عبدالحسین زرین‌کوب تاریخ نگاری همه جانبه

 
  چهره زرین کوب کار بیژن اسدی پور

زرین‌کوب در تاریخ‌نگاری نگاهی همه‌جانبه داشت و سعی می‌کرد هیچ جنبه‌ای از تاریخ را مسکوت نگذارد. او حقایق پشت پرده تاریخ را نشان می‌داد و این به مذاق خیلی‌ها خوش نمی‌آمد.
زرین‌کوب نامی است که به احترام آن باید از جا برخاست. مردی که ادبیات فارسی و نقد ادبی را متحول کرد. آثارش سرشار از اطلاعاتی است که هر پژوشگری خواه ناخواه باید به آن مراجعه کند. مردی که اطلاعات عجیب و گسترده‌اش در حوزه‌های ادبیات، فلسفه و تاریخ انسان را دچار شگفتی می‌کند. اینکه یک شخص بتواند در تمام این علوم استاد باشد، اتفاق عجیبی است که ناخودآگاه انسان را دچار این غرور می‌کند که چه خوب، این مرد بزرگ هموطن من است!
نام عبدالحسین زرین‌کوب چنان با ادبیات و تاریخ و عرفان و تصوف سرزمین ما گره خورده که حتی برای کسانی که هیچ سررشته‌ای از ادبیات ندارند نیز نامی آشناست. مردی که عمر خود را صرف پژوهش‌های ادبی، تاریخی و فلسفی کرد تا میراثی بزرگ برای فرهنگ و ادب ما بر جا بگذارد. آثار پژوهشی او در مولاناشناسی، حافظ‌شناسی، عرفان و تصوف و نقد ادبی در جهان کم‌نظیر است.

