تنهایی‌ام را در آینه خالی می‌کنم

.

آستین‌‌ام را بالا نمی‌زنم

با فواره می‌قصم

فرمان ایست را می‌روم

با چراغ روشن می‌شوم

کنار برف دراز می‌کشم

تنهایی‌ام را در آینه خالی می‌کنم

پاییز را سبز می‌بینم

کویر را آب می‌دهم

درخت را به شاخه پیوند می‌زنم

به خانه بر می‌گردم

دختران‌ آفتاب را

گلباران می‌کنم

و با گرسنگی سیر می‌شوم

*

لازم نیست

آستین‌‌ام‌ را بالا بزنم!

خواب دریاچه‌ست که از چشمان‌ام می‌گذرد

…………………………..١٠ آوریل ٢٠٠٩

………………………کوُل کالیفرنیا

درباره Habib

متولد سال ۱۳۳۰ رشت استان گیلان- کسب لیسانس از دانشگاه ملی ایران- کوچ به ینگه دنیا سال ۱۳۶۵ و اقامت در کالیفرنیا-چاپ اولین کتاب شعر بنام (الف مثل باران) در سال ۱۳۸۴ در ایران توسط انتشارات شاعر امروز.
این نوشته در شعر ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

نظرتان را ابراز کنید