی درنگ نام شما بر صدر می نشیند. در واقع، نوع برداشت و نگاه ژرف شما به اسطوره های ایرانی که بخش اعظمی از آن برآمده از شاهنامه است باعث شده تا جوانان این نسل نیز با به دنبال کشف دوباره این اسطوره ها و حماسه از نگاه انسان معاصر باشند. و تردیدی نیست که این شناخت و جریان فرهنگی و بررسی و اجرای داستان های اساطیری در نوع نمایشی مرهون نیم قرن تلاش هنری و پژوهشی شما باشد.»


پس از سخنرانی سردبیر بخارا، مراسم اهداء قلم فرودسی به بهرام بیضایی انجام شد و سپس بهرام بیضایی ضمن تشکر از محققان و پژوهشگران و دانشجویان حاضر در سالن چنین گفت :


« یکایک کسانی که اینجا صحبت کردند من را شرمنده کردند و در مورد کارهای من مبالغه کردند. در کارهای من قدم هایی هست ولی هنوز خودم را راضی نمی کند. امیدوارم روزی شایستۀ این قلم باشم. امیدوارم در آینده کاری ننویسم که طی مراسمی شبیه این مراسم این قلم را از من پس بگیرند! امیدوارم این قلم که آراسته به نام و تصویر فردوسی است قوّتی باشد برای من ، برای کارهای آینده ام.


درست نمی دانم چگونه اتفاق افتاد. شاید تصادف یا چیزی دیگر… نمی دانم. در اولین فصلی که در دانشکدۀ ادبیات بودم ( سالش را به یاد نمی آورم) زندگی نامۀ فردوسی را براساس متن شاهنامه نوشتم که دکتر محمد معین در آن زمان نمرۀ ١٣ یا ١٤ داد. می بینید که هیچ نمرۀ درخشانی نیست، البته برای دکتر معین نمرۀ زیادی بود که به یک دانشجو می داد.


به هر حال تصور می کنم که بعداً توانستم تا حدودی چند کار در زمینۀ دور و نزدیک شاهنامه بنویسم. آنچه را که آن زمان نتوانستم بعد جبران کردم. من یک « دیباچۀ نوین شاهنامه» نوشتم که منتشر شده اما هیچ کس نخوانده، بعد یک « سیاوش خوانی» که تصادفاً یا احتمالاً هیچ کس نخوانده و بعد « سهراب کشی».


به هر حال این قلم همچنان که گفتم آراسته است به نام فردوسی و به نام نه فقط اسطوره و حماسه، بلکه معنایی که در اسطوره و حماسه است. و ما در واقع به این معنی به اینها نگاه نمی کنیم که اینها افتخاراتند. چه فاید از افتخارات اگر چیزی نمی آفرینیم که شایستۀ افتخار باشد و تا کی می توانیم پشت افتخارات گذشته پنهان شویم. در واقع شاهنامه مهم است به خاطر معناهایی که در آن هست و هنوز به نظر من خیلی ناچیز این معنا به دیگران رسیده و در واقع آنچه که می شود در آن پیدا کرد نه افتخارات، بلکه معناشناسی تفکر یک ملت و مردم شناسی یک دوره است و در حقیقت معناهایی است که لحظه ای از سطح اسطوره که هم می تواند گواه نسخه های قبلی اسطوره ای خودش باشد و هم برداشت و ثبت شدۀ زمانی که فردوسی اینها را نوشت و به نظر من می شود این ها را در شاهنامه نشان داد. متأسفانه قدم خیلی بلندی در این مورد برداشته نشده و امیدوارم زمان در آینده برای کسانی که می خواهند چنین پژوهش هایی را انجام دهند یاری رسان باشد و امیدوارم کسانی که شاهنامه را می خوانند به معنا بخوانند و نه فقط برای افتخارات یا برای رد آن یا برای قایم شدن پشت افتخاراتش، بلکه برای شناختن و برای معناشناسی بخوانند و درست بخوانند.


من شایستۀ آنچه گفتند نیستم . ولی سعی می کنم شایسته اش شوم و همچنان که گفتم امیدوارم روزی نرسد که این قلم را بخواهید از من پس بگیرید. از همۀ شما سپاسگزارم. »


پس از صحبت‌های بهرام بیظایی، نوبت به نقالی رسید که روایتگر شاهنامه، امیر صادقی قطعاتی از شاهنامه را با شور و حالی خاص اجرا کرد.

درباره Habib

متولد سال ۱۳۳۰ رشت استان گیلان- کسب لیسانس از دانشگاه ملی ایران- کوچ به ینگه دنیا سال ۱۳۶۵ و اقامت در کالیفرنیا-چاپ اولین کتاب شعر بنام (الف مثل باران) در سال ۱۳۸۴ در ایران توسط انتشارات شاعر امروز.
این نوشته در گزارش ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

نظرتان را ابراز کنید