زندگی‌نامه
عبدالحسین زرین‌کوب در سال ۱۳۰۱ در بروجرد چشم به جهان گشود و تحصیلات ابتدایی را در این شهر به پایان برد و برای تحصیل در دبیرستان به تهران آمد و در رشته ادبی تحصیلات خود را به پایان برد. بعد از آن به بروجرد بازگشت و به تدریسِ دروس ادبیات فارسی، تاریخ، جغرافیا، عربی، فلسفه و زبان خارجی در دبیرستان‌ها پرداخت. در همین دوره بود که نخستین کتاب خود با نام «فلسفه، شعر یا تاریخ تطور شعر و شاعری در ایران»‌ را منتشر کرد.
سال ۱۳۲۴ پس از آن که در امتحان ورودی دانشکده علوم معقول و منقول و دانشکده ادبیات حایز رتبه اول شده بود، وارد رشته ادبیات فارسی دانشگاه تهران شد. در سال ۱۳۲۷ با رتبه اول دورهٔ لیسانس ادبیات فارسی را به پایان رساند، و سال بعد وارد دوره دکتری رشته ادبیات دانشگاه تهران شد. در سال ۱۳۳۴ از رساله دکتری خود با عنوان نقدالشعر، تاریخ و اصول آن که زیر نظر بدیع‌الزمان فروزانفر تالیف شده بود؛ با موفقیت دفاع کرد.
زرین‌کوب در سال ۱۳۳۰ در کنار عده‌ای از فضلای عصر همچون محمد معین، پرویز ناتل خانلری، غلامحسین صدیقی و عباس زریاب خویی برای مشارکت در طرح ترجمه مقالات دایره‌المعارف اسلام (چاپ هلند) دعوت شد.
از سال ۱۳۳۵ با رتبه‌ی دانشیار کار خود را در دانشگاه تهران آغاز کرد و عهده‌دار تدریس تاریخ اسلام، تاریخ ادیان، تاریخ کلام و تاریخ تصوف در دانشکده‌های ادبیات و الهیات شد. زرین‌کوب چندی نیز در دانشسرای عالی تهران و دانشکده هنرهای دراماتیک به تدریس پرداخت. وی از سال ۱۳۴۱ به بعد در فواصل تدریس در دانشگاه تهران، در دانشگاه‌های آکسفورد، سوربن هند و پاکستان و در سال‌های ۱۳۴۷ تا سال ۱۳۴۹ در امریکا به عنوان استاد میهمان در دانشگاه‌های کالیفرنیا و پرینستون به تدریس پرداخت.
او در سال‌های ورودش به دانشکده با خانم قمر آریان آشنا شد. قمر آریان در گفت‌وگویی که در سال ۸۳ در روزنامه جام‌جم چاپ شد، تعریف کرد که آشنایی آن‌ها در فضای دانشکده نزدیک به ۹ سال ادامه یافته بود، تا آن که سرانجام عبدالحسین زرین‌کوب که سی ساله شده بود، از آریان خواستگاری کرد. به گفته خودش، زمانی که ماجرا را با پدرش مطرح کرد، شنید که پدرش به خوبی با زرین‌کوب آشناست و مقالاتی از او خوانده، اما فکر می‌کرده که نویسنده آن مقالات باید مردی ۵۰ ساله باشد.
آریان و زرین‌کوب در سال ۱۳۳۲ با هم ازدواج کردند و تحصیلات خود را در مقطع دکتری نیز ادامه دادند. (زرین‌کوب نفر اول و آریان نفر دوم در کنکور دکتری بود) و پس از فارغ‌التحصیلی، سال‌های سفرشان آغاز شد. قمر آریان سال‌های بسیاری را همراه با همسرش در هند و چندین کشور اروپای و عربی و لبنان گذراند. البته این ازدواج، فرزندی به دنبال نداشت.
این استاد شهیر در ۲۴ شهریور ۱۳۷۸ در سن ۷۷ سالگی در تهران درگذشت.
در شانزدهمین سال درگذشت این استاد بزرگ، گفتگویی با احمد ابومحبوب، استاد زبان و ادبیات فارسی و همچنین از شاگردان مرحوم زرین‌کوب داشتیم که در ادامه می‌خوانید:
****
آقای ابومحبوب؛ مرحوم زرین کوب را باید یک تاریخ‌نگار به‌شمار آورد یا یک محقق ادبی؟ کدام سبک در آثار و شیوه پژوهش‌های او؛ ایشان را از دیگر محققان متمایز می‌کند؟
نکته‌ای که در تمایز مرحوم عبدالحسین زرین‌کوب می‌توان مطرح کرد این است که او پژوهشگری چند بعدی است و این را می‌توان از پژوهش‌های متفاوت ادبی و تاریخی او و حتی نمایشنامه‌هایی که چندان هم منتشر نشده، متوجه شد.
وزنه‌ی سنگین زرین‌کوب روی پژوهش‌ و نقد ادبی و تاریخ‌نگاری و فلسفه تاریخی است. وقتی آثارِ تاریخی ایشان را مطالعه می‌کنیم، از گستردگی اطلاعات وی از فلسفه، تاریخ وادبیات، متعجب می‌شویم. من خود شاگرد ایشان بودم و گاهی تعجب می‌کردم که چطور فرصت می‌کردند به همه‌ی این مباحث بپردازند. مرحوم زرین‌کوب با حافظه‌ی قوی و دقت نظری که داشتند، توانستند در شاخه‌ی نقد دانشگاهی تحولی اساسی ایجاد کنند. بین منتقدان، فردشناختی و تحلیلِ درونمایگی را رواج دادند.
تاریخی و ادبی بودن را کنار هم در ایشان شاهد هستیم. پژوهش‌های مولوی‌شناسی ایشان کم‌نظیر است و می‌توان او را بزرگترین مولوی‌شناس جهان به‌شمار آورد. تحلیل‌ها و اطلاعاتی که از منابع مولوی‌شناسی دارند، شگفت‌انگیز است. در مولوی‌شناسی و در پژوهش‌نگاری‌ها، دیدِ بازی داشتند و جزیی‌نگر و تحلیل‌نگر بودند و اطلاعات وسیع و گسترده ایشان انسان را شگفت‌زده می‌کرد.
گاهی تحلیل‌ها و مباحث فلسفی از ایشان می‌دیدم که در نقد ادبیات آن؛ مباحث فلسفی را مطرح می‌کردند که به شکل اعجاب‌آوری بود و نشان می‌داد از رنه دکارت و فلاسفه‌ی معاصر جهان اطلاعات خوبی دارند. دانشجوی ایشان بودم و بسیار دوست‌شان می‌داشتم و به واقع می‌گویم که در هیچ‌کدام از جنبه‌های فلسفه، ادبیات، تاریخ و نقد ادبی چیزی کم نداشتند و . . . .

درباره Habib

متولد سال ۱۳۳۰ رشت استان گیلان- کسب لیسانس از دانشگاه ملی ایران- کوچ به ینگه دنیا سال ۱۳۶۵ و اقامت در کالیفرنیا-چاپ اولین کتاب شعر بنام (الف مثل باران) در سال ۱۳۸۴ در ایران توسط انتشارات شاعر امروز.
این نوشته در معرفی‌ی یک هنرمند ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

دیدگاه‌ها غیرفعال هستند.