تازه‌سازی طرح‌واره‌ای در شعر زنان

بخش چهارمین

نوشته‌ی لیلا صادقی

نقل از سایت لیلا صادقی

جهان ممکن و ناممکن

در شعری از بهاره رضایی با نام «یادداشت تفاهم» از مجموعه‌ی تشریفات که در سال ۱۳۸۹ منتشر شده است، با دو طرح‌واره‌ی مفهومی «داستان گالیور» و «غول چراغ جادو» و «عشق نافرجام» مواجه هستیم که این طرح‌واره‌ها برای عینی کردن مفهومی انتزاعی به یکدیگر شبیه می‌شوند و به‌هم متصل نمی‌شوند. درواقع برخی از مشخصه‌های داستان گالیور مانند بزرگ بودن گالیور، کوچک بودن فلرتیشیا، کوچک بودن سرزمین و رابطه‌ی گالیور و فلرتیشیا بر زندگی عاشقانه‌ی راوی نگاشته می‌شود و عشق راوی و معشوق را به عشق فلرتیشیا و گالیور شبیه می‌کند. در این میان، غول‌پیکر بودن گالیور طرح‌واره‌ی دیگری را فعال می‌کند و آن «غول چراغ جادو» است که آرزوها را برآورده می‌کند. این طرح‌واره‌ها به عینی کردن عشق راوی کمک می‌کنند، اما داستان گالیور با داستان راوی یکی نمی‌شود و معشوق نیز غول چراغ جادو نمی‌شود، بلکه صرفاً کنش‌های شخصیت‌های این داستان‌ها فضای عشق راوی را ملموس می‌کنند.

بهاره رضایی

بهاره رضایی

مثل گالیور
در سرزمین کوتوله‌ها
توی زندگی‌ام پخش و پلا شدی.
معرفی می‌کنم
از سمت راست
فلرتیشیای مهربان تو
تو
غول عجیب شب‌های من
بدون چراغ جادو هم
حاکمیت تو را
به رسمیت می‌شناسم

در سطح طرح‌واره‌ی مفهومی صرفاً طرح‌واره‌های موجود حفظ می‌شوند و اطلاعات جدیدی به طرح‌واره‌ها افزوده نمی‌شود. راوی با فعال کردن طرح‌واره‌ها و تثبیت آن‌ها، جهان متن «عشق» خود را ترسیم می‌کند که موقعیت نابرابر عاشق و معشوق و کوچکی عاشق در برابر بزرگی معشوق به صورت عینی و ملموس به شکل بزرگی دست گالیور نسبت به اندام فلرتیشیا و کوچکی سرزمین عاشق بیان می‌شود. طرح‌واره‌ی دوم که غول چراغ جادو است، فعال می‌شود و صرفاً اطلاعات این طرح‌واره که برآورده شدن آرزو به‌واسطه‌ی غول چراغ جادو است، برای بیان بی‌کنشی معشوق مورد استفاده قرار می‌گیرد. درواقع، طرح‌واره‌ی گالیور و غول چراغ جادو با یکدیگر در تقابل قرار نمی‌گیرند و هیچ کشمکشی شکل نمی‌گیرد و هیچ شکست طرح‌واره‌ای رخ نمی‌دهد.
لی‌لی‌پوت
کف دست‌های تو بود
که جا می‌شدم
و تو مرا به سرزمین آدم‌بزرگ‌ها
معرفی کردی.

من فقط بندری آزاد می‌خواستم
اما حالا دیگر نگران چیزی نیستم.
به جهنم که نیستی
و سیاه‌سرفه گرفتم.
در بخش آخر شعر، بندر آزاد به جنگ میان لی‌لی‌پوت و کشور همسایه اشاره دارد که در این جنگ طبق داستان جاناتان سویفت، گالیور از لی‌لی‌پوت فرار می‌کند و به کشور همسابه پناه می‌برد، اما طبق کارتون «ماجراهای گالیور» ساخته‌ی شرکت هانا باربرا در سال ۱۹۶۸، گالیور به لی‌لی‌پوت کمک می‌کند و باعث پیروزی آن‌ها می‌شود. به نظر می‌رسد که این شعر از طرح‌واره‌ی کارتون گالیور استفاده کرده باشد و عدم نگرانی راوی عاشق در بخش آخر به پیروزی لی‌لی‌پوت برای رسیدن به آزادی اشاره دارد و سپس به رفتن گالیور از آن سرزمین. سطر پایانی شعر، به طرح‌واره‌ی مفهومی داده‌ای اضافه می‌کند که همان ابتلای فلرتیشیا/راوی به سیاه‌سرفه است که در کارتون گالیور چنین صحنه‌ای وجود ندارد، اما این داده‌ی جدید چیزی را تغییر نمی‌دهد، بلکه به بخشی ناگفته در کارتون اشاره می‌کند، درنتیجه حفظ طرح‌واره و افزایش اطلاعات رخ داده است.
از لحاظ متنی، شعر با ژانر دیگری مرتبط نمی‌شود و ژانر شعر نیز شکسته نمی‌شود. از لحاظ زبانی، دستور زبان برای تغییر طرح‌واره‌ها تغییر نمی‌کند و نحو زبان همانند زبان روزمره باقی می‌ماند. درنتیجه هیچ یک از سطوح طرح‌واره‌ای تازه نمی‌شوند، بلکه حفظ طرح‌واره‌ در این شعر عمل می‌کند که از لحاظ پیام‌مندی، چیزهای طبیعی و غیربرجسته در شعر حفظ می‌شوند، اما در سطر آخر مرحله‌ی دوم پیام‌مندی رخ می‌دهد و دانش طرح‌واره‌ای افزایش می‌یابد. عنوان شعر که «یادداشت تفاهم» است، طرح‌واره‌ی مذاکره‌ی میان دو کشور یا دولت برای صلح را فعال می‌کند که عنوان و پایان شعر به تازه‌سازی طرح‌واره‌ای در سطح مفهومی منجر می‌شوند. بدین صورت که در این شعر، تازه‌سازی مفهومی در کلیت شعر رخ نمی‌دهد، بلکه به‌واسطه‌ی ارتباط عنوان و پایان‌بندی شکل می‌گیرد و مبنی بر آن، عاشق و معشوق همانند دو دولت در نظر گرفته می‌شوند که بر سر رفتن معشوق از دیار عاشق تفاهم می‌کنند، و عاشق که وانمود به خرسندی از این تفاهم می‌کند، در نهایت بیمار می‌شود و از یک جدایی مسالمت‌آمیز رنج می‌برد.

 

درباره Habib

متولد سال ۱۳۳۰ رشت استان گیلان- کسب لیسانس از دانشگاه ملی ایران- کوچ به ینگه دنیا سال ۱۳۶۵ و اقامت در کالیفرنیا-چاپ اولین کتاب شعر بنام (الف مثل باران) در سال ۱۳۸۴ در ایران توسط انتشارات شاعر امروز.
این نوشته در نقد شعر ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

دیدگاه‌ها غیرفعال هستند.