واژگان خانگی

واژگان خانگی4-19-15

شاعران این شماره: سریا داودی حموله، ناهید عرجونی، آرزو نوری، اکبر اکسیر، عابدین پاپی، حمید عرفان، هومن هویدا، علی‌رضا نوری 

_____________________________

سریا داودی حموله
یک شعر : از سریا داودی حموله

رفورم

 

کفش‌ام به پای بادها بخورد

به پیامبری

مبعوث می‌شوم

شاید نیمه‌ی کسی باشم

جلوی نیل را گرفت!

که با یک کاما

 

ناهید عرجونی۴
یک شعر: از ناهید عرجونی
 ………………………………….

.……………………...از: شعر و دنیایی که می‌سازمش

 

می‌گویند برای خودت مردی شده‌ای

 

می‌گویند برای خودت مردی شده‌ای

از مرز می‌گذری

بی آن‌که فرمان ایست تو را بترساند

مردی شده‌ای که نمی‌ترسی از گلوله‌های سر به هوا

واز هوای روزهایی که گردباد

پنجره‌ها را کور می‌کند

…………………………………………

…………………………………………

دیگر برایم شعرننویس

عاشقانه‌هایت را خرج تفنگی کن

که رد قلب می‌گیرد

وته‌مانده‌ی سیگارهایت را

بکش بر دیوار روزهایی که دورشده‌ایم از هم

…………………………………………

نامه‌های مرادور بیانداز

نگذار جیب پیراهن ضد گلوله‌ات

در ازدحام پرنده وباران

بالا بیاورد

………………………………………

برای من

که نه

می‌گویند برای خودت مردی شده‌ای

 

آرزو نوری 6
یک شعر از: آرزو نوری

گلوگاه

 

نشخوار می‌کنم
حرف‌های تو را
که تا گلوگاه خودم
بالا آمده
به عزیمت می‌اندیشم
رفتنی
که آمدن ندارد
و تو را
پشت سر خواهد گذاشت

 

 

اکبر اکسیر
یک شعر از: اکبر اکسیر

 

«قند پهلو»

می‌گویم چای بیاورم؟

ملیحه سکوت می‌کند

و من نمی‌دانم سکوت علامت رضاست

یا جواب ابلهان خاموشی‌ست!

 

 

4
یک شعر از: عابدین پاپی

 

تریبون‌ها

در بهارستان میدان!

مقابل درختان صف کشیده‌اند …

و بهار می‌آید

تا خواب نطق‌ها را بیدار کند

دوست من …

میدان انقلاب گوارای چه باشد خوب است؟

گوارای « چه گوارایی » که انقلاب‌های خیابان را

می‌فهمد؟

یا فرانتس فانونی که بر قله‌های الجزایر

انسان می‌جوید؟

این جا خبری از عصر نیست

و بر دامان میلاد

هیچ ولی‌ی عصری فارق نمی‌شود …!

 

یداله رویایی2
شعری از یداله رویایی

 

همسایگی تو در جایی
جایی دیگر برای فاصله می‌گذارد
وقتی کنار، معنیِ دیگر می‌گیرد

افشان در متنِ جاهای دیگر
از تو دیگرتر می‌مانم
می‌مانم با تو
با تو معنای دیگر می‌گیرم
در جایی که جایی در متنِ توست

 

.حمید عرفان1
یک شعراز: حمید عرفان

……………………….از: صورت‌کتاب شاعر

شعر 
مویه‌های بی‌پایان پرواز
کبو تران رخشان واژه‌ها
در دل فیروزه‌ای تیره‌ی فضا
سر آن ندارد
از جذبه سر بردارد
پلک‌ها بر هم و
ستارگان پریوار / نهان /
در جابه‌جایی چین‌ها و
تکان لب‌ها
سر آن ندارد
سر آن ندارد
تا مرگ شب و
سپیده دم مرگ‌ها
تا مرگ شب و
سپیده دم مرگ‌ها

 

هومن هویدا2
یک شعر از هومن هویدا

 

گیسوان تو

که از شعرم بیرون زده‌اند

و دستانت که در هم قفل شده‌اند

کار مترجمین را سخت کرده‌اند

شانه‌هایت هم

در ترجمه

کمی لاغر می‌شوند

قامتت ولی

در همه‌ی زبان‌ها

بلند و بالاست

به هر سرزمینی بروی

با تو می‌آیم

تا زبان نامفهوم زیبایی

در کالبد شعری بریزم

که دیری است

روح و رویا را از آن گرفته‌اند

اندام تو نمی‌دانم

به چندمین چاپ رسیده‌اند

که کوچه‌ها و خیابان‌ها

مرا به اسم می‌شناسند و

ترا به رسم ؟

 

علی‌رضا نوری4
یک شعر از علی‌رضا نوری

 ………………………از: مجموعه شعر دلقک‌ها گریه می‌کنند

 

غریب‌تر از سنگ‌ریزه‎های بیابان

این چوب لباسی‌ست

که روزی درخت بود

امروز

ما خستگی‌مان را از خیابان می‌آوریم

می‌اندازیم سر دوش‌اش

بدون آن‌که یادمان باشد

روزی

پرندگان عاشق 

سر دوش‌شان می‌نشسته‌اند

درباره Habib

متولد سال ۱۳۳۰ رشت استان گیلان- کسب لیسانس از دانشگاه ملی ایران- کوچ به ینگه دنیا سال ۱۳۶۵ و اقامت در کالیفرنیا-چاپ اولین کتاب شعر بنام (الف مثل باران) در سال ۱۳۸۴ در ایران توسط انتشارات شاعر امروز.
این نوشته در اشعار این شماره ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

دیدگاه‌ها غیرفعال هستند.